رئیس جمهور آمریکا هنگام دریافت جایزه صلح نوبل در اسلو، حمایت خود را از قیام سراسری مردم ایران علیه فاشیسم مذهبی ابراز کرد

رئیس جمهور آمریکا هنگام دریافت جایزه صلح نوبل در  اسلو،  پایتخت نروژ حمایت خود را از قیام سراسری مردم ایران علیه فاشیسم مذهبی ابراز کرد و گفت:  ما به  جایگاه انسانی  صدها هزار از کسانی که در خیابانها تهران راهپیمایی کردند، گواهی میدهیم. این امر گویای آن است که رهبران این دولتها از آرزوهای مردم خودشان بیش از قدرت هر کشور دیگری میهراسند. این مسئولیت تمامی مردمان آزاد و کشورهای آزاد است که برای این جنبشها روشن سازند که امید و تاریخ، در طرف آنها است.

 

 سخنرانی اوباما در مراسم دریافت جایزه صلح نوبل در اسلو

بگذارید من از سه راه برای رسیدن به یک صلح بادوام و عادلانه در اینجا صحبت کنم.
اول در ارتباط با آن کشورهایی که قوانین را نقض میکنند
من معتقدم که باید روشهای جایگزین محکم و قاطعی  را
برای مقابله با خشونت اتخاذ کنیم که بتوانند رفتار آنها را تغییر دهند.
اگر ما خواهان یک صلح بادوام هستیم آنگاه حرف جامعه بینالمللی
باید معنی داشته باشد و جدی گرفته شود.
آن رژیمهایی که قانون را نقض میکنند باید حساب پس بدهند.
تحریمها باید برایشان بهای واقعی مشخصی داشته باشد.
لجاجت و سرپیچی این دولتها باید با فشار فزاینده مواجه شود.
چنین فشاری هم وقتی ممکن میشود که جهان با هم متحد باشد و یکی شود.
یکی از این زمینهها اتحاد برای جلوگیری از تکثیر سلاحهای اتمی
و اتحاد در جستجوی جهانی بدون سلاح اتمی است. 
در اواسط قرن گذشته، کشورها توافق کردند که به پیمانی ملتزم باشند
که هدفش واضح است. تمامی آنها به قدرت اتمی صلحآمیز دسترسی خواهند داشت.
کسانی هم که سلاح اتمی ندارند آزاد گذاشته میشوند.
کشورهایی هم که دارای قدرت اتمی هستند در جهت خلعسلاح اتمی حرکت میکنند.
من به اجرای این پیمان متعهد هستم.
این موضوع محور اصلی سیاست خارجی من است
و من در حال کار با پرزیدنت مدودف هستم 
تا سلاحهای اتمی آمریکا و روسیه را کاهش بدهم.
اما درعینحال برای ما الزامی است که مُصر باشیم
کشورهایی همچون ایران و کره شمالی با این سیستم بازی نکنند.
آنها که عقیده دارند قوانین بینالمللی محترم شمرده شود
نمیتوانند نقض این قوانین را توسط دیگران نادیده بگیرند.
آنها که برای امنیت خودشان دل میسوزانند نمیتوانند
یک مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه یا شرق آسیا را نادیده بگیرند. 
آنها که در جستجوی صلح هستند نمیتوانند بیعمل بنشینند
و برخی کشورها خودشان را برای جنگ اتمی آماده کنند.
همین اصل برای کشورهایی صادق است که
قانون بینالملل را با سرکوب مردم خودشان نقض میکنند.
……
اینجا من به نکته دومی می‌رسم
یعنی ماهیت صلحی که ما در جستجوی آن هستیم.
صلح صرفاً این نیست که یک منازعه قابل رؤیتی وجود نداشته باشد.
بلکه تنها وقتی صلح عادلانه است
که بر اساس حقوق ذاتی
و مقام انسانی هر فرد باشد و در این صورت می‌تواند حقیقتاً دوام داشته باشد.
همین بصیرت بود که نویسندگان پیشنویس اعلامیه جهانی حقوق بشر را 
بعد از جنگ دوم جهانی به حرکت واداشت.
به‌دنبال تخریب ناشی از جنگ، آنها به این نتیجه رسیدند
که اگر از حقوق بشر حفاظت نشود،
صلح یک وعده توخالی است.
باوجود این، اغلب، این کلمات نادیده گرفته می‌شوند. 
در برخی کشورها عدم تحقق حقوق بشر با این بیان نادرست توجیه می‌شوند
که گویا اینها اصولی غربی هستند و با فرهنگ محلی همخوانی ندارند
یا متعلق به سطوح پیشرفته‌تری از توسعه کشورها می‌باشند.
در داخل آمریکا هم مدتها این تنش بین آنها که خودشان را
رئالیست یا ایدهآلیست می‌دانستند وجود داشته است.
تنشی که یک انتخاب صریح بین پیگیری
کوته بینانه منافع
با یک اقدام بی‌پایان برای اعمال ارزشهایمان را ایجاب می‌کند.
……
من معتقدم، صلح در جایی که شهروندان از آزادی بیان یا عبادت بگونه ای که مایل هستند
و از انتخاب رهبران خود، یا از تجمع بدون ترس، منع می گردند، پایدار نیست.
صلح، پایدار نیست.
ظلم و فساد متراکم، و سرکوب هویت مذهبی و قبیله ای
می تواند به خشونت منجر گردد. ما همچنین میدانیم که خلاف این درست است.
اروپا وقتی صلح را بازیافت که آزاد شد.
ما به جایگاه نهفته انسانی اصلاح طلبانی مانند آنگ سان سوچی
تا زیمباوهیی های شجاع که زیر سرکوب
رأی میدهند
تا صدها هزار نفر که در خیابانهای تهران راهپیمایی آرام کردند، گواهی می دهیم.
این امر گویای آن است که رهبران این دولتها از آرزوهای مردم خودشان
بیش از قدرت هر کشور دیگری می هراسند.
و این مسئولیت تمامی مردمان آزاد و کشورهای آزاد است
که برای این جنبشها روشن سازند که امید و تاریخ، در طرف آنها است.