ناهید همت آبادی:” بوش ها و آدم ها“

برای اینکه اهل کتاب و کتابخوانی ذهن شان ردّ داستان”موش ها و آدم های“ اشتاین بک نویسنده معروف امریکایی را در این نوشته کوتاه پی نگیرد و خیال نکنند با املای سهل انگارانه و سَهوی یک حرف, به جای موش” بوش“ نوشته یا با خودنمایی عمدی برای به رخ کشیدن دانش زبان انگلیسی, کلمه” بوش“ را به معنای خار یا خارزار به کار برده ام, باید در اول کار اشاره کنم که در این نوشته کوتاه به هیچ وجه قصدم هیچ یک از موارد بالا نبوده و” بوش“ را دقیقا به معنای اسم خاص یعنی” بابا بوش و پسر“ و با تأکید بر وجوه شخصی و سیاسی ایشان به کار گرفته ام که این البته از بابت دل نگرانی برای هر” دو بوش“ است که در سرگرمی و صفای هالیدی آیا این روزها فرصت کوتاهی هم برایشان دست خواهد داد تا دموکراسی ناب!! مستقر ساخته در خاک عراق را حتی ثانیه ای لمس و شادی و لذت آن را بچشند که با خروارها نیرنگ و دروغ, زمین و زمان نیز به هم دوخته شد تا پس از جنگی ملت سوز, یک غول بی شاخ و دُم تیغ بر کف و کف بر لب در راستای” غنی سازی“ فاشیست های غاصب ایران, در عراق زخمی تعبیه و بر جهان متمدن تحمیل گردد.


آن روز که” بوش ها“ خروش یک میلیارد انسان آزاده و شریف را که در سرتاسر دنیا بر علیه جنگ و تکرار کشتار در عراق فریاد کردند, نشنیده و نادیده گرفتند, بهانه شان البته وجود سلاحهای کشتار جمعی و کاربرد آن توسط حکومت وقت این کشور بود. هر چه هم آن سفیر ویژه, بیطرفانه یال و کوپال مقام را گواه گرفت, شهادت داد و قسم یاد نمود که ضمن بازدید از همه جا ـ شاید حتی کمدهای لباس مقام اول کشور هم ـ هیچ مورد و ردّی از وجود سلاح های اتمی، شیمیایی و   بیولوژیک نبوده و نیافته و موضوع اتهام را رد و تکذیب نمود, با اینهمه اما ” جینیور بوش“ و هم کاسه هایش برای جبران عدم موفقیت پدردر نابودی کامل سرزمین باستانی میان دجله و فرات, نشستند و گفتند و برخاستند که: گزارش های سفیر مخصوص مردود!؟ سلاحهای  اتمی، شیمیایی و بیولوژیک در عراق موجود و رییس کشور الزاما محکوم!؟
بعد از سپری گشتن ده سال از یک جنگ خبیثانه, حاصل کینه ” بوش ها“ با چند صد هزار جان انسان از دست رفته و میلیون ها دلار خسارت اما شرورانه تر از همه اینکه امریکا به عنوان کشور اشغالگر پس از افروختن آتش جنگ و ویرانی, با آسایش خاطر از آزادی و دموکراسی سرریز!!, و حکومتی ملی و سرشار از حقوق بشر و مردم گرایی!!, عراق را به سادگی و بی هیچ دغدغه ترک, راه دست اندازی ملایان جنایتکار را به عراق رنجدیده هموار و به تَبَع آن نفوذ و گسترش بنیادگرایی و صدور تروریسم را به سایر کشورهای منطقه و جهان نیز به سهولت فراهم ساخت. گرچه حالا رسانه ها و افکار عمومی دنیا بخصوص در خود امریکا نیز این روزها با اذعان به غیراخلاقی بودن لشکرکشی و عمدتا حمله خصمانه دوم به عراق, به بیان این نکته نیز مصرانه معترفند که شایعه برخورداری عراق از سلاحهای اتمی و شیمیایی و بیولوژیک در دوران حکومت سابق, فقط بهانه ای برای افروختن شعله جنگ و حذف مسئول حکومت سابق این کشور بوده و بمباران و جنگ جنون آمیز عراق تنها به رشد و گسترش تروریسم افسارگسیخته و بنیادگرایی هار فاشیست های مذهبی ایران به کشورهای همسایه و جهان راه برده است.
طنز گزنده و افزوده تاریخ اما اینکه پس از دو سال کشتار مردم و کودکان بی گناه به دست دیکتاتور سوریه و قاتلان حرفه ای پدرخوانده او در تهران و بکارگیری سلاحهای شیمیایی علیه ملت و تأیید این جنایت توسط اغلب منابع معتبر و رسانه ها, رییس جمهور فعلی امریکا هنوز نسبت به جدی بودن این مسأله نامطمئن و آن را به نوعی غیرموثّق و تأیید ناشده خوانده و اعلام کرده تنها در صورت حقیقت وقوع این مسأله, آن را مرز سرخ ارزیابی و دولت وی مواضع جدیدی در قبال این موضوع اتخاذ خواهد نمود که البته تجارب ملموس از سکوت و بی عملی نه فقط در قبال کشتار جنایت بار در سوریه یا  بسا نقاط دیگر دنیا بلکه نظیر همین تجارب اما طولانی تر در مورد جنایات سی و پنج ساله فاشیسم دینی در حق مردم ایران و پیگیری سیاست مماشات و مذاکره با رژیم جنایتکارملایان نشان می دهد که بیان اتخاذ هر موضع جدید در موارد گوناگون از این قبیل نیز جز واژه هایی رها شده از زبان برای پرکردن خلاء میان فضا و دهان چیز دیگری نبوده که بعدا نیز بی هیچ عمل و آکسیون ملموس و مؤثر همانجا گم می شود.
جریان جنگ لجوجانه”بوش ها“ در عراق و اثبات کذب شایعه برخورداری حکومت سابق این کشور از سلاحهای اتمی، شیمایی و بیولوژیک که تنها پیامد آن” تقدیم عراق در سینی طلا“به فاشیسم مذهبی ملایان و گسترش بنیادگرایی و تروریسم توسط آنان بود, با چشم پوشی عمدی بعدی دولت امریکا نسبت به تعهدات و قراردادهای کتبی و رسمی فیمابین تک تک اعضای مجاهدین یا اعضای ارتش آزادیبخش ملی ایران برای حفاظت از آنها که منجر به دو قتل عام در اشرف و کشتار در لیبرتی گردید, پرنسیب و هویت سنتی امریکا را بطور جدی دچار چنان تنش و چالش بخصوص در افکار مردم صلحدوست جهان و عمدتا مردم و صاحب منصبان شریف و آزاده امریکا نمود که بی اغراق و تردید یا تعارف و تعریف از خود باید حالا گفت که احیای این هویت گمشده تا آنجا که به مردم ایران و مقاومت دیرپای آنان برمی گردد, ضرورت پذیرش و انجام مسئولیت متعهد شده را از طرف  دولت امریکا در قبال اعضای مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی ایران مستقر در لیبرتی و اشرف می طلبد تا برای جبران اشتباه, پیمان شکنی و پشت کردن به قول و قراردادهای رسمی, اینک نسبت به حفاظت و امنیت ساکنان لیبرتی و اشرف قدم های سریع, جدی و مؤثر بردارد. ادامه مأموریت و کار جاسوس پلید دو جانبه ای مانند کوبلر بعنوان نماینده ویژه سازمان ملل درعراق ضمن حضور دائم جوخه های ترور سپاه پاسداران در این سرزمین مجروح و متشنج و دیدار مکرر سرکردگان گشتاپوی آخوندی از عراق با اعلام رسمی حمایت و همکاری با حکومت دست نشانده مالکی برای سرکوب و نابودی مجاهدین, خطر تجاوز و کشتار مجدد در اشرف و لیبرتی را با توجه به مجموعه شرایط یاد شده, بسیار محتمل می سازد. بخصوص انتخابات پیش رو در ایران و جنون سرکردگان رژیم از اوضاع بهم پاشیده بحرانی با احتمال درگیری های خونین خیابانی, آژیر خطر را برای ساکنان لیبرتی به شدت و بطور مضاعف به صدا درآورده و ضرورت تأمین امنیت و حفاظت آنان را با سرعت انتقالشان به اشرف بطور موقت, چندین برابر بیش از پیش نموده ضمن تأکید مجدد بر این حقیقت که بی رودربایستی, اغراق یا خود بزرگ بینی, سهم مهمی از احیای هویت و پرنسیب گمشده آزادی خواهی و بشر دوستی و پرستیژ سیاسی امریکا پس از جنگ و بحران جاری در عراق نیز خواسته یا ناخواسته, با یا بی تمایل اما بهرحال از مجرای چگونگی پایبندی به انجام تعهدات پذیرفته شده توسط دولت امریکا در قبال یگانه اپوزیسیون دموکراتیک و منسجم ایران مستقر در عراق و انجام اقدامات سریع و مسئولانه برای حفظ جان, تأمین امنیت و کرامت زندگی مجاهدان ساکن لیبرتی و اشرف می گذرد.