مهرداد هرسینی:‌ خودکرده را درمان نیست!

هنوز چند ساعت از ضربه باند رفسنجانی – روحانی در پی گرفتن حکم تائید از مجلس حکومتی بر سر سه وزیر پیشنهادی نگذشته بود که «مقام معظم» ضمن شال و کلاه، برای چندمین بار طی هفته‌های اخیر وارد صحنه شد تا شکست روز گذشته را با «شاخ‌وشانه کشیدن» علیه دولت «تدبیر و امید» و باند مقابل رفع‌ورجوع نماید.

سخن از وجود بحران در رأس نظام آخوندی است که با هرچه نزدیک‌تر شدن به موعد نمایش انتخابات در اردیبهشت‌ماه آینده، بر شدت و حدت آن به‌ویژه پس از «ابلاغیه ۱۷ ماده‌ای» خامنه‌ای برای مهندسی انتخابات، فزونی می‌یابد.

واقعیت این است که تاکنون باند رفسنجانی – روحانی کنترل تمامی صحنه‌های پیش انتخاباتی را در دست گرفته‌اند. سفرهای متعدد استانی رئیس «دولت تدبیر و امید» به شهرهای بزرگ که خود به‌واقع در چارچوب تبلیغات انتخاباتی است، سوزاندن آخوند رئیسی از مسئولان قتل‌عام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز در سال ۶۷ تا سنگ روی آب‌کردن پاسدار قالیباف، شهردار دزد و فاسد تهران که بسیاری وی را مهمترین کاندید احتمالی از سوی باند ولی‌فقیه برای پست ریاست جمهوری نظام قلمداد می‌کردند و نیز چارمیخه کردن سه وزیر پیشنهادی در روز گذشته، به‌موازات بی‌آبروی و موضوع آزار جنسی کودکان از سوی نورچشمی و بلبل خامنه‌ای، تماماً دال بر این واقعیت می‌باشند که این باند اکنون در مقابل خود هیچ حریفی نمی‌بیند.

همچنین سخنان اخیر رفسنجانی مبنی بر اینکه «رأی روحانی در انتخابات آینده تضمین شده است», خود نیز تائیدی بر بحرانی بودن جبهه خامنه‌ای در آستانه رأی و رأی کشی‌های باندی است. در این راستا رفسنجانی عمده فشار را بر بزرگ شهر تهران و صندوق‌های آن متمرکز کرده است، زیرا وی تجربه شکست سنگین خامنه‌ای در اسفندماه گذشته بر سر کرسی‌های مجلس حکومتی را در جیب دارد. به‌موازات آن نیز سفرهای روحانی به شهرهای بزرگ که تماماً در قالب «روضه‌خوانی برای ضرورت برجام های دیگر» انجام می‌گیرند، نشان از تمرکز قوای این باند بر عمده شهرهای کشور می‌باشد. لذا بر این منطق است که باید گفت، خامنه‌ای تا به امروز صحنه انتخابات پیش رو در نظام آخوندی را خواسته یا ناخواسته به باند مقابل واگذار کرده است.

بحران در صفوف باند خامنه‌ای به حدی است که برای نمونه یک رسانه وابسته به رفسنجانی، با جملات زهرآگینی ازجمله به ولی‌فقیه زهر خورده توصیه می‌کند: «نسبت آرای حداد عادل به قالیباف در تهران، دو برابر و نسبت آرای حداد به جلیلی نیز سه و یا ۴ برابر است (یعنی) حداد عادل می‌تواند رأی قابل‌توجهی رقم بزند؛ آرائی که البته «شکستی سنگین» را به «شکستی آبرومندانه» برای آنان تبدیل خواهد کرد». (سایت حکومتی انتخاب ۱۲ آبان ۱۳۹۵)
لذا در این راستا باید به نیاز شدید و روزانه «مقام معظم» برای ورود به صحنه و تبع آن خارج شدن وی از موضوعیتی بنام «عمود خیمه نظام» و تبدیل‌شدن به «رأس قطب مقابل» را ارزیابی نمود.

بر این منطق خامنه‌ای به‌خوبی می‌داند که در چنته‌اش چیزی به‌جز دو اهرم تحت امر وی یعنی نخست شورای نگهبان و دوم سپاه پاسداران با مزدوران بسیجی، نیست. آخوند جنتی دبیر شورای نگهبان در رابطه با مهندسی انتخابات از سوی خامنه‌ای به‌وضوح گفته است: «در این ابلاغیه بر روشن‌تر شدن اصل ۱۱۵ درباره شرایط ریاست‌جمهوری تأکید شده است. باید شورای نگهبان تعریف روشنی از شرایطی چون مدیر و مدبر، شجاعت و تقوی ارائه دهد... یعنی داوطلب ریاست‌جمهوری اگر فاقد عدالت باشد تقوی هم ندارد و اگر تقوی نداشته باشد نمی‌تواند امانتی که ملت به او سپرده است را به‌خوبی حفظ کند». (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۴ آبان ۱۳۹۵)

لذا بر این منطق است که عطف به طرح و مهندسی خامنه‌ای برای حذف باند مقابل، باید گفت، ولی‌فقیه نه کاندیدای جدی در زیر عبای خود دارد و نه مقبولیتی در میان باندهای متخاصم نظام، چه رسد در میان مردم. بقول عوام «علی مانده و حوضش».
سوختن کارت‌های وی یکی پس از دیگری و بی‌آبرویی مهره‌های «مقام معظم» در زمینه‌های فساد اجتماعی، اخلاقی و مالی که گوشه‌هایی از آن را باند مقابل برای «آچمز کردن» ولی‌فقیه آنتنی کرده‌اند، اکنون به‌مانند آواری بر سر مقام عظما خراب‌شده است...

در این راستا است که خامنه‌ای در تمامی سخنرانی‌ها تیغ تیز حملات و به‌طورکلی موضوعی بنام «شکست‌های مستمر» رژیم در زمینه‌های مالی، رکود اقتصادی، بیکاری و آسیب‌های شدید اجتماعی و اختلاس‌های میلیاردی را متوجه دولت آخوند روحانی کرده و بدین‌سان با پا گذاشتن در میدانی مملو از مین، تلاش دارد تا تعادل از دست در درون نظام را جبران نماید.

برای نمونه خامنه‌ای که به‌یقین خود مسئول تمامی مصیبت‌های نظام آخوندی به‌ویژه قبول تسلیم‌نامه اتمی وین و به‌تبع آن راه‌اندازی شعبده‌ای بنام برجام می‌باشد، در تازه‌ترین سخنان خود به مناسبت «۱۳ آبان» سالروز «بالا رفتن از درب و دیوار سفارت آمریکا» ضمن حمله آشکار به باند مقابل ازجمله گفت»: عده‌ای می‌گویند برویم با همین آمریکا بر سر سوریه، حزب‌الله لبنان، عراق، افغانستان، یمن و حتی مسائل داخلی کشور مذاکره و سازش کنیم!... این دو تفکر غلط از برخی پشیمان شده‌ها و از نَفَس افتاده‌ها و دنیاطلب‌ها، در حال تزریق به جامعه به‌ویژه در مطبوعات و دانشگاه‌ها است. (خبرگزاری حکومتی تسنیم ۱۳ آبان ۱۳۹۵)

به‌واقع ترجمان این چندگانه گویی ها به معنای «بی‌بتگی» و «جربزگی» مسئول اول حکومتی است که نه می‌خواهد و نه می‌تواند مسئولیت تام و تمام شکست‌های نظامش را در چهارگوشه جهان به عهده بگیرد. وی به‌خوبی از عمق این شکست‌ها اطلاع دارد. خیل عظیم جنازه‌های پاسداران رژیم که روزانه از سوریه روانه شهرهای مختلف کشور می‌شوند، دیگر نیازی به اثبات این مدعا ندارد. به گل نشستن ماشین جنگ‌افروزی رژیم در یمن و عراق به قدری عیان است که نیازی به بیان مجدد آن نیست.

همچنین باید اذعان نمود که خامنه‌ای با این سخنان می‌خواهد در یک‌کلام هوچی بازی کند؛ زیرا برای نمونه بنا برداده های حکومتی و بنا بر اعترافات عباس عراقچی، عضو سپاه پاسداران در تیم مذاکرات اتمی، مذاکرات تماماً زیر نظر خامنه‌ای رصد می‌شدند و در نهایت با چراغ سبز و امضاء وی بود که برجام به مرحله اجرا درآمد. این خامنه‌ای بود که با زانوان خونین به پای میز مذاکره رفت و باز این ولی‌فقیه طلسم شکسته بود که در هراس از قیام گرسنگان و ناراضیان، در دوران پاسدار احمدی‌نژاد، استارت مذاکرات با «شیطان بزرگ» را در یکی از کشورهای همسایه زد. سایت حکومتی الف (۵ اردیبهشت ۱۳۹۳) ضمن افشاء مذاکرات محرمانه در زمان دولت «سوگلی» ولی‌فقیه ازجمله نوشته بود: بنابراین گزارش، مذاکره با آمریکا در دولت قبلی با اصرار وزیر وقت خارجه-علی اکبر صالحی- انجام شد که چهار شرط برای آن تعیین شد:
مذاکرات فقط در مورد پرونده هسته‌ای باشد
وزیر خارجه خود در مذاکرات شرکت نکند
مذاکرات دارای نتایج ملموس زودهنگام باشد
تمام تحریم‌ها لغو و اموال بلوک شده ایران بازگردانده شود.
با این اوصاف به‌یقین وضعیت کنونی ولی‌فقیه حکایت همان مثل معروف «خودکرده را درمان نیست» شده است.