سینا دشتی:‌ فقر، غذا، فاجعه (قسمت اول)

مقدمه:
از قدیم گفته‌اند دروغ‌گو کم‌حافظه است، در مورد رژیم ولایت‌فقیه دیگر نیازی به حافظه نیست، وقاحت حضرات ایشان را از نیاز به حافظه آزادکرده است. اگر مردم ایران در یک کشور معمولی زندگی می‌کردند و نظام سیاسی معمولی وجود داشت، نتیجه بررسی اختلاف بین وعده‌های حکومت و نتایج عملی یا به برنامه‌ی طنز در تلویزیون و یا باعث انتقاد خبرنگاران، می‌انجامید و نتایج معقول و معمول خاص خودش را داشت.
اما در ایران تحت حکومت خمینی یک موقعیت ویژه، یک نوع روان‌پریشی حکومتی، حاکم است؛ مثلاً رئیس قوه‌ی قضاییه، کلان دزدی است که همگان می‌دانند و قصد این مقاله هم این نیست.
نگارنده در صدد تحقیق بیشتر در مورد وضعیت بهداشت تغذیه در ایران بودم تا تصویر واقعی از وضع بهداشت کودکان و نوجوانان در ایران را کسب کنم. مجموعه‌ی از مقالات علمی و دانشگاهی در این مورد را تهیه کرده بودم و مشغول مطالعه‌ی آن‌ها بودم که یکی از این مقالات توجه من را جلب کرد. این یک سند دولتی است که در دوران خاتمی تهیه شده است و با امضای وزیر وقت مسعود پزشکیان برای سیاست‌گذاری کلان در برنامه‌ی چهارم اقتصادی کشور، مورد استفاده قرار بگیرد. بعد از دوازده سال که از انتشار این سند راهبردی می‌گذرد، تمامی شواهد و قرائن سیاسی بر این است که " وضع بدتر شده است "
ترکان از باند روحانی، نوشته بود که در دو سال بعد از دوران احمدی‌نژاد، "مشغول آواربرداری "
بوده‌اند. یعنی در بررسی وضعیت حاکم فعلی می‌توان با قاطعیت گفت که ما با شرایط بسیار دشوارتری روبرو هستیم.
این گزارش مفصل، تصویری از وضعیت اجتماعی و اقتصادی حاکم بر کشور ارائه می‌دهد که چون از طرف خود حکومت منتشر شده، تلاش بسیاری در جهت نرم‌گوئی، کلی‌گوئی و حاشیه پردازی انجام شده تا از بار سنگین واقعیت بکاهد.
در این قسمت به وضعیت فاجعه‌بار تغذیه در ایران خواهیم پرداخت. کلیه آمار از سند فوق استخراج شده است.

الف: فقر غذائی و کمبودهای غذائی:
"بر اساس بررسی‌های انجام شده در ٢٠ درصد خانوارهای کشور، فقر و کم غذایی به صورت مزمن وجود دارد." به‌طور مفصل‌تر می‌توان با توجه
 بررسی‌های متعدد تغذیه‌ای که طی سال‌های اخیر انجام شده، نتیجه گرفت که کشور ما از یک طرف با کمبودهای تغذیه‌ای گوناگون ازجمله سوءتغذیه پروتئین – انرژی، کم‌خونی فقر آهن و اختلالات ناشی از کمبود ید، کمبود کلسیم و روی، ویتامین‌های A، B2 و D مواجه است و از سوی دیگر بیماری‌های مزمن مرتبط با تغذیه از جمله چاقی، دیابت، بیماری‌های قلب و عروق و انواع سرطان‌ها روند هشدار دهنده و رو به گسترشی را طی می‌کند، همچنین بیماری‌های ناشی از عدم سلامت و ایمنی غذا در کشور قابل توجه است. این مشکلات تغذیه‌ای با پیامدهای نامطلوب اجتماعی – اقتصادی و بهداشتی شامل افزایش مرگ و میر و ابتلا به بیماری‌ها و افزایش هزینه‌های درمان، کاهش ضریب هوشی و قدرت یادگیری، کاهش توان کار و به‌طورکلی کاهش توانمندی‌های ذهنی و جسمی، روند توسعه کشور را به مخاطره می‌اندازد.
در گزارش بررسی الگوی مصرف مواد غذایی سال‌های 81-1379 نیز دریافت کلسیم، آهن و ویتامین B2 در حد میانگین کل کشور کمبود نشان می‌دهد. متوسط دریافت کلسیم در مقایسه با مقادیر توصیه‌شده در سطح میانگین کل فقط 57% مقادیر توصیه شده روزانه است. این امر به دلیل افزایش مقادیر توصیه شده نیاز به کلسیم از طرف مراجع بین‌المللی به میزان 2 برابر مقادیر پیشنهادی قبلی است. متوسط دریافت کلسیم نسبت به بررسی 10 سال گذشته هم چنان دچار کمبود بوده و کمتر نیز شده است. مقایسه متوسط دریافت ویتامین B2 در سطح میانگین کل نشان می‌دهد که 90% نیاز به این ویتامین از طریق رژیم غذایی تأمین میشود و در مورد آهن نیز فقط 79% نیاز به این ریز مغذی از طریق رژیم غذایی تأمین می‌شود.
 از سوی دیگر، ارزیابی ارزش تغذیه‌ای الگوی مصرف نشان داده است "در حدود 23% خانوارها با کمبود دریافت انرژی و در حدود 48% با کمبود دریافت پروتئین مواجه‌اند" و از سوی دیگر
 در مورد وضعیت سوءتغذیه و کمبود ریزمغذی‌ها در کشور، آخرین بررسی کشوری تن‌سنجی (در سال 1377) حاکی از آن است که سوءتغذیه پروتئین انرژی یکی از مشکلات تغذیه‌ای شایع در کودکان زیر پنج سال کشور بشمار می‌رود. بر همین اساس کم‌وزنی متوسط و شدید در یازده درصد کودکان (در حدود 540 هزار کودک) و کوتاهی قد تغذیه‌ای متوسط و شدید که نشان از سوءتغذیه مزمن و طولانی مدت دارد در 15 درصد کودکان (در حدود 800 هزار کودک) گزارش شده است. این مطالعه همچنین نشان داده است که شیوع کم‌وزنی در کودکان روستایی بیشتر از کودکان شهری است و شیوع کوتاه قدی تغذیه‌ای در روستاها دو برابر شهرها است.

این آمار حاکی از آن است که وضعیت تغذیه کودکان کشور در روستاها به‌مراتب بدتر از شهرها است. ضرر و زیان ناشی از سوءتغذیه کودکان کشور، سالیانه در حدود 5/5 میلیارد دلار برآورده شده است.
مطالعات انجام شده در زمینه کمبود آهن و کم‌خونی ناشی از آن نیز نشان داده است "که حدود 50 درصد زنان در سنین باروری بر اساس بررسی کشوری سال 1374، به درجات خفیف تا شدید کمبود آهن دچارند و حدود 35 درصد تنها از کمبود شدید آهن و یا به عبارتی از تخلیه ذخایر آهن بدن رنج می‌برند."
بر اساس محاسبات انجام شده با شیوع 20 درصدی کم‌خونی فقر آهن سالیانه در حدود 575 میلیون دلار به کشور ضرر و زیان وارد می‌شود.

آخرین بررسی کشوری انجام شده در سال 1380 حاکی از آن است که کم‌خونی و کمبود آهن در درصد بالایی از جمعیت در گروه‌های سنی مختلف وجود دارد به‌طوری‌که در حدود
23 درصد کودکان زیر 2 سال،
26 درصد از کودکان 6 ساله،
23 درصد نوجوانان دختر و پسر
و 43 درصد زنان باردار
 از کمبود آهن رنج می‌برند و شیوع کم‌خونی در کودکان زیر 2 سال کشور (در حدود 40 درصد) قابل ملاحظه است و به‌عنوان یک مشکل عمده و حاد باید موردتوجه قرار گیرد. به‌ویژه آنکه در برخی از است آن‌های کشور مانند استان سیستان و بلوچستان 60 درصد کودکان و در استان فارس در حدود 50 درصد کودکان زیر 2 سال کم خون هستند. با توجه به پیامدهای زیان‌بار و غیرقابل جبران کم‌خونی فقر آهن بر رشد و تکامل مغزی و کاهش بهره هوشی، مداخلات فوری برای کاهش شیوع مشکل ضروری است.
کمبود ید و اختلالات ناشی از آ ن نیزاز مشکلات بهداشتی – تغذیه‌ای عمده در کشور محسوب می‌گردد. اولین بررسی کشوری در سال 1368 نشان داده است که گواتر به‌عنوان تظاهری از کمبود ید در بسیاری از است آن‌های کشور وجود دارد. به‌طوری‌که در برخی از استان‌ها شیوع آن به 70 درصد می‌رسد. در پی تشکیل کمیته کشوری مبارزه با اختلالات ناشی از کمبود ید تا حدی این معضل ترمیم یافته اما هنوز یک مشکل جدی است.

کمبود ویتامین A یکی دیگر از مشکلات تغذیه‌ای در کشور محسوب می‌شود. کمبود این ویتامین در مناطق روستایی به‌ویژه در است آن‌های جنوب، جنوب غربی و شرقی در گروه‌های آسیب‌پذیر به‌ویژه زنان باردار شایع است. بررسی کشوری وضعیت ریزمغذی‌ها در سال 1380، شیوع کمبود ویتامین A را در زنان باردار در حدود 15 درصد در مناطق شهری و 14 درصد در مناطق روستایی نشان داده است. همچنین کمبود ویتامین D در 43 درصد زنان باردار شهری و در حدود 30 درصد زنان باردار روستایی مشاهده می‌شود.

 کلسیم و روی نیز دیگر ریزمغذی‌هایی هستند که کمبودشان در کشور نشان داده شده است. گزارش‌ها موجود حاکی از آن است که حداقل 6 میلیون نفر از جمعیت کشور دچار پوکی استخوان هستند و از این تعداد، سالیانه حدود 120 هزار نفر دچار شکستگی لگن خاصره شده و حداقل 20 هزار نفر از آن‌ها به دلیل عوارض جانبی جان می‌دهند و 50% آن‌ها دچار معلولیت شده و قادر به بازگشت به کار خود نیستند. مصرف ناکافی شیر و لبنیات علاوه بر آنکه علت عمده کمبود دریافت ویتامین A و B2 در کشور است از عوامل مهم و مؤثر در بروز کمبود کلسیم نیز است.

ادامه دارد...