هادی محسنی: جنبش دادخواهی و جعبه‌های سیاه ولایت‌فقیه

"در هر هواپیما، دو دستگاه ویژه وجود دارد که جزئیات لحظه‌به‌لحظه پرواز و مکالمات جاری در کابین خلبان را ثبت می‌کنند. این دو وسیله در جعبه‌های فولادی مخصوصی قرار دارند که به آن‌ها «جعبه سیاه» می‌گویند"(از اینترنت).

با این تعریف خیلی مختصر به نظر می‌رسد که جعبه سیاه حاوی اطلاعات سری و اعلام نشده‌ای است که باید، اولاً جعبه را در صورت لزوم پیدا و ثانیاً آن را فاش گویی کرد.
در حکومت‌های دیکتاتوری به‌ویژه دیکتاتوری مذهبی ولایت‌فقیه ایران، با توجه به ماهیت و ساختار حکومتی نه یک جعبه سیاه که ده‌ها و شاید بی‌شمار جعبه سیاه ننگ و تباهی وجود دارد که همگی آن را باید به‌عنوان اسناد انکارناپذیر کشف کرد و بعدازآن برای روشن شدن اذهان عمومی مردم ایران و جهان، آن‌ها را فاش ساخت..
اگر جامعه‌ای جنبش پیشتازی وجود نداشته باشد دیکتاتور حاکم نه‌تنها جعبه سیاه ننگینش را باز نمی‌کند بلکه بر تعداد و قطر آن‌ها هم می‌افزاید. در جامعه ما این مقاومت سازمان‌یافته ایران بوده و هست که با توانمندی شگرف و با پرداخت بهای سنگین، جعبه‌های سیاه و ننگین سیستم ولایت‌فقیه ایران را کشف و به‌موقع اذهان عمومی را روشن ساخت
وقتی از طرف خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت "جنبش دادخواهی" اعلام شد یقین حاصل شد که جعبه‌های سیاه رژیم باز خواهند شد؛ که گفت: "اکنون زمان آن است که بر سر قتل‌عام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز، یک جنبش دادخواهی را در هر جا و به‌هر‌شیوه ممکن گسترش دهیم".
بنابراین وقتی جنبش دادخواهی اعلام شد فایل صوتی آقای منتظری از طرف دفترش در رسانه‌ها پخش شد. سند انکارناپذیر قتل‌عام زندانیان شفاف‌تر و محکم‌تر در اذهان مردم ایران و جهانیان وارد گردید. مخصوصاً که بزرگ‌ترین سند جنایت علیه بشریت بعد از جنگ جهانی دوم است. بدین ترتیب آقای منتظری جعبه‌ای سیاه از رژیم را باز و آن را سفیدتر نشان داد تا نوبت افشای جعبه‌های دیگر، طبق همان اصل پیوستگی پدیده‌ها در یک سیستم فراهم شد.
دو دلیل از میان دلایل مختلف برای استمرار پیروزمند این جنبش، قابل‌توجه است: الف- هجرت کبیر رزمندگان ارتش آزادی به نقاط امن که با پیروزی بی‌نظیر به انجام رسید.
ب- تعادل قوای بین رژیم ولایت و مقاومت ایران دیگر در مدار گذشته نیست. تغییرات جهانی به‌ویژه منطقه‌ای و اعلام پشتیبانی آنان از مقاومت سازمان‌یافته بر علیه بنیادگرایی از برجسته‌ترین مسائل روی میز منطقه و جهان شده است. دوران تغییر یافته است و آن را باید جدی گرفت.
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت
سید حسین موسویان سخنگوی سابق تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران که از لابی‌های امریکا نشین حکومت ولایی ایران است، ۹ آذر ۹۵ به رسانه‌ها گفت: "با روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور امریکا، ممکن است با تسلط جمهوریخواهان تندرو، برنامه " تغییر رژیم در ایران " مجدداً فعال شود. این مهره بدنام ولایت خود را به فراموشی زده است که ۳۷ سال است طبل سرنگونی و تغییر رژیم ولایی‌اش و تمامی مهره‌های مثل او نواخته می‌شود. حال با توجه به تغییراتی که در امریکا در حال شکل‌گیری است اگر همین طبل در آنجا هم به صدا درآید که اصل همسویی شرط و مبنا برای وقوع تغییر اثبات می‌شود. در اینصورت تو و کلیت رژیمت با سرعت روند سرنگونیش طی خواهد شد. با شیطان سازی توانستید هزار، هزار اعدام کنید. چوبه‌های دار در هر کوی و برزن برقرار سازید؛ اما با اعلام جنبش دادخواهی همگی شما در خانه شیطان دفن خواهید شد و از آن گریزی نخواهید داشت
پیشتر خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش کرده بود گروهی از معاونان اوباما برای تبلیغ توافق هسته‌ای به تعدادی ازجمله همین موسویان مبلغ ۷۰ هزار دلار پرداخت‌شده بود تا به نفع توافق هسته‌ای با ایران، تبلیغ کند.
آفتاب آمد دلیل آفتاب
 با اعلام جنبش دادخواهی، چون اسناد کیفی و مهمی از طریق دفتر آقای منتظری فاش شد تأثیرش را بر کل بدنه و سیستم ولایت‌فقیه گذاشت. ازیک‌طرف تضادهای درونی رژیم ایران وارد مدار جدیدی شد و از طرف دیگر با انواع کلمات و عناوین ازجمله " جعبه سیاه" جنگ و غیره، فاش گویی ها آغاز گردید.
۴ مهر ۱۳۹۵ محسن رضایی فرمانده سابق سپاه خمینی به رسانه‌ها گفت که برخلاف گذشته قصد دارد، درباره «جعبه سیاه» جنگ ایران و عراق سخن بگوید... «بعد از خرمشهر باید وارد خاک عراق نمی‌شدیم بلکه باید اعلام می‌کردیم اگر دولت عراق به خواسته‌های ما عمل نکند، وارد خاک عراق می‌شویم ".
از دیگر نعمات و تاثیرات چراغ دادخواهی باز شدن ذهن‌ها، نقل واقعیت‌ها و خاطره‌هایی است که می‌خواستند زیر تلی از خاک‌پاشی لابی‌های داخلی و بین‌المللی رژیم ایران و مماشات گران به فراموشی سپرده شود؛ اما وقتی جنبشی با تمام توان و با شعار اجرایی " می‌توان و باید "اراده مبارزاتی‌اش هیچ ناهمواری در احقاق حقوق خلقش را به رسمیت نمی‌شناسد. جلو این جنبش دادخواهی را نمی‌توان گرفت و در مسیرش مانع ایجاد کرد.
از بهر چه نور عالم را در ظلمت این و آن نهان است
۱۶ آذر امسال پاسخ بی‌نظیر دانشجویان در اعلام و افشای جعبه‌های سیاه و ورودشان به صحنه مبارزه دادخواهی بند از بند رزم را از هم گسست و همسویی تاریخی با مقاومت ایران را به نمایش گذاشت:
سؤالات شجاعانه یک دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک بهترین نمونه این همسویی در سرنگونی تمامیت حکومت ولایی ایران است. این دانشجو پشت تریبون رفت و گفت: "من سریع وارد سئوالم میشم":
" سال ۶۷ چه اتفاقی افتاد؟ ادامه جنگ برای چی بود؟ چرا قتل‌های زنجیره‌ای؟ ما در سوریه در جبهه حق ایستاده‌ایم؟
... این جعبه سیاهها رو چرا ما باز نمیکنیم ... و امروز ما وارثان این میراث هستیم."
از آنجا که جنبش دادخواهی مقاومت ایران کارزاریست تا نتیجه نهایی و دادگاهی شدن آمران و عاملان قتل‌عام از سال ۶۰ تا ۶۷ و از ۶۷ تا حالا، لذا با بقیه نکات دانشجویان بپا خواسته مطلب را به پایان می بریم:
"ببینید همونطور که گفتم تاریخ عادل ترین دادگاهی ست که میتونه ما رو محکوم کنه و من میترسم از اونروزی و در این که ما محکوم در تاریخیم چرا که در قبال مسئله سوریه اینطور سکوت کردیم. (کف زدن جمعیت دانشجویان)؛ این نسل کشی که داره در سوریه اتفاق میافته ببینید ... (کف زدن جمعیت)
...پانصد هزار نفر کشته شدند، عدد راحت بزبان میاد ولی ببینید نسلها در سوریه سوخت. سوریه ویران شد. ما در کجای این بازی ایستادیم؟ ما قطعا محکومیم ما قطعا در مقابل اشکهای کودکان سوری محکوم هستیم. (دست زدن جمعیت)"
و ... .
این ندارد آخر از آغاز گوی روی تمام این حکایت بازگوی (مولوی)