حمید معاصر: نگاهی به تاریخچه مماشات و وحشت آخوندها از تغییر این سیاست

در یک بررسی واقع بینانه و مستند از رابطه دولت های مختلف آمریکا با رژیم آخوندها از ابتدا تاکنون سیاست مماشات وجه غالب سیاست آمریکا و تمامی دولت های غربی در قبال آخوندها بوده است. که در هردوره متناسب با شرایط و دیدگاههای سیاسی داخلی و بین المللی طرفین در اشکال گوناگون عمل کرده است.

نطفه اولیه مماشات و زد و بندسیاسی با چراغ سبز آمریکا و دول غربی برای سرقت رهبری انقلاب توسط خمینی در اوایل کاشته شد. بدین معنی که جایگاه ژئوپولوتیک ایران در خاورمیانه با داشتن طولانی ترین مرز مشترک با شوروی سابق یکی از مهمترین عوامل اثر گذار در کنفرانس معروف به گوادالوپ در فرانسه بود که نهایتا آمریکا و کشورهای اروپایی بدنبال قیام درایران تصمیم گرفتند که عنصر مرتجعی که بنا حق رهبری انقلاب را ربوده به دلیل ماهیت ارتجاعی آن فرد مناسبی برای جلوگیری از نفوذ شوروی و بلوک کشورهای سوسیالیستی آن زمان می باشد.ودر جبهه بندی جنگ سرد بین دو ابرقدرت زمان یعنی آمریکا و شوروی متحد مطلوبی برای آمریکا و متحدان آن می باشد. متأسفانه و شوربختانه تا آنجا که به منافع ارتجاع و استعمار و همسویی آنها بر علیه منافع عالی و انقلابات رهایی بخش مربوط است تشخیص درستی داده بودندبی جهت نبود که مرور زمان نشان داد که عملکرد خائنانه و وطن فروشانه آخوندها تا چه حد بر زیان مردم ایران و به نفع غارتگران ایران شد. عمق خیانت آنقدر در زمینه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و انسانی و ... از مرزهای متعارف گذشت که رهبرمقاومت آقای مسعود رجوی با ارائه انبوه فاکت های معتبر و اسناد و مدارک مبسوط و غیر قابل انکار در سال های اخیر با تفصیل و شرح کامل تاریخچه استعمار در ایران بصراحت اعلام کرد که از زمان حکومت قاجار تاکنون و هیچ کدام از حکومت های دیکتاتوری در ایران به اندازه رژیم خمینی و آخوندها مورد حمایت استعمارگران نبوده است. به همین منوال در طول سی و هشت سال حکومت ننگین آخوندی سیاست مماشات نه تنها علیرغم تمامی کش و قوس ها و تحولات سیاسی متوقف نشد بلکه بر ادامه آن تا به امروز از طرف آمریکا و دولت های غربی به زیان بارترین صورت علیه منافع ایران و مردم منطقه تا آخر زمامداری اوباما ادامه داشت .ودر طرف مقابل این مردم ومقاومت ایران بودند که تحت شدیدترین سرکوب ها و خیانت های همه جانبه و ویرانگر انسانی و اقتصادی و اجتماعی قرار گرفتند.که البته این سیاست شوم در ادامه حیات ننگین و ظالمانه خود پس از حمله به عراق و افغانستان و متعاقبا خیزش مردم سوریه به تبع مماشات با آخوندها دامن این خلق های محروم را نیز گرفت. و اصرار و پافشاری بر ادامه این سیاست خانمان برانداز بخاطر پاره ای از منافع حقیر و زود گذر سیاسی و اقتصادی آنقدر به لحاظ زمانی طولانی شد که نتایج حاصل از آن منجر به پیدایش وحشی ترین نوع تروریسم کور در پنج قاره جهان از استرالیا تا آمریکا شد وچه خسارت های انسانی و...که تا به امروز ببار نیاورده است. و به این زودی هم برطرف شدنی نیست. ادامه شوم این سیاست در درجه اول دامن مردم ایران و اکنون چندین سال است که مردم عراق و افغانستان و یمن و لبنان و فلسطین و کشورهای منطقه را در بر گرفته و حاصل آن خسارت جبران ناپذیر از اقتصادی تا انسانی وسیاسی و فرهنگی است که مردم این دیار را به خاک سیاه نشانده است. و جبران آن سالهای سال طول می کشد. کشته و بی خانمان شدن ابعاد میلیونی در عراق و سوریه ونابودی زیرساخت های این کشورها فقط بخشی از این خیانت و جنایت بزرگ است. که منشأ آن از آخوندها سرچشمه گرفته شده است.
چشم پوشی عامدانه و بسیار مشمئز کننده از صدور تروریسم بنیادگرای آخوندی آنهم بسیار مدت دار وطولانی تا آنجا پیش می رفت که آمریکا و دول غربی بطور شگفت انگیزی و غیر قابل باور از قربانی شدن پرنسیب های سیاسی و فرهنگی و انسانی خود بوسیله رژیم هیچ پروایی نداشتند نمونه ها و فاکت های این گونه اغماض بقدری در کمیت و کیفیت زیاده از حد متعارف است که فقط به ذکر چند نمونه از دهها و صدها مورد بسنده می شود. به عنوان نمونه همگان به یاد دارند که در سال های دهه ۱۹۸۰ میلادی بود که سپاه پاسداران رژیم به صراحت مسئولیت انفجار مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت را از زبان رفیق دوست شنید که گفت ایدئولوژی و مواد انفجاری آن مربوط به ایران است. و نمونه دیگر انفجار و حمله تروریستی در سال های اخیر به مقر نظامیان آمریکا در خود عربستان بود که آنهم دهها کشته و زخمی برجای گذاشت. درکمال ناباوری در هیچ کدام از این موارد دولت آمریکا عکس العمل لازم را علیرغم شواهد کافی در برابر رژیم نشان نداد. و برخوردی جدی با این مسئله نشد. آش آنقدر شور شد که تحقیقات لوئیس فری در مورد انفجار در عربستان به عنوان رئیس FBI پرده پوشی شد. که بعدها لوئیس فری افشاکرد که رسما از طرف رئیس جمهوری و مقامات امنیتی به وی دستور داده شده بود که از پی گیری پرونده انفجار صرف نظر شود که این رفتار یک شوک سیاسی به رئیس وقت FBI وارد کرده بود که این خاطره شوم را همیشه در سخنرانی های مقاومت اعلام کرده است.
و این در حالی است که اگر به جز رژیم اخوندی این اعمال تروریستی را علیه منافع و مردم و نظامیان آمریکایی در جایی، حتی در مقیاس بسیار کوچکتر از این ها انجام می داد. بلافاصله جواب قاطع سیاسی و نظامی شدیدتری دریافت می کرد. تا دردنیا همگان بفهمند که با ابر قدرت آمریکا نمی شود از این شوخی ها و گستاخی ها کرد.
و فاجعه بارتر از همه اینها که امروز نتایج آن در عراق و سوریه بیشتر و بیشتر ملموس شده است .قربانی کردن این کشورها پای سیاست مماشات و زد و بندبا آخوندها است. که احتیاجی به توضیح بیشتر ندارد. و اما پابه پای این سیاست بغایت ور شکسته و زیان بار در طول بیش از سه دهه که در میان تاریکی مطلق که جهانی را در کام خود فرو می برد یک شمع کوچک ولی پر نور و پر حرارت همیشه و در همه حال در میان جهانی از تباهی و سیاهی مدام می درخشید و خاموشی نداشت و آن شعله و شمع مقاومتی چون مجاهدین و یاران آنها بودند که بر علیه این تاریکی مهیب و غول آسا شوریدند افشا کردند مقاومت کردند خسته نشدند –از بمباران ها و کودتاها و کشتارها هراسی بدل راه ندادند با تهمت ها و برچسب های ننگین به شکل ناباورانه و غیر متصورآن در برابر دشمنان بزرگ جنگیدند تا بقول مسعود رجوی در اثر مقاومت خود چشم جهانیان را بالاخره پس از سه دهه به این روش ظالمانه باز کردند. ویک شیر زن بی همتا بنام مریم رجوی با اندک یاران خود در اروپا و آمریکا و ۵ قاره جهان در میان کودتا و تهمت و فشار و رنج و خون آن چنان جنبشی به پا کرد که هزاران هزار شخصیت برجسته و سیاسی و حقوقی و نظامی مخصوصا در خود آمریکا به تأیید این خط ومشی پیوستند تا این که پس از طی شانزده سال تلاش همه جانبه و عبور از هفتصد خوان توطئه با فدایی بی کران از پیکر رنجور و زخم خورده و خونی مقاومت ایران سیاست شوم مماشات را رسوا کرده و یک ضربه کاری به پیکر فرتوت آن وارد کردند. تغییر دوران و شکست این سیاست های ننگین با رفتن اوباما واقعی است. نیرویی عظیمی که خانم رجوی از مجموعه بزرگ از سیاست مداران و نظامیان و قانون گذاران و وجدان های بیدار در آمریکا و در کشورهای اروپایی و مسلمان حول سرنگونی رژیم گرد آورده است. تعادل بین رژیم و مقاومت ایران را به سود مردم ایران در داخل و خارج را به هم زده است. پابه پای روی کار آمدن رئیس جمهور جدید که سیاست اعلام شده اش قاطعیت در برابر رژیم است.۲۳ تن از مقامات کشوری و لشکری و سیاسی سابق طی پلاتفرم سیاسی بسیار سنجیده و دموکراتیک با ارائه فاکت های سیاسی روشن در ۱۸ محور خواستار به رسمیت شناختن مقاومت ایران از دولت جدید شدند. ضربه بقدری کارا و عمیق است که سراپای رژیم آخوندی را که در بحران های ناشی از زهر اتمی و منطقه ای و اقتصادی و سیاسی دست و پا می زند به فغان آورده است و بدون فوت وقت ورق پاره های مهم این رژیم از قبیل جوان – تسنیم –ایسنا – کیهان –اسرار –رسالت و تلویزیون رژیم فغان برآوردند که مقامات سابق آمریکا از قبیل رودی جولیانی سناتور لیبرمن و ژنرال شلتون و جان بولتون و گینگریچ و ... پشت مجاهدین و حمایت از آنها به سرنگون کردن رژیم رفته اند ... به تمامی دار و دسته های آخوندها علی الخصوص ولی فقیه ارتجاع آنهم بعد از مرگ رفسنجانی به عنوان لنگر تعادل رژیم  به طنز  باید گفت که باش تا صبح دولتت بدمد و این هنوز از نتایج سحر است –دوران طلایی مماشات با آخوندها طبق گفته صریح صادق زیبا کلام از باند روحانی با رفتن اوباما خاتمه یافته و تمامی ارتزاق آخوندی از این سیاست شوم در حال رخت بربستن است . رسوایی مماشات پس از رفتن اوباما با افشای سی و سه بار رفت و آمد تریتا پارسی به کا خ سفید به عنوات بسیجی کراواتی رژیم در آمریکا بالا گرفته و رسواتر از آن دیدار با موسویان در ۳ مرحله بوده است که یک ننگ پاک نشدنی در مماشات با تروریست هاست.
تازه این سندهای خائنانه فقط جزیی ازمماشات و زد و بند با رژیم ملایان است. وای به آن روزی که سند این جنایات در رابطه با عراق و سوریه و یمن نیز جز به جز به اطلاع جهانیان برسد . تغییر دوران و شکست سیاست قبلی آمریکا و شرایط بحرانی بین المللی رژیم از یک طرف و نارضایتی انفجاری مردم ایران راه را بر سرنگونی رژیم بیش از هر زمان دیگر در چشم انداز قرار داده است بکوشیم با ضربات کاری بر پیکر فرتوت رژیم آخوندی هرچه سریعتر به عمر ننگین این رژیم خاتمه داده شود.