هوشنگ اسدیان:‌ "زنده‌باد ۸ مارس روز جهانی زن"

روز همبستگی بین‌المللی زنان به تمامی زنان کارگر و زحمتکش، مبارز و تحت ستم و برعلیه رژیم‌های فاسد مذهبی، سرمایه‌داری و دیکتاتوری خجسته باد. این مثلث شوم یعنی حکومت‌های دینی، سرمایه‌داری و دیکتاتوری آنچنان زنان را در عرصه جهانی تحت بردگی جنسی، بی حقوقی و استثمار قرار داده‌اند که علیرغم تمام مبارزات و کارزارهای بین‌المللی هنوزهم در سطح جهانی به طورعام نابرابری‌های کشنده و غیر قبل تصوری مشاهده می‌کنیم.

تا هنگامی که این همه ستم، تبعیض و بی حقوقی برعلیه زنان در هر گوشه‌ای از جهان ملاحظه می‌شود وظیفه هر جریان و انسان آگاهی است که برعلیه آن بشورد و در جهت رفع هرگونه ستمی کوشش کند. مبارزه زنان در عرصه بین‌المللی دیرزمانی است که پرچم سرخش برعلیه هرگونه ستم و استثمار و بی حقوقی اجتماعی به اهتزاز در آمده است و تا رفع کامل این همه ستم‌های طبقاتی، جنسی و اجتماعی همچنان برافراشته خواهد ماند.
ملاحظه می‌کنیم که به شکل عام و گسترده این کارزار و موج عظیم مبارزه برعلیه بی حقوقی‌ها و مصیبت‌ها اعم از ستم طبقاتی، جنسی، مهاجرت‌های زنان، قتل‌های ناموسی، جلوگیری از سقط‌جنین، سنگسار، حجاب اجباری، جنایت‌های جنگی برعلیه زنان، کار خانگی، عدم برابری کار مساوی در برابر حقوق مساوی، بی حقوقی دگرباشان جنسی، چندهمسری، ضرب و شتم، تجاوز و...آغاز شده است و رو به افزایش می‌باشد. این مبارزه و نبرد تا تحقق کامل این ستم‌ها و بی حقوقی‌ها، بی‌امان برعلیه خدایان زر و زور، دین و دولت ادامه دارد.
۸ مارس هنگامی رقم خورد که زنان کارگر و سوسیالیست آمریکایی در مبارزه‌ای جدی برعلیه نابرابری دستمزد و به دست آوردن حق رای پرچم آن را برافراشتند و زنان در اروپا آن را ادامه دادند. چنانچه در این راستا و به نشانه اتحاد و همبستگی بین‌المللی با زنان و نبرد آن‌ها در آمریکا و در دومین کنفرانس بین‌المللی زنان سوسیالیست در سال ۱۹۱۰ و به ابتکار زن کمونیست، انقلابی و برجسته، کلارا زتکین که آلمانی‌تبار بود، ۸ مارس به روز جهانی زن اعلام شد و این خود یک نقطه عطف و حرکتی تاریخی بود که پرچم مبارزه برعلیه سرمایه‌داری هار جهانی را برافراشتند و از حمایت بین‌المللی برخوردارشدند. چنانچه این مبارزات پیگیر باعث شد که طبقه بورژوازی نسبت به این نبرد جهانی به گونه‌های مختلف عقب نشسته و مجبور شده است؛ بعضی از این مطالبات را به اجبار بپذیرد. زنان و مردان در کنار هم نقش مکمل این برابری طلبی را ایفا نمودند و بدون این مبارزه دوش‌به‌دوش زنان و مردان برابری طلب، این حداقل مطالبات میسر نمی‌شد.
در ایران و در اوایل قرن بیستم با توجه به تحولات انقلابی و سوسیالیستی که در روسیه اتفاق افتاد، دامنه آن تحولات به ایران هم کشیده شد و تأثیر خود را بر جای نهاد و با تشکیل حزب کمونیست در ایران، مطالبات برابری طلبانه این جنبش کمی شکل گرفت. هرچند مناسبات تولید در حد نه‌چندان زیاد روند تولید کالایی را در پیش گرفت و تضادی بین مناسبات تولیدی نظام فئودالیستی و نظام تازه به دوران رسیده بورژوازی آغاز گردید، ولی از آنجایی که انقلاب بورژوا دمکراتیک در ایران متحقق نگردید، نتوانست به مطالبات بورژوا دمکراتیک خودش نسبت به فرماسیون اقتصادی اجتماعی ماقبل خود یعنی فئودالیسم دست پیدا کند. از این روی نظام سرمایه‌داری در ایران هنوز درگیر تضادهای بسیار زیادی با مناسبات ماقبل خود یعنی جامعه فئودالی می‌باشد. خواسته‌ها و مطالبات دمکراتیک این جنبش برابری طلب اعم از تضادهای شهر و روستا، حقوق ملیت‌ها، عدم‌تساوی حقوق زنان و مردان در تمام عرصه‌های اجتماعی و سیاسی و غیره از صدر مشروطیت تابه‌حال متحقق نشده است که وظیفه مشخص آن بر روی دوش تمام نیروهای عدالت‌خواه، برابری طلب، سوسیالیست می‌باشد. لذا رهبری این مقاومت سازمان‌یافته و انقلابی و سنبل زن انقلابی آن یعنی خانم مریم رجوی می‌تواند این مهم تاریخی را با حمایت کارگران و زحمتکشان و سایر زنان و مردان ستمدیده به سرانجام مقصود برساند.
و اما نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک سوءتفاهم تاریخی و با طرح و حمایت امپریالیست‌ها از زمان به قدرت رسیدن تا به اکنون این روند بی حقوقی زنان را شدت هر چه بیشتری بخشیده است؛ چنانچه زمینه‌ساز داعش و طالبان و تمام وحوش و جک وجانورهایی از این قبیل گردید. در این رژیم تولید انبوه آخوندی که تلفیقی از دین و دولت می‌باشد و با توجه به خصایل عقب‌مانده مذهبی و قرون وسطایی‌اش و تضاد آشکار آن با حقوق زنان واساسا جنس زن به عنوان یک انسان برابر با مرد، بر طبل منزوی کردن و بی حقوقی آن‌ها کوبید و زنان را به شدیدترین وجه ممکن به اسارت کشاند. هر چند در نظام سلطنتی رابطه دین و دولت پنهان بود و از حمایت نظام سلطنتی برخوردار شده و به طرق گوناگون اعمال قدرت می‌کردند و حتی دستگاه سلطنت به خاطر حفظ قدرت و دیکتاتوریش، اسلام را به عنوان دین رسمی پذیرفته بود که خود به اجبار کردن و رعایت بسیاری موازین اسلامی از جمله عدم روزه‌خواری در ملاءعام و برپایی وسیع مراسم عاشورا و ... منجر می‌گردید، ولی این فقط بدین معنا بود که نظام سلطنتی امتیازی به این روحانیت مفتخور بدهد و باهم کنار بیایند، نه از زاویه احترام به مسلمانان و یا ادیان دیگر. تا جایی که به عقاید مذهبی انسان‌ها اعم از اسلام، مسیحیت، یهودیت و یا هر دین و مرام دیگری بر میگردد باید با تمام توان مورد احترام عمیق و پذیرش واقع شود و به عنوان عقیده شخصی انسان‌ها از حمایت قانون برخوردار گردنند و آزاد در کنار همدیگر زیستی مسالمت‌آمیز داشته باشند. از این زاویه یک حکومت غیرمذهبی و جدایی دین از دولت چنانچه در برنامه ۱۰ ماده‌ای خانم رجوی آمده است، باید متحقق گردد.
ما ملاحظه می‌کنیم که در نظام خمینی پلید و تحت عنوان دین، چگونه زنان به بند کشیده شدند. این رژیم عامل اصلی ترویج زن‌ستیزی، تبعیضات شغلی، مردسالاری، سنگسار زنان، تبعیض و خشونت جنسی، پوشش اجباری، چندهمسری، تجاوز و خلاصه تمام بی حقوقی‌های سیاسی و اجتماعی می‌باشد. در این چهار دهه حکومت ننگین خمینی به عینه دیدیم که زنان و دختران در ایران و کشورهای تحت نفوذش در منطقه به چه روز فلاکت باری انداخته شدند و از این زاویه جنبشی عظیم نسبت به این حکومت دین و دولت به راه افتاده است. باید اضافه کرد که یکی از این نیروها و جنبش‌های سرنگونی طلب نظام جلاد خمینی، همین زنان هستند. در رژیم جمهوری اسلامی آخوندی زنان را به عنوان کالا و در جهت مطامع مردان ضد زن مورد سوءاستفاده قرار داده و استبداد مذهبی خود را چون سایه‌ای شوم بر آسمان ایران و منطقه گسترانده است. آنچه مسلم است، این کارزار و همبستگی زنان برعلیه حکومت دجال خمینی به راه افتاده است و تا به زیر کشیدن این نظام مردسالار از پای نخواهد نشست. حاکمان ستمگر رژیم جمهوری اسلامی و کلیه جلادان آن باید بدانند که دیر نیست که زنجیرهای اسارت از دست و پای زنان گسسته خواهد شد و با یک دنیا خشم و نفرت بر کلیت این رژیم تاریک‌اندیش چون رعد فرود خواهند آمد و به کمک مردان برابری طلب و انقلابی و به رهبری این مقاومت انقلابی و سازمان‌یافته و منسجم، تومارش در هم نوردیده خواهد شد و بر ویرانه‌های آن یک حکومت غیردینی و سکولار، دمکراتیک و برابری طلب برقرار خواهند نمود.
زنده‌باد ۸ مارس
زنده‌باد مریم رجوی
 دورد بر تمام زنان و مردان مبارز، انقلابی و برابری طلب.