مهرداد هرسینی: «تو دهنی» به حضرت آقا!

تحولات روزهای گذشته برسر نمایش انتخابات در دیکتاتوری ولی‌فقیه و روند هرچه بیشتر قطب‌بندی شدن آن، اکنون سوالات و ابهامات زیادی را برای مخاطبان و باند های حکومتی حکومتی پدیدار کرده است. نخستین پارادوکس موجود که به یقین به نوعی سرگیجه در میان «خودی های نظام» تبدیل شده است، همان درخواست عاجزانه ولی‌فقیه از تمامی طرف های درگیر برسر «قطبی نشدن» این دور از نمایش است.

ولی‌فقیه زهر خورده که یکبار ضرب شست قیام مردم در سال ۸۸ را چشیده و به‌خوبی از ابعاد و تبعات آن اطلاع دارد، این واقعیت را همواره به‌عنوان مرز سرخ برای کلیت نظام آخوندی ترسیم نموده است. بر این سیاق است که وی در تمامی مواضع و سخنرانی‌های خود بر این نکته کلیدی که مبادا شقه در بالای نظام، دیگربار به باز شدن فضای اجتماعی و بروز جوش‌وخروش مردم علیه ظلم و ستم در دیکتاتوری ولی‌فقیه بیانجامد، مکرر اندر مکرر هشدار داده است.

اما با نیم‌نگاهی به صحنه کنونی و ورود آخوند دژخیمی بنام ابراهیم رئیسی که از آمران قتل‌عام بیش از ۳۰ هزار زندانی سیاسی مجاهد و مبارز در سال ۶۷ می‌باشد، به‌خوبی می‌توان به مهندسی خامنه‌ای در این دور و نیز برهم خوردن میز فرمایشات «مقام معظم» مبنی بر هراس و وحشت از «قطب‌بندی» در این دور از نمایش رسید.
مضافاً آنکه نه تنها این آخوند جنایتکار بلکه پاسدار احمدی‌نژاد نیز در یک دهن‌کجی آشکار طی روزهای گذشته پا به میدان گذاشت و ضمن ثبت‌نام برای نمایش انتخابات، جبهه سومی را در این دور از بازی گشود.
به یقین ورود ناگهانی «گماشته» از دور خارج شده به صحنه نمایش انتخابات که پیشتر مورد نهی موکد «حضرت آقا» قرار گرفته بود، حکایت همان مثل قدیمی «تف سربالا» برای کلیت نظام آخوندی و به‌ویژه شخص خامنه‌ای می‌باشد؛ زیرا بقول مقام معظم (۵ مهر ۱۳۹۵): «با ملاحظه‌ حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه می‌کند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید این دو قطبی در کشور ایجاد می‌شود. دو قطبی در کشور مضر است به حال کشور. من صلاح نمی‌دانم شما وارد بشوید». (سایت خامنه‌ای)
اما اکنون پس از 5 ماه می‌بینیم که پاسدار هزار تیر به هنگام ثبت‌نام، پاسخ ولی‌نعمت خود چگونه داده است: «رهبری سفارش کردند من شرکت نکنم به‌عنوان کاندیدا، من هم پذیرفتم»!!. (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۲۳ فروردین ۱۳۹۶)

همچنین استدلال پاسدار احمدی‌نژاد برای پا گذاشتن در این میدان مملو از مین آن است که خامنه‌ای با قبول و وارد کردن آخوند رئیسی، شخصاً بر هرچه بیشتر قطبی شدن ایندور از نمایش صحه گذاشته است. بر این منطق وی عملا دست شورای نگهبان حکومت را که متولی اصلی برای فیلترگذاری و حذف کاندیداهای نظام می‌باشد را در پوست گردو گذاشته است. صرفنظر از اینکه این شورای تحت قیومت ولی‌فقیه، رئیس دولت هشتم و نهم در دیکتاتوری خامنه‌ای را «قبول و یا رد» صلاحیت نماید، نفس ورود «یاغی سرکش ک و به چالش کشیدن شخص ولی‌فقیه اکنون به معضل و بی‌آبرویی بزرگ برای «مقام معظم» تبدیل شده است.
روزنامه حکومتی رسالت (۲۴ فروردین ۱۳۹۶) با اعتراف به این واقعیت و ابعاد بی‌آبرویی خامنه‌ای نوشت: «احمدی‌نژاد که در دور اول ریاست جمهوری‌اش در گفتگو با نویسنده مدعی بود سینه‌اش را سپر کرده تا جلوی اصابت تیرهای نشانه رفته به سمت رهبری را بگیرد باید مراقب باشد تا دوباره خود تیری به سمت رهبری نشود!».

بر این منطق رهبر معظم اکنون چهار راهکار در مقابل خود دارد، نخست به این بازی ناخواسته تا به پایان تن دهد، امری که در منطق خود به ریزش هرچه بیشتر نیرو، انرژی و افت شدید رای و رای کشی‌ها در میان باند وی راه خواهد برد.
راهکار دوم آنکه احمدی‌نژاد را در نیمه‌راه از طریق رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان متوقف نماید که این نیز به معنای شقه بیشتر در راس و ضعیف شدن کلیت نظام با تمامی تبعات آن می‌باشد. مضافاً برآنکه با این اقدام وی خواسته یا ناخواسته تن به قبول بروز یک جناح سوم در رژیم خواهد داد.

در این رابطه پاسدار سعید حجاریان از تئوریسین‌های باند روحانی پیش‌بینی می‌کند: «من گمان دارم که هم آقای احمدی‌نژاد و هم بقایی هر دو رد صلاحیت خواهند شد. احمدی‌نژاد نیرویی دارد که روز آخر ثبت‌نام خواهد کرد و وی قصد دارد که نقش آقای هاشمی در انتخابات ۹۲ را ایفا کند؛ یعنی بگوید که من را رد کردید اما رای من برای فلان آقاست». (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۲۴ فروردین ۱۳۹۶)

 سومین راهکار بقول عبدالرضا داودی از نفرات باند احمدی‌نژاد، همان «حکم حکومتی» یا فرمان خامنه‌ای برای حذف رئیس‌جمهور اسبق نظام از نمایش انتخاباتی است که به معنای «نقض آشکار قانون اساسی» رژیم می‌باشد و عملا به بی‌آبرویی هرچه بیشتر برای حاکم عنان از دست داده ختم می‌گردد.
چهارمین راهکار نیز ورود قوه قضائیه تحت امر خامنه‌ای به صحنه و به میدان آوردن پرونده تخلفات، فساد و غارت درآمدهای نفتی در دوران دولت گذشته و در نهایت بقول دادستان حکومت «به این دمل هم رسیدگی می‌کنیم»!, می‌باشد. آخوند محمدجعفر منتظری در رابطه با سخنان اخیر احمدی‌نژاد در خوزستان گفته است: ««گاهی به ما می‌گویند فلان آقایی در خوزستان فلان حرف‌هایی را زده است، فلان جا حرف‌های دیگری زده، ما می‌گوییم نوبت آنها هم می‌رسد و باید این دمل برسد تا به آنها هم رسیدگی کنیم». (خبرگزاری حکومتی صدا و سیما ۲۳ فروردین ۱۳۹۶)

لذا ملاحظه می‌شود که این اقدام «با حساب و کتاب» از سوی یابوی چموش و فرزند ناخلف نظام آخوندی چگونه پروژه اصلی و تمامی محاسبات ولی‌فقیه برای مهندسی نمایش انتخابات را برهم زده و آن را با چالش‌های جدی روبرو ساخته است. بر این منطق بسیار ساده اندیشانه خواهد بود اگر تصور کنیم که خامنه‌ای با تمامی این «وقایع ناگوار» از طرح مهندسی خود ذره‌ای کوتاهی خواهد آمد.
ولی‌فقیه در روزهای پایانی عمر «بی‌برکت» خود، بروی اسب بازنده‌ای بنام آخوند جنایتکار رئیسی شرط‌بندی کرده است. تقاری بنام «ولایت» نیز که اکنون سوراخ سوراخ شده، قرار است پس از مرگ وی، جایگاه بعدی این قاتل خون‌ریز باشد.
اما اینکه ولی‌فقیه خواهد توانست مهندسی خود را تا به انتها و بدون هرگونه تنشی به پیش ببرد، به یقین نیازمند زمان و تحولات بعدی می‌باشد. آنچه که از هم اکنون قابل پیش‌بینی است، همان وجود چار میخه شدن بحران‌های حاد داخلی و به تبع آن بلبشو و شکست‌های بیشتر در زمینه خارجی در فردای ۲۹ اردیبهشت در دیکتاتوری ولی‌فقیه می‌باشند.