واشینگتن پست: ایران را چالش اصلی منطقه است و راه حل این چالش، حمایت از جنبش دموکراتیک مردم ایران است

در پی اعلام استراتژی جدید آمریکا در افغانستان توسط باراک اوباما، روزنامه واشینگتن پست(11آذر88) طی مقاله یی، رژیم ایران را چالش اصلی منطقه دانست و با تاکید بر بن بست راه حل گفتگو با دیکتاتوری آخوندی، نتیجه گرفت که راه حل این چالش، حمایت از جنبش دموکراتیک مردم ایران است.
واشینگتن پست بر لزوم حمایت ازقیام و مقاومت دموکراتیک مردم ایران تاکید کرد و با انتقاد ازسیاست اوباما نوشت: دولت، کمک به پروژههای حقوق بشری در ایران را کاهش داده و نسبت به حمله به مخالفان تبعیدی رژیم ایران در داخل عراق سکوت اتخاذ کرده است.

 واشینگتن پست نوشت: همزمان با تصمیم اوباما در مورد افغانستان، رژیم ایران وارد آخرین مرحله گزینه های بازگشت ناپذیر برنامه اتمی خود شده است. این کشور توافقی که طبق آن قرار بود عمده ذخایر اورانیوم آن برای غنی سازی بمنظور اهداف صلحآمیز به خارج فرستاده شود را رد کرده است. پس از محکومیت رژیم ایران توسط آژانس بین المللی اتمی، احمدینژاد طرحی را مبنی بر ساخت ده سایت جدید غنی سازی اتمی اعلام کرد. پارلمان رژیم ایران لایحهیی را تصویب نمود که خواستار تقلیل همکاری با آژانس میشود. احمد خاتمی در نماز جمعه در دانشگاه تهران قول داد که رژیم ایران اورانیوم غنی شده به منظور «تحقیقات پزشکی» را خود تولید خواهد نمود. این رژیمی است که با نفی خواستهای بین المللی به سمت قابلیت بازگشت ناپذیر تولید تسلیحات اتمی میشتابد.
واشنگتنپست به پهنه های نامحدود سلطه پاسداران بر کشور اشاره کرد و نوشت:
در ایران ما شاهد تثبیت یک دیکتاتوری نظامی هستیم. از زمان انقلاب ایران در سال 1979، رهبران مذهبی این کشور یک بازوی نظامی ـ سپاه پاسداران انقلاب ـ در اختیار داشتهاند که بعنوان مجریان ایدئولوژیک آنان عمل کردهاند. این نیرو امنیت تهران را تحت نظر داشته، نیروهای شبهنظامی را سازماندهی نموده، انتخابات ایران را کنترل کرده، بخشهای بزرگی از نظام اقتصادی را تحت سلطه خود داشته، سیستمهای موشکی را فعال کرده، حمایت بینالمللی رژیم ایران از تروریسم را هدایت نموده، تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی رژیم ایران را کنترل کرده و در نهایت نیز بر بمب اتمی رژیم ایران مسلط خواهد شد.
واشنگتنپست یادآوری نمود که پاسدار احمدینژاد و شمار زیادی از سرکردگان رژیم از افسران سابق سپاه میباشند.
در این مقاله آمده است:
در رابطه با مسئله هسته ای، سئوال اصلی عبارت از این است که: آیا این رژیم معتقد است که تسلیحات نظامی ضامن بقای آن هستند؟ دلایل بسیاری وجود دارد که قضیه از همین قرار است. بعد از اینکه تنشهای پس از ژوئن پردهها را از ضعف رژیم کنار زد، رژیم برنامه هستهای خود را تسریع بخشید. محروم از مشروعیت و هراسان از یک انقلاب رنگی، دولت نظامی ایران ظاهرا بر این باور است که بمب اتمی موجبات نفوذ بیشتر و حاکمیت دائمی را فراهم خواهد ساخت. این یک محاسبه غیرمنطقی نیست.
اما عواقب امنیتی یک ایران اتمی میتواند بسا بیشتر از شکست در افغانستان باشد. رژیم ایران یک قدرت بیثبات است که رؤیاهای جهانی و ارتباطات تروریستی دارد. امکان گسترش قابلیت اتمی در جهان از این خطرناکتر نمیشود.
اما یک گزینه یی هم در اینجا وجود دارد که هنوز امتحان نشده است. پرزیدنت اوباما تا بحال به قیام ادامهدار دموکراتیک در ایران بمثابه یک مانع و مزاحمت در مسیر نزدیکی با رژیم ایران نگاه کرده است. دولت، کمک مالی به پروژههای حقوق بشری در ایران را کاهش داده و نسبت به حمله به مخالفان تبعیدی رژیم ایران در داخل عراق سکوت اتخاذ نموده است.
مضاف بر فشار جدی اقتصادی و نظامی، اوباما میتواند آن استراتژی که رژیم ایران بیشتر از هرچیز دیگر از آن هراس دارد را بیازماید: حمایت روشن و نیز مخفی از مقاومت دموکراتیک علیه حکومت نظامی. این نه برآمده از تفکر ایده آلیستی بلکه گزینهیی واقع گرایانه میباشد