حسین پویا:‌ رویاهای شیخ اکبر کوسوی!

فکر کوسه همه آنست که پشتک بزنه
ناگهان بر شکم خامنه جفتک بزنه

سیدعلی منتظر فرصت دلخواه شده
تا به گوش کوسه زاده، شترق! چک بزنه

کوسه هرچند که با خامنه چپ افتاده
شادمان است که بر خامنه چشمک بزنه

می خورد توسری از خامنه ای او چپ و راست
می کشد نقشه که فرصت بشه پاتک بزنه

مطمئن بود که پنچر شده ماشین نظام
زیر چارچرخه پنچر شده شون جک بزنه

"فاطی شون"! دوست داره اکبر آقا شاه بشه
بعد از این بر یقه اش یک گل میخک بزنه

کوسه هم دوست داره یکشبه "فیدل" بشود
سیگار برگ هاوانائی به فندک بزنه

مثل شاهان قدیم، اسب سواری بکند
ببرد تیر و کمان، کفتر و اردک بزنه

آرزو داشته ریشش بشود توپ و بلند
پیر شد، شانه بر آن ریش چو پشمک بزنه

سالها با دهل خامنه رقصیده و حال
بهر رقصاندن عظما نی و تمبک بزنه

جام زهر اتمی تر زده بر وضع نظام
پاک قمصور شده زرتش اگر بَک بزنه

لاجرم کوسه اخیرا به خیال افتاده
به اوباما و به مک فارلن پیامک بزنه