جمشید پیمان:‌ نــبـــود قــــول وقــــــرارت که زود پَـــــــر بکـــشی !


در سوگ یار پایدارمان «عـــبـّـاس پــیـــش بــــیــــن» که عاشق آزادی بود
و وفادار به پیمان برای رسیدن به آزادی. همراه همیشگی مقاومت بود و تا
لحظه ی مرگ،هیچگاه در چهره اش کمترین غباری از خستگی ننشست .

 

نبود قول و قرارت که زود پَر بکشی
وَ روی طاقت ما خطّ ضربدر بکشی
نشد قرار که این راه را رَوی تنها
به دوش خسته ی خود بار این سفر بکشی
نبود قول و قرارت که بی خبر بروی
 به جان قوم بجا مانده ات شَرر بکشی
به هیچ کس ننمودی که عزم آن داری
غرور زخمی خود جانبی دگر بکشی
صلیب رنج نشانی به شانه ی تّردت
وَ تاج خار مسیحائیَت به سر بکشی
چه دردها که فراوان کشیدی و رفتی
نبود رسم تو شاید که مُختَصَر بکشی