معرفی کتاب «قهرمانان در زنجیر»

آواز سـرخ بـندیان‌، در شبــهای دراز ظلمت
معرفی کتاب «قهرمانان در زنجیر»

      چیزهایی هست که قابل کشتن نیست    
و برای همیشه دست‌نخورده باقی می‌ماند
 رومن گاری

قهرمانان در زنجیر کتابی است که تدوین آن از سال76 شروع شد. این کتاب در عرض دو سال بیش از 8‌بار نوشته شد و هربار تغییرات زیادی کرد. در هربار نگارش فصل یا مطلبی به‌آن افزوده و یا برعکس از آن کم شد.
به همین دلیل سندی است ارزنده که اصالت، حقانیت و مظلومیت نسل مجاهد خلق را در برابر ایلغار آخوندی نشان می دهد.
این مقاومتها و خونهاست که راه مبارزه مجاهدین را باز کرده است. باعث قوام و دوام و استحکام و ارتقای انگیزه‌های انقلابی تک تک مجاهدین شده و در میدانهای جنگ سیاسی، دشمن جبار و خونریز را به‌شدت افشا کرده است. مجاهد بزرگوار کاظم افجه‌ای سخنی بسیار روشن‌ دارد. او در آخرین روز زندگیش نوشت:‌ «محال است خونهایی که ریخته شده هدر برود. این خونها بدون شک نهال انقلاب را بارور کرده است. دیگر این نهال نخواهد خشکید. بگذار سازشکاران و ترسوها و بزدلان از این همه شهادت هراسان شوند و بگویند نمی‌شود کاری کرد…» او در روز 8‌تیر60، با یک عملیات قهرمانانه فدایی در خود زندان اوین، کچویی، معاون جنایتکار لاجوردی، را مجازات کرد و خود نیز به‌شهادت رسید. پس از آن دشمن بسیار کوشید تا صدای «کاظم» و «کاظمها» را در گردبادهای هیاهو محو و گم کند. اما «بوی آسودگی از خاک شهیدان مطلب». به راستی که خون کاظم و کاظمها جوشید و بالید و به درختی تناور و سبز در فلک مقاومت ایران تبدیل شد. این خون، زنده و جاری است. یعنی که در تلاطم دیالکتیکی خود جریان می‌سازد. به همین دلیل هم انگیزاننده و هم راهگشاست. کتاب قهرمانان در زنجیر در این راستا تدوین و چاپ شده است.
اما در اینجا لازم است به یک نکته مهم اشاره کنیم. در سالهای اخیر تعداد زیادی کتاب توسط زندانیان آزاد شده از زندانهای رژیم آخوندی منتشر شده است. هریک از آنها تا آن‌جا که چهرة وحشی و هار رژیم را افشا می‌کند، البته ارزش خاص خود را دارد و آرزوی هر ایرانیست که تعداد بیشتری از همین زندانیان خاطرات خود را بنویسند و منتشر کنند. اما کتاب «قهرمانان در زنجیر» یک تفاوت اساسی با همة آنها دارد. آن کتابها توسط یک نویسنده که خود مدتی در زندان بوده، نوشته شده و به‌ناگزیر شامل خاطرات شخصی خود نویسنده است. این خاطرات اغلب غیر‌جمعی و مربوط به‌یک یا دو ‌زندان است. اما در کتاب قهرمانان در زنجیر یک‌قلم از 45زندان رژیم نام برده و گزارشهای مختلفی نقل شده است. در مقدمة کتاب اشاره شده که هدف از انتشار کتاب شرح شهادت اسیران نبوده اما برای مستند کردن هرچه بیشتر آن، از 441‌مجاهد شهید یاد شده که هر‌کدام آنها بر‌درجة وثوق کتاب افزوده است. 92سند غیر‌قابل ‌انکار که از گوشه و کنار و طی سالیان گردآوری شده و در واحد تحقیق شهیدان و اسیران یا در موزة انقلاب نوین مردم ایران نگهداری می‌شوند در کتاب منعکس شده‌اند. این کتاب در واقع یک تحقیق هماهنگ جمعی، برای روشن‌کردن مقاومت یک نسل (و نه یک فرد)‌ بوده که از این‌نظر در نوع خود بی‌نظیر است.
منابع مورد استفاده در این کتاب عمدتاً زندانیان مجاهدی بوده‌اند که هرکدام تجربیات و مشاهدات خود را نوشته‌اند. تعدادی از نویسندگان این گزارشها، مانند شهید ربابة بوداغی، خود بعداً در جریان ادامة مبارزه‌شان به‌شهادت رسیده‌اند. در کتاب، سندی ارائه شده که بسیار تکان‌دهنده است. این سند، نامة مجاهد شهید مهرداد کلانی است که از سلول انفرادی زندان اوین، برای پروفسور کاپیتورن، گزارشگر ویژة کمیسیون حقوق‌بشر ملل متحد برای ایران، نوشته است. این مجاهد قهرمان در آخرین روزهایی که منتظر اجرای حکم اعدامش بود، توانست این نامه را نوشته و به بیرون منتقل کند. هم‌چنین در جریان قتل‌عام زندانیان مجاهد در سال‌67، زندانیان باقی‌مانده تصمیم‌به‌ گردآوری اسامی شهیدان می‌گیرند. آنها در آستانة سفر گالیندوپل به ‌ایران سرتیتر برخی مسایل خود را ریزنویس کرده و به بیرون می‌فرستند تا با او در میان گذاشته شود. هرچند نوشته‌ها و شهادتهای تک‌تک مجاهدین از بندرسته حجت است اما گردآورندگان کتاب برای آن که «در روایت واقعیت، امین و صادق» باشند به‌نوشتة اغلب آنها به‌صورت فردی اتکا نکرده‌اند و هر‌گزارش، با انبوهی گزارشهای دیگر محک خورده است. هر‌جا‌هم که اختلافی در روایت بوده و پیگیریها هم نتوانسته آنها را به‌قطعیتی برساند، آن را قاطعانه کنار گذاشته‌اند.
گذشته از این، بایستی از برخی منابع خاص سازمان مانند خانوادة شهیدان و اسیران در داخل ایران نام برد. هرچند به‌دلیل مسایل امنیتی و به‌خاطر حفظ سلامت آنها از گزند دشمن، گردآورندگان کتاب مجاز به‌نام بردن از آنها نبوده اند اما واقعیت این است که در این مورد نیز خانوادة شهیدان و اسیران یکی از منابع اصلی آنها در روشن‌کردن برخی حوادث و وقایع بوده‌اند. گذشته از این در برخی موارد برای کشف حقیقت از منابع ویژة سازمان در داخل رژیم نیز بهره‌ برده شده است.
فصل بندی کتاب نیز براساس روال عادی و همگانی یک دستگیری تا مراحل بعدی صورت گرفته است. براین اساس کتاب با فصل مربوط به دستگیریها شروع می‌شود. در این فصل با وضعیت دستگیریهایی که توسط رژیم صورت گرفته، آشنا می‌شویم.
فصل دوم، شکنجه و فراتر از شکنجه نام دارد. در این فصل به‌اهداف و انواع شکنجه در زندانهای رژیم آخوندی پرداخته شده. در این فصل ضمن آشنایی با ابعاد و انواع شکنجه در زندانهای رژیم با این واقعیت مواجه می‌شویم که هدف آخوندها از به‌راه انداختن این شکنجه‌های وحشیانه، نه گرفتن اقرار که شکستن شخصیت انقلابی و حتی انسانی دستگیرشدگان است.
فصل سوم کتاب مربوط به دادگاههای رژیم است. در این فصل داستان مسخرة دادگاهها و وکیل مدافع در رژیم آخوندی مورد بررسی قرار گرفته است. رسوایی دادگاههای چند دقیقه‌یی آخوندها بسا بیشتر از آن است که نیازی به شرح وتفصیل داشته باشد. در این فصل از کتاب نمونه‌هایی آورده شده که نشان می‌دهد تشکیل دادگاه با ماهیت رژیم تضاد بنیادی دارد. زیرا که آخوندها قبل از هرچیز منکر هویت سیاسی و ایدئولوژیک اسیران هستند.
فصل چهارم کتاب مربوط به اعدامهاست. در این فصل ما با این واقعیت روبه‌رو می‌شویم که تنها تفاوت اعدامها در زندانهای آخوندی با زندانهای سایر حاکمیتهای ضدمردمی در گستردگی آن نیست. حکم اعدام زندانیان، تعیین‌‌هویت‌شده و ناشده، فقط توسط همان دادگاههای یکی دو دقیقه‌یی هم اجرا نمی‌شود. در این‌جا می‌توان زندانی را به‌صورت مخفی و علنی، صد‌صد و هزار‌هزار تیرباران کرد. می‌شود در زندان‌هم آتش‌سوزی راه انداخت و بقیه را زنده‌زنده در آتش کباب کرد. یا حتی می‌شود آن را به‌دست «عبدالله شمری»، پاسدار زندان قزلحصار، سپرد تا او هرطور که خودش صلاح دانست تیرباران کند. آخرالامر‌هم که همة این قساوتهای بی‌مرز فایده نکرد و زندانی هم‌چنان استوار و سرفراز باقی ماند، می‌شود بعد از 7سال فقط به‌خاطر این‌که حاضر نیست خود را «منافق» بخواند با یک فتوا 30‌هزارش را قتل‌عام کرد. بعد‌هم مثل خامنه‌ای گفت می‌کشیم و شوخی‌هم نداریم. آری همة این کارها را می‌توان کرد ولی با پژواک سرود زندانیانی که در پای چوبة‌ دار ‌هم «مرگ ظالمان» را نوید داده‌اند چه می‌توان کرد؟
فصل پنجم مربوط به‌زندانهای مختلف در شهرستانهاست. در این فصل با تاریخچه و وضعیت زندانهای اصلی رژیم آخوندی در شهرهای مختلف آشنا می‌شویم.
فصل ششم «مقاومت، رمز ماندگاری» نام دارد که مربوط به‌مقاومت در دوران اسارت است. در این فصل به‌روابط و مناسبات درون زندان در دوران اسارت پرداخته شده. این فصل به‌خوبی اثبات می‌کند که مقاومت و تنها مقاومت است که رمز ماندگاری مجاهدین اسیر بوده است.
فصل هفتم کتاب، فصل مربوط به‌مقاومت زنان مجاهد خلق در زندانها می‌باشد. این فصل خود در دو بخش جداگانه تدوین شده است. بخشی‌که شامل برخی گزارشهای مربوط به حماسه‌های زنان قهرمان مجاهد خلق می‌باشد و بخشی که در آن به‌اعدام و کشتار زنان باردار مجاهد خلق پرداخته شده است. قهرمانانی که یا در درگیریهای مسلحانه با مزدوران رژیم به‌شهادت رسیده‌اند و یا در زیر شکنجه. در این بخش نام 52‌زن مجاهد خلق گردآوری شده است.
فصل آخرین کتاب یادها و یادگارها نام دارد. در این فصل منتخبی از اسناد و مدارک و عکسهای یادگاری شهیدان که در موزة انقلاب نوین مردم ایران موجود است گردآوری شده است. یادگارهایی خاطره‌انگیز و انگیزاننده که هرکدامشان به‌قول مولانا، نقشی از کسانی دارد که «در وادی طلب» «بر بوی دوست، بی‌سر و بی‌پا» دویده‌اند.
علاوه براین فصلها، کتاب دارای یک ضمیمه نیز هست که شامل اعترافات و اظهارات مقامات رژیم دربارة وضعیت زندانهای خودساخته‌شان است. این اعترافات در جریان تضادهای درونی خودشان رو شده و همگی این سؤال را به‌یاد می‌آورند که اگر با خودشان چنین می‌کنند با مجاهدین چه کرده‌اند.
در پایان کتاب نیز فهرست اعلام کتاب شامل اسامی و معرفی کوتاه 441تن از مجاهدین شهیدی است که به‌دلیلی در صفحات مختلف کتاب نامشان آمده است. هم‌چنین نام 103تن از شکنجه‌گران و آمران و عاملان شکنجه و سرکوب و کشتار و اسامی 45‌زندان و شکنجه‌گاه در پایان کتاب فهرست شده است.