بلاهای طبیعی یا بلاهای تولیدشده حاکمیت آخوندی

بروز سیلاب در بخش های بزرگی از میهن امان که در ادامه خود به تخریب زیربناهای شهری و روستایی و نیز شکستن آب بندها، پل ها و سدها منتهی شده، اکنون میلیون ها تن از هموطنان ستم دیده و زجر کشیده را در آستانه نوروز و مراسم عید در غم و ماتم فرو برده است.

در این رابطه مردم استان فارس، پس از خوزستان، طی روزهای گذشته شاهد بی عملی و بی تفاوتی متولیان فاسد آخوندی برای امر کمک رسانی به مناطق آسیب دیده بودند. ابعاد این بحران در حالی است که برای نمونه در بسیاری از کشورهای پیشرفته به مجرد ریزش باران های سیل آسا و بروز حوادث طبیعی، ستاد های بحران سریعا در امر کمک رسانی، پوشش های هوایی، زمینی، خدماتی و درمانی و یا با بکار گیری از دانش و توانمندی های دیگر کشورها، به یاری مردم می شتابند.

متاسفانه در حاکمیت غارتگر آخوندی بی توجهی به بافت قدیمی شهرها و روستاها و در نبود حداقل سرمایه گذای برای بازسازی و یا امکانات کمک رسانی، اکنون بروز سیل، طوفان، گردبادها و طوفان های شنی ضربات جبران ناپذیری را به بخش های بزرگی از کشور وارد آورده است.
برای نمونه یک گزارش حکومتی با اشاره به اینکه «سیل ۶ پل در استان فارس را شکست و آب ۹۶ روستا قطع شده است», می نویسد: «در سیل فارس به راه‌های دسترسی روستاهای استان فارس خسارت زیادی وارد شده و بافت روستایی نیز خسارت دیده».

همچنین مدیرکل حکومتی در بخش بحران استانداری فارس با اعتراف به گوشه هایی از ابعاد وخامت اوضاع گفت: «در سیلاب اخیر به‌جز قطع شبکه‌ گاز در جهرم که آن نیز رفع شد، شبکه برق، آب و گاز در تمام نقاط فارس وصل است». (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس تسنیم ۱ اسفند ۱۳۹۵)
این وضعیت بحرانی در حالی است که بسیاری از عشایر، روستائیان و کشاورزان با دستان خالی به مقابله با وضعیت موجود برخاسته اند که متاسفانه تعدادی از هموطنان امان نیز بدلیل نبود امکانات و امر آشنایی در مقابله با شرائط بحرانی، جان خود را از دست داده اند.

همچنین ابعاد این بحران بحدی است که مدیرکل حکومتی در امور عشایر استان فارس گفته است: «جاده‌های دسترسی به طول سه هزار کیلومتر خسارت دید که این نیازمند ۱۵ میلیارد ریال اعتبار نیاز است».
به یقین نه استان فار س و خوزستان نه اولین نمونه و نه آخرین نمونه آن در ایران تحت حاکمیت آخوندی می باشند. وضعیت در بخش های بزرگی از کشور بویژه استان های ضربه پذیر که زیر ساخت های بشدت ضربه خورده و پوسیده دارند، بسیار وخیم تر می باشد.
برای نمونه اکنون مردم دراستان کرمان و بوشهر و یا شهرهای گناوه، کنگان و عسلویه، پس از بروز سیل با بحران دیگری بنام «گرد و خاک» دست و پنجه نرم می کنند.
مدیر کل حکومتی در بخش حفاظت از محیط زیست در این رابطه گفت: «ریزگردها درشهر گناوه نیز از ساعت ۱۴ روز شنبه با مقدار اولیه ۳۳۰ میکرو گرم مشاهد شد و بالاترین آلودگی ها مربوط به ساعت ۱۷ با مقدار یکهزارو ۶۵۰ میکرگرم ۱۱ برابر حد استاندارد است».
 (سایت حکومتی خبرفارسی ۱ اسفند ۱۳۹۵)