چهره ستم ملی بر سیستان و بلوچستان در حاکمیت منحوس ولایت فقیه

قریب ۲.۸ میلیون نفر از مردم محروم در استان‌ سیستان و بلوچستان سالیان متمادی است که با فقر، بیکاری و فلاکت که به یقین محصول سیاست‌های مخرب و میهن برباده ولایت فقیه منحوس است، دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

ابعاد این وضعیت بحرانی که اکنون خود را در رکود شدید اقتصادی، تعطیلی واحدهای صنعتی و تولیدی، صنعت کشاورزی، دامداری، ماهیگیری و همچنین بروز انواع و اقسام بحران‌های زیست‌محیطی مانند خشکسالی و بی‌آبی به همراه توفان‌های شن به نمایش می‌گذارد، به حدی است که حتی صدای اعتراف متولیان و کارگزاران حکومتی را درآورده است.

در این رابطه نایب‌رییس حکومتی در کمیسیون نظارت شورای عالی استان‌ها ضمن اذعان به ابعاد غیرانسانی این وضعیت گفت: «دو دهه گذشته مردم استان با ماهیگیری از تالاب هامون و همچنین کشاورزی امورات زندگی خود را می‌گذراندند اما حالا تنها خشکسالی می‌بینند و طوفان شن».

وی سپس به فقر گسترده مردم محروم این خطه سابقاً زرخیز اعتراف کرده و ادامه می‌دهد: «افرادی که هنوز در روستاها باقی مانده‌اند تنها با پول یارانه امورات خود را می‌گذرانند. ۱۸ سال است که وضعیت مردم استان به ویژه مرزنشینان به دلیل خشکسالی و وقوع طوفان شن مطلوب نیست».(خبرگزاری حکومتی ایلنا ۲۳ تیر ۱۳۹۶)

صحنه‌های دردآور روستاها و شهرها با بافت‌های فرسوده و عقب مانده و نیز مردم گرسنه، بی‌آب و تشنه که در بهترین حالت با تانکرهای مملو از باکتری، آب‌رسانی می‌شوند، خود بهترین بینه بر سیاهی سازمان داده شده از سوی حاکمیت ولی‌فقیه برای مردم محروم این منطقه است.

یک کارگزار رژیم پیشتر این وضعیت وخیم را اینگونه تعریف کرده است: «از ۲۸۳ هزار نفر جمعیت شهرستان چابهار ۷۹ درصد فاقد شبکه آبرسانی هستند و تنها ۲۱ درصد جمعیت روستایی چابهار از شبکه آب سالم و بهداشتی برخوردارند». (کیهان، روزنامه باند ولی‌فقیه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶)

به موازات این وضعیت بحرانی باید به نبود زیربناها و شبکه‌های راه رسانی، بیمارستان، مدارس و مراکز آموزشی و خیل عظیم کپرنشین‌ها اشاره نمود، تا بدین‌سان تصویر جامع‌تری از تحقیرعامدانه حکومت علیه هموطنان محروم امان و نیز فقر و فلاکت در سیستان و بلوچستان به دست آوریم.

همچنین سخن از استان به‌شدت ضربه خورده‌ای است که به یمن غارت، فساد و چپاول آخوندی، اکنون دارای بالاترین نرخ «کودکان بی شناسنامه» و نیز «۱۲۰ هزار بازمانده از تحصیل » می‌باشد.

به موازات این واقعیات باید به سیاست‌های سرکوبگرانه دیکتاتوری ولی‌فقیه علیه مردم این منطقه از میهنمان اشاره نمود. دستگیرهای کور، اعمال سیاست کوچ اجباری و جابجایی مردم، آمار بالای اعدام و ملیتاریزه کردن بخش‌های بزرگی از این استان، تماما بخش دیگری از این سیاست‌های رژیم آخوندی می‌باشند.