رضا محمدی: جنبش دادخواهی: تا دیگر تابستانی خونین نشود


کشتار ۶۷ یک نسل کشی بود به فرمان خمینی جلاد برای حفظ و تثبیت قدرت. فرستادن هیئت مرگ با چند سئوال و هر پاسخی بمعنای مرگ، برای سیراب کردن عطش جنون کشتار و کینه توزی و انتقام کشی از مجاهدین. جانیان در پی تمنای زندگی از سوی زندانی که پاسخی بجز "نه" نیافتند.

فراخوان به جنبش دادخواهی قربانیان کشتار خونین مرداد ماه ۱۳۶۷ از سوی خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران در سال ۱۳۹۵، امروز در مجامع حقوق بشری دنیا بسیار فراگیرشده و آثارآن بسان زهردرکالبد رژیم فرتوت و منفورآخوندی کارسازتر شده و سراسیمگی و وحشت رژیم از ارتقای آن هرچه نمایان تر می شود.
بگفته خانم مریم رجوی "دادخواهی خون قتل عام شد گان، دادخواهی رنجها و دردهای مادران و پدران داغدار و دادخواهی به خاطر خسارت انسانی و معنوی عظیمی که این رژیم به ملت ایران وارد کرده است".
هدف این جنبش نه انتقام گیری و کینه ورزی "خون در برابر خون" که در پی پاسخگویی "آمرین و عاملین" این جنایت ضد بشری در برابر عدالت و دادگاهی صالحه و وجدان های آگاه و بیدار بشری است و بیش از آن برای گرد وغبار روبی از جنایایت امام جلادان، تا با گشودن و پرده گشایی این پرونده سیاه، بتوان از جنایات پنهان حکومتی رازگشایی کرد و با ثبت آن در تاریخ و یادمان آن در حافظه جمعی مردم سرزمینمان ایران، هرگز و هرگز دیگر تابستانی "خونین" نشود.

جنبش دادخواهی در پی حسابرسی از ولی فقیه ارتجاع و سردمداران "آن زمان واین زمان" حکومت جهل و خون است، از دژخیمانی که "معترف و مفتخر" به شقاوت و بی رحمی اند و در"حسرت" ناتمامی جنایات خود، از جانیانی که بر سکوی دنائت به انتظار گرفتن "مدال" ایستاده اند و در پی پاسخگویی از آنانی که مهر سکوت بر لب، تنها به "عذرخواهی" بسنده می کنند و از کسانی که "حقیقت زندگی را به پای مصلحت بندگی" قربانی کرده اند.

زمان دادرسی و حسابرسی از پرپر شدن بیشمار گل های سرخ، بدست شب پرستان دیوصفت فرا رسیده، نه تنها از آن جلادان بیدادگری که از طنز تلخ روزگار بر مسند قضا تکیه زده اند که رژیم در کلیت آن باید پاسخگو باشد، "نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم".

این جنبش فریاد اعتراضی است به مماشاتگران که به حقارت پول، تهی از وجدان و اخلاق انسانی، چشم و گوش خود را بر جنایت "علیه بشریت" بر بسته اند.

جنبش دادخواهی مدعی "حرام لقمه گان جاعل و هرزه نویسان بی مقداری" است که برای خوش خدمتی و ذلت و خواری زندگی، خبیثانه دست به تحریف جنایات رژیم می زنند، بلند گوی رژیم شده اند و برای جنایتش "بهانه" می تراشند و سهم "قربانی" را در این کشتار با وقاحت و گشاده دستی نه کم که به اندازه "جلاد" می دانند، با رذالت قصد و نیت رژیم برای "مظلوم کشی و مجاهد کشی" از سالها پیش از این تاریخ و از همان فردای ۲۲ بهمن ۵۷ را کتمان می کنند و با کسر اعداد، و به هدف بی اعتبار کردن، آمار جعلی از قربانیان این کشتار می دهند.
 
جنبش دادخواهی بغضی است در گلو مانده از این همه ظلم و جور و بیداد و اینهمه بی تفاوتی از آنچه که بر سر نسل انقلاب رفت، اما پویندگان راه آن نسل به خاک و خون افتاده مصمم تر، پر شور تر و پر امید تر به دادخواهی آنان برخاسته و تا کشاندن آمرین و عاملین این جنایت ضد بشری در برابر میز عدالت و دادرسی عادلانه تا به آخر ایستاده اند.
 
به تاسی از خانم رجوی، وجدان های بیدار بشریت را به حمایت و همراهی برای ارتقای هرچه بیشتر جنبش دادخواهی "سر به داران" و سلب مصونیت سران رژیم جنایتکار آخوندی در پاسخگویی به جنایت هایش و استمرار آن فرا می خوانیم.

بخوان بنام گل سرخ

با یاد و نام آنانی که به دژخیم "نه" گفتند.