اسماعیل محدث: دلبستگی های یک آخوند سابق



آخوند سابق حسن یوسفی اشکوری با انگ «ملی – مذهبی» در نوشته ای در سایت گویا نیوز جان بولتن را «سخنگوی غیر رسمی و دیرین سازمان ضد ملی مجاهدین خلق» معرفی کرده است.

اگر این آخوند مرتجع سابقه دار سابق ملی است مجاهدین خلق و مردم ایران حتماً ضدملی هستند. این آخوند فرنگ نشین در ضمن باید بداند که جان بولتن هم سخنگوی رسمی و یا غیر رسمی مجاهدین خلق نیست و فقط نظرات شخصی خودش را بیان می کند! از این توضیح واضحات که بگذریم، آنچه که در ترهات این آقای بالای منبر جلب توجه می کند اینکه با شور آخوندی آستین عبا را بالا زده و به طرفداری از مجری مغرض پرغیظ بنگاه سخن پراکنی بی بی سی در مصاحبه با جان بولتن پرداخته است. آخوند سابقه دار می گوید: «مجری برنامه از بولتون پرسید که شما از حامیان سازمان مجاهدین هستید (قطعه ای از سخنرانی او نیز در گردهمایی های سالانه این سازمان در پاریس نیز پخش شد) و توضیح داد تا چند سال قبل این سازمان در فهرست گروه‌های تروریستی دولت آمریکا قرار داشت و افزود این سازمان نسبتی با دموکراسی ندارد و افرادش را شکنجه می کند و این سازمان هیچ محبوبیتی در ایران ندارد و... آیا شما این سازمان را جانشین مناسبی برای جمهوری اسلامی می دانید؟».
از شلختگی جملات و از غیظ سؤالات مطروحه که بگذریم باید جوابی در خور، هر چند مختصر، به این آقا و خانم هم پالکی داده شود؛ ادبیات تولید شده در مورد دلایل سخیف گنجاندن سازمان مجاهدین خلق ایران در لیست تروریستی انبوه است و خوب است که این آخوند سابق محقق دین‌پژوه و خانم خبرنگار نوپای بنگاه سخن پرانکی به آنها مراجعه کنند تا دیگر بی گدار به آب نزنند؛ مثلاً نگاهی بیندازند به احکام دادگاه منطقه کلمبیا در اول ژوئن ۲۰۱۲ که گفته بود: «حکم صادره این دادگاه در مورد پرونده فوق دستور داد که وزیر از تاریخ صدور حکم باید در کمتر از چهار ماه درخواست سازمان مجاهدین خلق ایران برای ابطال نامگذاری این سازمان به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی تحت قانون ضدتروریسم را رد کند یا آن را بپذیرد. بدین وسیله ما به دادگاه اعلام می کنیم که وزیر بعد از اطلاع ضروری به کنگره، نامگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران را باطل کرد که از امروز نافذ است»؛ یا مراجعه کنند به بیانیهٔ وزارت امور خارجه امریکا در تاریخ ۲۸ سپتامبر ۲۰١۲پیرامون حذف سازمان مجاهدین خلق از فهرست گروههای تروریستی که در آن اعلام داشته است: «وزیر امور خارجه ایالات متحده، بنا بر مفاد قانونی، و بر اساس قانون مهاجرت و ملیت تصمیم گرفته است که سازمان مجاهدین خلق MEK و حامیان این گروه را از فهرست سازمانهای تروریستی مشخص شده در ایالات متحده FTO  خارج سازد، و این سازمان را بر اساس فرمان اجرایی ١۳۲۲۴ به عنوان گروه مشخص شده تروریستی جهانی از این فهرست خارج می‌سازد. این اقدامات از امروز به اجرا در می‌آید. داراییها و سود حاصل از آن در ایالات متحده یا دارایی‌هایی مرتبط با آنان که در مالکیت شهروندان آمریکا باشد دیگر مسدود نخواهد شد و نهادهای فعال در ایالات متحده می‌توانند بدون نیاز به مجوز به انجام مبادلات بازرگانی با این سازمان بپردازند» احکام صادره از طرف دادگاه به این معناست که به لحاظ حقوقی گنجاندن سازمان مجاهدین خلق ایران در لیست تروریستی اساساً غیرموجه و غیر قانونی و سیاسی بوده و دلیل آن فقط فرجه دادن به آبدارچی بی عرضه‌ی رژیم، یعنی خاتمی مورد پرستش اشکوری بوده است. داستان گنجاندن مجاهدین خلق در لیست تروریستی آنقدر با سیاست کثیف شکست خورده‌ی مماشات توام است که حتی خود رژیم آدمخوار آخوندی هم دیگر از آن استفاده نمی‌کند و فقط خوراک موجودات خرفتی است که خود را به ذات جزء خانواده‌ی رژیم عقب مانده‌ی آخوندی می‌دانند و در جنگ هیستریک تمام عیار با دشمن اصلی آن، یعنی جنبش مجاهدین خلق، کمر همت می‌بندند.
داستان بی مزه‌ای که «سازمان مجاهدین خلق نسبتی با دموکراسی ندارد و افرادش را شکنجه می کند» آنقدر از طرف وزارت اطلاعات  بسیار دمکرات و بسیارتر رئوف رژیم خونخوار آخوندی تکرار شده است که بنده به این خانم خبرنگار نوخیز بی بی سی و این آقای محقق دین‌پژوه طرفدار او توصیه می‌کنم از این لیچارها دیگر استفاده نکنند وگرنه صفت خرفت را باید به جان بپذیرند و اما افسانه‌ی محبوبیت سازمان مجاهدین خلق در ایران، آقای آخوند سابق محقق دین‌پژوه و هم پالکی او خانم خبرنگار نوباوه‌ی بنگاه بی بی سی، که لابد چند سالی است که در کشورهای دمکراتیک زندگی می‌کنند باید بدانند که برای سنجیدن محبوبیت یک نیرو دو راه، و نه بیشتر، وجود دارد: نظرسنجی علمی و یا صندوق‌های رأی مردم. این هر دو شیوه را فقط در کشورهای دمکراتیک می‌توان به کار گرفت. رژیم عقب افتاده‌ی ولایت فقیه مورد توجه این آقا و خانم تنها یک رژیم دیکتاتوری نیست، بلکه نظامی است تمامیت خواه. در نظام دیکتاتوری و به طریق اولی در نظام توتالیتر، که در آن نظرسنجی علمی و یا رأی‌گیری آزاد اساساً امکان ندارد. وزن و مشروعیت هر فرد و یا نیرو از مقاومتی است که آن فرد و یا نیرو در مقابله‌ی با آن انجام می‌دهند. خوب است که این آقا و این خانم بدانند که در مقابل رژیم دیکتاتوری مقاومت نه تنها حق بلکه وظیفه‌ی هر انسانی است و ربطی به ملیت افراد ندارد. در این نوشته‌ی کوتاه از درس اخلاق سیاسی که آخوند سابق حسن یوسفی اشکوری «از چهره‌های شاخص اولین دوره مجلس شورای اسلامی» سعی میکند به جان بولتن بدهد در‌ می‌گذریم. فقط به اطلاع آخوند سابقه‌دار می‌رسانیم که سالها قبل از اینکه جان بولتن به جلسات مجاهدین بیاید عیناً همین تحلیل کنونی، یعنی راه حل مشکل ایران و خاورمیانه از طریق سرنگونی رژیم آخوندی می‌گذرد را در نوشته‌های خود به روشنی ابراز می‌داشت. آخوند سابقه‌دار می‌بایست روشن کند که دعوای امروز او با جان بولتن و کسانی که بنیادگرائی مذهبی را تضاد عمده می‌شناسند، می‌باشد و یا با جنبش مجاهدین خلق که از بیش از نیم قرن پیش بر آخوندیسم، مظهر ارتجاع و خرافه، مهر باطل زده است.