رحمان کریمی: ایران تغییر رژیم می خواهد نه ترمیم موقت و غیرقابل اعتماد آن



 از نوجوانی که وارد عرصه مبارزات سیاسی و اجتماعی شدم، هرگز محافظه کار و مصلحت اندیش نبودم. همچنانکه هرگز شهامت یک انقلابی واقعی را هم نداشتم. جرأت و جسارتم محدود اما همواره مداوم.

در بیان حقیقت بیش از توان مبارزاتی خود دلیر و بی ملاحظه بودم بنابراین امروز به عنوان یک ایرانی که سی و پنج سال است که در غربت تبعید چشم براه آزادی ایران است، به صراحت می گویم که آقای ترامپ دست مریزاد. ما هواداران مقاومت پایا و پوینده ایران؛ خون دل ها خوردیم تا بدین روز خوش و میمون رسیده ایم. در بعضی از نوشتارهای پیشین به مثل گفته ام که از شیطان هم استقبال می کنم اگر به شاگردان بی معرفت حاکم بر ایران خود یک گوشمالی جدی و جانانه بدهد. آقای ترامپ که به شیاطین خودی و ایرانی پشت دست محکمی نواخته که صدای آن در گنبد بانک ها و کمپانی ها و سازشکاران و لابی ها چنان پیچیده که اگر خجالت نکشند باید بروند مثل نمایندگان مجلس ارتجاع، اونیفورم سپاه پاسداران به تن کنند تا بل قوت قلبی باشد برای ولی فقیه مزلفان جهان. این اظهار نظر من نه تنها با میهن پرستی مغایرت ندارد بلکه بنا به مجموعه شرایط حاکم بر ایران و جهان، عین وطن دوستی ست. این خائنان از خرده مزدوران حقیر گرفته تا کلان مزدوران اعیانی رژیم هستند که نعل را وارونه می زنند و هر اقدام علیه رژیم را بنام علیه ایران و مردم ایران غالب و تبلیغ می کنند. از دیدگاه حافظان هر رژیم استبدادی، مفاهیم و معانی واژگان جز این نمی تواند باشد. صاحب منصبان خود رژیم هم وقتی ضربه می خورند، دادشان به تبلیغ بلند می شود که ایران ضربه خورد. این وقاحت بی حد و مرز «من» وطنان است.
 بعد از چهل سال مردم حق دارند به آقای ترامپ و دولت ایشان بگویند که تنها فشار برای اهلی کردن و سر میز مذاکره آوردن رژیم فاشیستی دغلکار حاکم کافی نیست زیرا به فرض محال زیر تراکم فشارها تسلیم شود امری ست کاملا موقتی. به مجرد پیدا شدن فضایی دیگر سیاست سابق را پر روتر و زیانبار تر پی خواهند گرفت. به فرض محال اگر دست و پای متجاوزشان را به موقت جمع کنند، گرز آتشینی خواهد شد بر فرق مردم ایران و منطقه. ام الفساد را باید مثل یک دندان کرم خورده و آزاردهنده کند و دور انداخت. پرکردن و پل زدن بر آن بیهوده است.
 جهانیان خوب می دانند که در ایران شدت سرکوب تا چه حد است. زندان ها از مجاهدان و مبارزان پر است. کم آورده اند و زندان های آشکار و پنهان متعدد دیگر راه انداخته اند. جهانیان می دانند و اگر نمی دانند باید بدانند که زندان با سخت ترین شکنجه های فلج کننده و تحقیر آمیز همراه بوده و هست. ارزشیابی جوهره و بنیه اعتراضی یک ملت را در یک استبداد متعارف و معمول می توان شناخت و نه زیر سایه سنگین و شوم یک اختاپوس خونخوار بی همه چیز. باید به صراحت گفت که ایرانیان بیش از این ها نیاز به حمایت نه صرفا لفظی بل عملی جهانی دارند. ما از هر موی که از هرسوی از تن این خرس وحشی کنده شود با قدردانی غنیمت می شماریم؛ اما امروز دیگر زمان تعیین تکلیف است برای سرنگونی این رژیم متجاوز و توسعه گر که نام آن را «انقلاب»!! می گذارد.
 یک نکته قابل ملاحظه دیگر هم هست که سر و ته این رژیم یکی ست. در بُعد و بُرد همه نوع شارلاتانیزم برای بقای شوم و منحوسشان. به خصوص بعد از رفتن به حق سپاه سرکوبگر درلیست تروریستی، هردو جناح یگانگی ماهیت واقعی خود را بی پرده به نمایش گذاشته اند، از روحانی و ظریف گرفته تا نمایندگان مجلس ارتجاعی هردو جناح. ارزش کار دولت کنونی آمریکا رها و فراتر از شامورتی بازی های سالیان است.
 موقعیت به شدت دشوار مردم ایران را درک می کنیم. آنان چهل سال است که در سیلاب این نظام بی رحم فاشیستی دست و پا می زنند. سیلاب بی سابقه هم مزید بر آن شده است. بجاست که فرصت مناسب جهانی را از دست ندهیم. برخیزیم برای کسب آزادی و تنها نگذاشتن سیاست های موافق بین المللی.