رضا محمدی: چه شکوهمند است، خرداد ماه



در تاریخ مبارزات سیاسی- اجتماعی ملت ها، ایامی را می توان برشمرد که در حافظه جمعی و یا در روند و در مسیر احقاق حقوق آنان تاثیر گذارو ماندگارند.

ادوار تاریخی مبارزات مردم ایران برای نیل به رسیدن آزادی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و روزها و ماه هایی را می توان برشمرد که بسان برگی زرین در صفحات تاریخ این کشور ثبت شده اند.
در این میان و در شمارش این روزها شاید ماه خرداد را، در رابطه با مقاومت پایدار و خونین مردمی ایران، بتوان بنوعی برجسته کرد، بی آنکه بتوان اهمیت دیگر ایام را نادیده انگاشت.

حدود یکصد سال پیش در ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ میرزا کوچک خان جگلی دست به تشکیل دولت جمهوری زد و یک سال پس از آن در ۱۱ خرداد ۱۳۰۰ حکومت جمهوری را در رشت اعلام کرد.
در ادامه مبارزات حق طلبانه مردم ایران، ملی شدن نفت از اهمیت ویژه ای برخوردار بود که برای دفاع از این حق ملت، دکتر محمد مصدق نخست وزیر وقت در ۷ خرداد ۱۳۳۱ عازم شهر لاهه شد و در روز ۱۹ خرداد با شجاعت بی مانندی در برابر دادگاه بین المللی شهر لاهه حقوق حقه مردم میهنمان، که طی قانون خلع ید از شرکت استعماری نفت ایران و انگلیس در ۲۹ خرداد ۱۳۳۰ اجرایی شده بود، را در برابر این دادگاه به ثبت رساند.

دیکتاتوری شاه و قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ علیه آن، نقطه عطفی مهم در راه مبارزات آزادیخواهانه مردم علیه نظامی بود برآمده از کودتایی ننگین علیه حکومت قانونی دکتر مصدق. محمد رضا شاه پهلوی برای تثبیت پایه های حکومت غیر قانونی خود دست به رفرم و اصلاحات فرمایشی مورد نظر آمریکا تحت عنوان "انقلاب سفید " زده بود .
همچنین سر بر درآوردن دوباره ارتجاع سیاه در هیبت خمینی (پس از کاشانی حامی شاه در کودتا علیه دولت مردمی مصدق) در مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بخصوص حق رای برای زنان و همچنین لغو شروط مسلمان بودن کاندیداها و یا جایگزینی سوگند به کتاب آسمانی بجای قرآن.

۴ خرداد ۱۳۵۱ شهادت بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران، سرچشمه جوشش و خروش نسلی که خونش خط سرخ مرزبندی با هر آنچه عافیت طلبی و مصلحت اندیشی بود، آغازگر و راهگشای سنت پایدار صدق و فدا در راه آرمان، انتخاب انسان بودن و انسانیت، طلیعه داران روشنایی بر تیره و تاریکی.
خون حنیف و یاران، ساری و جاری در زیر نهال جوان آزادی در زمین خشک بی عملی، سازشکاری و تسلیم طلبی که امروز بینه ای بر دوام و بقای این شجره طیبه می باشد.

شهادت مجاهد خلق رضا رضایی در ۲۵ خرداد ۱۳۵۲ نه مرگ که به سخره گرفتن زندگی بود و آیتی بر حقانیت راه حنیف. مجاهدی که در یک دست سلاح و دستی دیگر قلمی برای کلام شعر و موم آبرنگ نقاشی. زنده است به نام و یادگارش، طرح آرم جاودانه سازمان مجاهدین خلق ایران، نشان و سمبل پر افتخار در دست هر مجاهدی.

در باره رویدادهای خرداد ماه، از جمله تشکیل اولین مجلس پس از انقلاب ضد سلطنتی در ۷ خرداد ۱۳۵۹، عزیمت رهبر مقاومت از فرانسه به عراق برای تداوم مبارزه برای صلح و آزادی در روز ۱۷ خرداد ۱۳۶۵، فرمان تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران توسط آقای مسعود رجوی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶، یک سال پس از ورود به جوار خاک میهن، ۲۸ خرداد ۱۳۶۷ عملیات پیروزمند چلچراغ و آزادسازی شهرمهران، ۱۳خرداد ۱۳۶۸ مرگ خمینی دجال و دیگر رویدادها که هر کدام نقطه عطفی مهم درمسیر مبارزه با رژیم آخوندی می باشد می توان بسیار نوشت، و یا در باره یادواره هایی همچون شهادت شاعر و هنرمند انقلابی سعید سلطانپور در روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ و شهادت قهرمانانه کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران، حبیب خبیری در ۳۱ خرداد ۱۳۶۳ و همچنین حمله جنایتکارانه به مقر نیروهای سازمان مجاهدین خلق در لیبرتی در ۲۵ خرداد ۱۳۹۲.

اما ۲ روز از ماه خرداد را بعنوان دو سرفصل مهم و حیاتی در تاریخ مقاومت خونبارمردم میهنمان در برابردیکتاتوری خون آشام و برای حرمت گذاشتن وپاسداری ازکلمه مقدس "آزادی " بایستی که گرامی و زنده نگه داشت و آن را برجسته کرد، ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، راهپیمایی مسالمت آمیز ۵۰۰ هزار نفری با شکوه هواداران مجاهدین در تهران و ۲۷ خرداد ۱۳۸۲ حمله وحشیانه پلیس فرانسه به محل اقامت خانم مریم رجوی رئیس جمهوربرگزیده مقاومت در اورسورواز در حومه پاریس.

پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا خرداد ۱۳۶۰ یعنی ۲۸ ماه مبارزه سیاسی (دوران فاز سیاسی) علیه ارتجاع حاکم، سازمان مجاهدین خلق ایران با پیش گرفتن صبر انقلابی، با وجود هزاران زخمی توسط چماقداران حکومتی، دستگیری و شکنجه و بیش از ۵۰ شهید، برای آخرین "اتمام حجت تاریخی " خود دست به اعتراض و تظاهرات مسالمت‌آمیز در روز ۳۰ خرداد زد تا از آخرین قطره های آزادی در برابر ارتجاع مذهبی دفاع کنند. خمینی دجال با زیرکی و شم ارتجاعی خود و با شایعه انداختن مسلح بودن تظاهرکنندگان، دیگر شمشیر نابودی مجاهدین را از رو بست و آن روز نه در خفا که بطورمستقیم دستور حمله و کشتار وحشیانه علیه مجاهدین را داد تا برای همیشه از شر دشمن واقعی خود، که محبوبیتش در میان نسل جوان رو به افزایش بود، خلاص شود و حکومتش را یکپایه کند.
۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ ضرورت تاریخی یک "انتخاب " بود. انتخاب میان خفت و خواری و ندامت کردن که حاصلی جز حیات خفیف خائنانه و محو همیشگی از صحنه سیاست نداشت و یا ایستادن در برابر اختناق و سرکوب ارتجاع حاکم .

هر انتخابی جز انتخابی که مجاهدین در روز ۳۰ خرداد کردند، کافی بود تا مجاهدین امروز جز یادی غبار گرفته در حافظه مردم و یا نامی فراموش شده در حاشیه برگی از صفحات کتاب تاریخی مقاومت مردم، نمی بودند. سرنوشت محتومش در بهترین شکل ممکن، بمانند دیگر جریانات و گروههای سیاسی مدعی، یا هضم و تحلیل در رژیم یا زائده و دنباله رو و رفتن به زیرعبای خمینی می بود.

اما مجاهدین در روز ۳۰ خرداد و در امتداد و استمرار خون حنیف در راه آزادی و دموکراسی، برازنده ترین انتخاب برای یک عنصر مجاهد خلق را برگزیدند، "پرداخت هزینه و بها " در راه آرمان خود، بدور از سود و زیان کاسب کارانه عافیت طلبان.

خمینی در برابر تظاهرات مسالمت آمیز مجاهدین در روز ۳۰ خرداد، تمامی پرده ها را کنار زد و تصمیم نهایی خود را برای نابودی تام و تمام سازمان مجاهدین خلق علنی کرد، در آن روز اما شرعظیم پیر کفتار موجب خیرکثیری برای مجاهدین در شکل گیری و مسیر آینده مبارزه و مقاومت شد.
اگر آن حرکت تاریخی نمی بود و به ضرورت تاریخ پاسخ مجاهد گونه داده نمی شد، امروز صحنه سیاست و مقاومت در برابر رژیم جنایتکار و ضد میهنی آخوندی خالی تر از خالی می بود. نه افتخار تاسیس شورای ملی مقاومت، این گنجینه میهنی، و نه غرور تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران، بازوی نظامی مقاومت برای در هم شکستن شاخ جنگ خانمانسوز رژیم خمینی، نصیب مردم و میهنمان نمی شد. در روز ۳۰ خرداد مبارزه و مقاومت، مفهوم و معنای شایسته نام خود را یافت.

دیگر روز مهم از ماه خرداد، توطئه نابودی و متلاشی کردن مقاومت در روز ۲۸ خرداد سال ۱۳۸۲ (۱۷ ژوئن ۲۰۰۳) می باشد.
در این روز دولت فرانسه دستور حمله به مقر خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت و دیگر دفاتر و اماکن اعضای مقاومت را صادر کرد. این حمله وحشیانه با شرکت بیش از ۱۳۰۰ نیروی پلیس، لکه ننگی بود بر دامن تاریخ کشورمهد آزادی. دستگیری خانم رجوی و بیش از ۱۶۰ نفر از اعضا و هواداران بی دفاع و بعضا سالخورده به جرم تحرکات تروریستی و پولشویی، در حقیقت شرافت و حیثیت آزادیخواهان فرانسوی را از خدشه دار کرد که سالها در اذهان مردم بیاد خواهد ماند.

درخواست کننده انجام این توطئه کثیف رژیم بود، با پیش شرط موافقت به بستن قرارداد اقتصادی معادل تقریبی ۸ میلیارد یورو برای شرکت های فرانسوی و مجری آن دولت فرانسه با همراهی ۱۱ کشور دیگر بطور غیرمستقیم و تنها با یک هدف، به پایان رساندن کار ناتمام خمینی، نابودی بال سیاسی مقاومت همزمان و همسو با خلع سلاح بال نظامی، ارتش آزادیبخش ملی ایران، درعراق و کشتار مجاهدین بی سلاح و بی دفاع.

این افتضاح سیاسی حاصلی نداشت بجزشناسایی و اعتلای هر چه بیشتر مقاومت مردم در سطح بین المللی و بگفته ایو بونه رئیس پیشین اداره ضد اطلاعات فرانسه، بیمه شدن مقاومت با حماقت فرانسه. عدو شد سبب خیر.

در روز ۲۸ خرداد ۱۳۸۲، بار دیگر تاریخ رزم و مقاومت تکرار شد، مقاومت همه جانبه علیه حامیان غارتگر و مماشاتگران با رژیم آخوندی برای سر به نیست کردن مقاومت مشروع مردمی، همسان با ایستادن بر سر اصل آزادی و آرمان های انقلاب در روز ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰، آن روز در تهران بفرمان خمینی و این روز در پاریس بدستور دولتمردان فرانسوی.
بینه و شکوفایی مقاومت، پس از ۲۸ ماه صبر و تحمل انقلابی و بیش از سه دهه مبارزه تمام عیارو مقاومت خونین تا به امروز و تا سرنگونی رژیم ددمنش آخوندی را می توان این روزها درمیادین رزم و همایش باشکوه و قدرتمند آلترناتیو واقعی بدرخواست رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی در خیابانهای بروکسل و واشنگتن به عینه دید و متحیر شد و به آن افتخار کرد و همچنین در روز ۶ جولای در شهر برلین آلمان.

شرکت و حضور در برلین فراتر از یک وظیفه ملی برای نشان دادن اقتدار مقاومت، این ارزنده ترین و جدی ترین جایگزین دموکراتیک رژیم آخوندی، تعهدی است بر دوش ما در برابر مردم در زنجیر میهنمان و ادای احترامی است به خون شهدای این مقاومت خونین.

خرداد، ماه خون، ماه شرف، ماه پرداخت بدون چشمداشت.