«گل مینای جوان» ـ سروده سعید سلطانپور

 


«از درون شب تار/
می شکوفد گل صبح/
خنده بر لب /
گل خورشید کند/
جلوه بر کوه بلند.

نیست تردید زمستان گذرد/
وز پی اش پیک بهار/
با هزاران گل سرخ/
بی گمان می آید.

در گذرگاه شب تار/
به دروازه نور/
گل مینای جوان/
خون بیفشانده تمام/
روی دیوار زمان.

لاله ها نیز نهادند به دل/
همگی داغ سیاه/
گرچه شب هست هنوز/
با سیه چنگ بر این بام آونگ/
آسمان غرق ستاره ست و لیک/
آسمان غرق ستاره ست هنوز.

خوشه ها بسته ستاره گل گل/
خوشه اختر سرخ/
با تپشهای سترگ/
عاقبت کوره خورشید گدازان گردد».

***

سعید سلطان پور شعر «گل مینای جوان» را در زندان «به یاد مینا رفیعی، دانشجوی انقلابی مارکسیست» سروده یود که «در دانشگاه تهران در رشتهٔ بازرگانی تحصیل می‌کرد. وی در آذر ۱۳۵۵ به همراه همسرش و نیز یکی از دوستانش به نام ماهرخ فیال، که دانشجوی ادبیات فارسی دانشگاه تهران بود، در جریان توطئهٔ سیروس نهاوندی، مأمور ساواک، که در میان نیروهای چپ نفوذ کرده‌ بود، در خانه‌ یی در میدان "جان. اف. کندی" (میدان توحید کنونی) در تهران به دام ساواک افتاده» و جان باخت. «مینا رفیعی جوان‌ترین قربانی آن ماجرا بود».
«سرود "گل مینا" یا "فردا"، نام یکی از سرودهای انقلابی ایران است که با صدای "داوود شراره ها"، در دوران انقلاب ۵۷ در آلبومی به نام "شراره‌های آفتاب" توسط "سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران" منتشر و از معروفیت فراوانی برخوردار شد». موسیقی این ترانه را مهرداد موجی (مهرداد برآن) ساخته و تنظیم کرده‌است. صدای خواننده را گروه کُر دانشجویان ایرانی واشینگتن همراهی می‌کند» (ویکی پدیا).