زنده یاد رحمان کریمی: این رود به دریا می رسد روزی 

 

این رود به دریا می رسد روزی 
ای ناخدایان آب های همیشه توفانی 
لنگر میاندازید 
میاندازید 
میاندازید . 

با من نگاه کنید 
ارواح پاروزنان اعصار 
بر آب ها نهنگانند . 
برشما بشارت باد اگر این ناو را 
در نامساعدترین ایام ممکن 
به پیش برید 
ای مستعد ترین مستعدان 
لنگر میاندازید 
میاندازید 
میاندازید . 

این سرخی افق ، طعام ماست 
تا دیگر افق ، به تکاپویی دیگر 
دریا در کف این رود است 
اگرتان از کف ندهید ، اختیار خویش را 
ای جاشوان همه سال های عمردرتلاش 
لنگر میاندازید 
میاندازید 
میاندازید . 

این قورباغه جاشوان آب های حقیرگند 
امروز ما را ، آخرین روز پنداشته اند 
در مصاف با این تعلیم و تبلیغ و تسلیم 
ای پاره پاره های بادهای سخت 
لنگر میاندازید 
میاندازید 
میاندازید . 

مجنون هنوز دربیابان های آشنای تاریخ 
با نام می رود 
این به ذلت آلوده نامان را منگرید 
آغوشگاه رود عاشقان ، دریاست 
تا به دریا در رسید 
لنگر میاندازید 
میاندازید 
میاندازید . 

دریا ، همان تاریخ است 
همان سرگذشت و سرنوشت 
سرشکسته باد آن عابری 
که تنگه ها را نشناسد و به تنگ آید 
ای تنگاب شکنان دریاجوی سال های نه 
لنگر میاندازید 
میاندازید 
میاندازید .