جمشید پیمان: هالوی بی شرف

هالوی بی شرف،
ــ تو شکم از لقمه ی وزارت اطلاعات سیر کرده‌ای.
ــ تو بعید است پستان مادرت را گاز نگرفته باشی. 
ــ تک به تک سلول هایت از گنداب جمهوری اسلامی لبریز است.
ــ تو مزد می‌گیری که میان مخالفان جمهوری اسلامی اختلاف بیندازی!
ــ تو پاسدار این رژیمی و جز برای حفظ منفعت این رژیم نه کاری می کنی و نه قدمی بر می داری
از عمده ترین ماموریت های تو ــ شاید هم عمده ترین ماموریتت ـــ فحاشی و اهانت به مجاهدین است!
ــ از سالهای بسیار دور و تا همین امروز برای تو یک وظیفه تعیین کرده اند و ناگزیری آنرا انجام دهی،
این وظیفه ات چیزی نیست جز پاچه گیری از مجاهدین، 
جز پیش برد خط وزارت اطلاعات آخوندی علیه مجاهدین،
جز، بستن دروغ های ساخته و پرداخته‌ی اربابانت در وزارت اطلاعات رژیم به مجاهدین،
جز ایجاد فضا برای ترور مجاهدین!
ــ هالوی بی شرف! اگر از داخل لانه ی سگی‌ات در تهران، روزی هزار بار هم بگویی « مرگ بر جمهوری اسلامی»، به دستور اربابت در وزارت اطلاعات می‌گویی تا فقط و فقط ضمن اشک تمساح ریختن برای اپوزیسیون‌، برسی به اینجا که ؛ "در فردای پس از جمهوری اسلامی برای همه جا هست و همه حق داشتن حزب و بیان عقایدشان را دارند جز مجاهدین"!
ــ هالوی بی شرف و بی وجدان! اما من به تو می گویم که در فردای پس از سرنگونی این نظام، همین مجاهدین با تمام توانشان نخواهند گذاشت کسی کوچک ترین تعرضی به تو بکند، 
آنها البته تو را بخاطر نوکری‌هایت برای وزارت اطلاعات، برای فیلم بازی کردنت با سناریو‌ی وزارت اطلاعات علیه آنها، به دادگاه صالح می سپارند تا باداشتن وکیل بتوانی از خود دفاع کنی!
هالوی بی همه چیز! اما امروز حیف از خیو که بر چهره ی پلشت تو اندازند.