کابوس سرنگونی نظام در عملیات کبیر فروغ جاویدان هم چنان ادامه دارد



اظهارات ولایتی مشاور خامنه ای وزیر خارجه وقت خمینی
سایت حکومتی اعتماد -۲مرداد ۹۹
در آن شرایط بسیار سخت
 تلکسی که حاوی خبر بسیار بدی بود به دست بنده دادند
 مبنی بر اینکه مجاهدین حمله کردند

 

 

سایت حکومتی اعتماد -۲مرداد۹۹ «چرا دکتر علی اکبر ولایتی سیگاری شد؟»‌:برای بسیاری از افراد جالب است که بدانند ماجرای سیگار کشیدن وزیر امور خارجه سابق در سازمان ملل چه بود.
علی اکبر ولایتی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ وزیر امور خارجه بود که در آخرین سال وزارتش اقدام عجیبی در سازمان ملل انجام داد! این سیاستمدار کهنه کار سال ۶۷ در سازمان ملل سیگار کشید که ماجرای این سیگار کشیدن از زبان خودش به شرح زیر است:
در مرداد سال ۶۷ به نیویورک رفته بودم تا برای نخستین بار مذاکراتی را درباره قطعنامه ۵۹۸ که حضرت امام خمینی (ره) پذیرفته بودند با آقای خاویر پرزدکوئیار دبیرکل سازمان ملل انجام دهم که در آن شرایط بسیار سخت تلکسی که حاوی خبر بسیار بدی بود به دست بنده دادند مبنی بر اینکه (مجاهدین)حمله کردند. این مسئله در شرایطی رخ داد که عراقی ها یک سال بود شعار آتش بس و صلح می دادند ولی در آن موقع (مجاهدین) به سمت اسلام آباد غرب حرکت کرده بودند. این نفاق از یک طرف و مسئولیتی که جهت مذاکره برای برقراری آتش بس بر دوش من گذاشته بود از سوی دیگر باعث شد تا از کسی که در کنارم بود سیگاری بگیرم و روشن کنم. بنده پزشک هستم و کاملا اطلاع دارم که سیگار بسیار مضر و سرطان زا است اما در آن زمان تصورم بر این بود که حداقل با کشیدن سیگار تمرکزم در این زمینه بیشتر می شود که البته بعدها نیز بسیاری از افراد در مورد کشیدن این سیگار در سازمان ملل از بنده سوال کردند.

 


سالگرد فروغ جاویدان

تعریف مجاهدین در کوتاهترین کلام
وفای به پیمان با فدای بیکران در تاریخ ایران


مسعود رجوی ـ ۱۸ مرداد ۱۳۶۷
اما اگر از من بپرسید، اگر چه بیش از هزار جاودانه فروغ را که هر کدام عالمی بودند هر کدام چه زن و چه مرد شیرآهن کوهی بودند و جواهری و تاریخچه ای، اگر چه اینها رو فدا کردیم اما بوضوح می بینم که امروز به نسبت دیروز مجاهدین و ارتش آزادیبخش خیلی خیلی زیادتر شده اند بدون یکذره مبالغه
 بوضوح می بینم بوضوح درسیمای فرد فرد شما و بوضوح در چشم انداز تاریخ میهنمون که از یک بذر نه هفت که هفتاد و هفتصد دانه رویید و باز هم وبازهم بیشتر خواهد رویید بدلیل اینکه در ساعت موعود در سرفصل نه نگفتند، گفتند آری، دست زدن جمعیت
اگر از من سؤال کنید که تعریف مجاهدین در کوتاهترین کلام چیست؟ خواهم گفت وفای به پیمان با فدای بیکران در تاریخ ایران.



راه اندازی دبیرخانه دائمی برای عملیات فروغ
 همراه با رژه نیروهای مسلح رژیم و خانواده تلفات مرصاد
پس از ۳۲ سال تحت عنوان «مرصاد نماد حیثیت»

فرماندار اسلام آباد غرب-۲ مرداد ۱۳۹۹
دبیرخانه دائمی گرامیداشت سالروز عملیات مرصاد
در شهرستان اسلام آباد غرب افتتاح می شود

کابوس سرنگونی نظام در عملیات کبیر فروغ جاویدان هم چنان ادامه دارد

 باشگاه خبرنگاران سپاه پاسداران به نقل از فرماندار اسلام آباد تشکیل دبیرخانه دائمی گرامیداشت سالروز عملیات مرصاد در شهرستان اسلام آباد غرب را گزارش کرد.
جهانبخش حیدری فرماندار شهرستان اسلام آباد غرب گفت:مرصاد نماد حیثیت ایران بوده و هست ....
او افزود: با توجه به شیوع بیماری کرونا با رعایت پروتکل های بهداشتی باید برنامه های یاد بود این عملیات برگزار شود و همه مدیران برای این ایام برنامه داشته باشند.
حیدری ادامه داد: برای گرامیداشت سالروز عملیات مرصاد گلزار شهدا بصورت محدود گل افشانی می شود،دیدار با خانواده معظم شهدا و جانبازان عملیات مرصاد با حضور مسئولان نیز در این روز انجام می شود.
او با اشاره به برگزاری رژه نیرو های مسلح در سطح شهر گفت: نمایشگاه کتاب در ورودی بیمارستان امام برگزار شود و آموزش و پرورش در فضای برنامه شاد به ترویج ایثار و فداکاری مردم و رزمندگان در عملیات مرصاد بپردازد.


اعتراف آخوند روحانی و وحشت زدگی در رأس نظام

من یک نکته آخری رو هم میخواهم اینجا اضافه کنم و آن عملیات مرصاد هست در سال ۶۷
یک نکته ای خیلی مهمی داره عملیات مرصاد که من لازم میدانم آن نکته مهم رو بگم.
خوب ظاهر عملیات مرصاد اینه که در یک مقطعی از یک نقطه ای رخنه کردند و در غرب کشور وارد شدند و حتی از یک شهری مثل اسلام آباد هم عبور کردند به سمت کرمانشاه.
و من اینجا باید یاد کنم از مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی که موقع عملیات مرصاد ایشون در کرمانشاه بود و روزی که عملیات صورت گرفته بود و غروب رسیده بود دوستانی آنجا بمن گفتن که شما به آقای هاشمی بگید که شب در کرمانشاه نماند دیگه ایشون بیاد تهران، دیر شده بود شب آخر شب بود ما جلسه مون تمام شده بود حدود ساعت ۱۰۳۰ یا ۱۱۰۰ بود من زنگ زدم ایشون تازه خوابیده بود به هر حال گفتم بیدارش کنید. گوشی برداشت و گفتم آقای هاشمی شما می دانید که الان عراقیها و منافقین کجا هستند گفت آره من میدانم کجا هستند، نزدیک کرمانشاه هستند، گفتم که شما فکر نمی کنید که مثلا جا به جا بشید به یک شهر دیگه گفت حتما من باید اینجا بمانم، ایشون جانشین فرمانده کل قوا بود در آن مقطع و امام اختیارات فرماندهی کل قوا را بطور کامل به ایشون داده بود


امام اینجا یک پیامی را در چند خط به‌حاج سید احمد آقا دادند ایشون پشت بیسیم خوندند فرموده بودند

به‌سپاهیها که

اینجا نقطه شکست و پیروزی اسلام یا کفر است
 باید متر به‌متر بجنگید

 سردار شعبانی از سرکردگان عملیات مرصاد: در ۴.۲۷ امام قطعنامه را قبول می کند ۴.۲۹ به‌سازمان ملل، به‌دبیرکل اعلام می شود ۴.۳۱ عراق حمله می کند که حدودا سه بعد ازظهر در ۵.۳ از محور خانقین سازمان منافقین به‌یک سازمان تجهیز شده با امکانات بسیار زیاد وارد خاک کشورمان شده‌.
سردار شعبانی از فرماندهان عملیات مرصاد: رجوی می گوید وقتی کرمانشاه را گرفتیم اعلام حکومت می کنیم به‌تهران می رسیم، تهران را فتح می کنیم با مردم صحبت می کنیم و صلح ما با عراق در آنجا امضاء می شود مردم به‌کمک ما می آیند. ...
 این حمله با حمایت نامه ۱۳۸ نماینده مجلس کنگره آمریکا اعلام شد مروین دایملی یکی از سناتورها برای آنها پیام داده بود اتفاقاً فیلم این را خود سازمان پخش کرده بود بین هوادارانش در اروپا که ببینید اینقدر ما حامی هستیم یعنی یک حمایت همه جانبه واقعا داشتند پیش بینی شده بود آمدند داخل ایران وضعیتی که در اینجا داشتیم ان نوع بود که سازمان استعداد زیادی را فراخوانی کرده بود ۴۷۹۵ نفر طبق ابلاغ خودشان اسناد اینها همه دست ما افتاد تقسیم سازماندهی هم کرده بودند ابتدای کار مثلا فردی به‌نام محمود عطایی که از فرماندهانشان بود مسئول تسخیر تهران گذاشته بودند ابریشم چی را معاونش گذاشته بود،ند مهدی افتخاری محور چهارم تسخیر قزوین، مهدوی را تسخیر همدان را بهش داده بودند برائی را تسخیر کرمانشاه بهر حال یک پدیدساختاری رو برنامه ریزی کرده بودند وارد شدند.
امام بزرگوار اینجا یک پیامی را در چند خط به‌حاج سید احمد آقا دادند ایشون پشت بیسیم خوندند، عجیب بود، واقعا قدرت و صلابت مرجعیت در جایگاه فرمانده کل قوا اینجاست، امام فرموده بودند به‌سپاهیها که اینجا نقطه شکست و پیروزی اسلام یا کفر است. باید متر به‌متر بجنگید.
 
سردار شعبانی از فرماندهان عملیات مرصاد: من همینجا جا دارد از سپهبد شهید صیاد شیادی انصافًا نام ببرم که این امیر دلیر چه کرد تو این عملیات. حدود. اذان صبح رو گفته بودندهوا گرگ و میش بود هنوز روشن نشده بود. هنوز تاریک بود، صدای هلی کوپترهایی به‌گوش رسید. صیاد شهید به‌ما وارد شد. ما در سپاه چهارم بودیم و دیدیم که دوتا کبری که همه لانچرها شونم مهمات گذاشته آماده است که بریم عملیات. صیاد با ۲۱۴ جلوتر از کبری ها می رفت و به‌اونا پشت بی سیم می گفت بیایید. نترسید بیایید.

گزارش فرماندار رژیم در اسلام آباد
خبرگزاری ایرنا ۱۳/۴/۹۸: فرماندار اسلام آبادغرب گفت: رزمندگان اسلام در عملیات مرصاد سه روز در برابر منافقان مقاومت کردند نزدیک به یک هزار و ۵۲۳ تن از افراد آنها کشته، ۲ هزار و ۳۰۰ تن زخمی شدند و ۳۰۵ تن به اسارت درآمدند.همچنین از تجهیزات جنگی این گروهک بیش از ۱۲۰ دستگاه تانک، ۴۰۰ دستگاه نفربر، ۹۰ قبضه خمپاره انداز ۸۰ میلی‏متری، ۱۵۰ قبضه خمپاره ‏انداز ۶۰ میلی‏متری و ۳ قبضه توپ ۱۰۶ میلی‏متری از میان رفت



اعترافهای پاسدار جنایتکار محمود شاعری،
قائم مقام عملیاتی لشگر۷۱ روح الله

این مسعود رجوی فوق تخصص شستشوی مغزی داره
 نوار مصاحبه یک ساعته با اینارو من دارم
 پشت بی سیم تو یه درگیری تو سردشت با اینا مصاحبه می کردم
 هر جوری من می پیچیدم یه جوری دیگه جوابمو می داد
یعنی طوری اینارو شتسشو دادن اصلا نمی فهمن چیکار دارن می کنن عین ارتش سرخ شوروی

 پاسدار محمود شاعری قائم مقام عملیاتی لشکر ۷۱روح الله در زمان جنگ سایت «لنز۵۷»-تاریخ درج ۱۷مرداد۹۴
یکدفعه فرمانده وقت سپاه باختران آقای شعبانی وارد شد با مسئول اطلاعات وقتش که الان اسمش را یادم رفته بچه کرمانشاه بود مسئول اطلاعات وقت شان بود وارد شدند و خیلی سروصدای، رنگ پریده، خاک آلود گفت برادر هاشمی همین جوری دستهایش را اینجوری کرد برادر هاشمی منافقین منافقین .
منافقین اسلام آباد آخه اگر، شدنیه مگه این چیه گفت آره دیشب که بچه ها تماس گرفتند از اسلام آباد و کرند که آقا این قصه پیش آمده نیروهای حمله کردند به ما من با مسئول اطلاعاتم با جیپ رو باز راه افتادیم رفتیم به سمت عرض کنم اسلام آباد که ببینیم چه خبره رسیدم رو گردنه سرازیر شدم دیدم ستون داره میاد ماشین های هینو بود ژاپنی بهشان داده بودند مثل آیفا چادر ها را دادند بالا عکس مریم و مسعود روی ماشین ها بازو بندهای سفید و منظم شعار میدهند شعارهای خاصی که الان یادم نیست و تا ما را دیدند گرفتند زیر آتش من هم از جیپ پریدم پایین انداختیم تو اون دشت و اومدیم به سمت کرمانشاه، باختران و باخترانم قرارگاه نزدیک ۷ رسیدیم ۶،۵ رسیدیم اونجا
همان جا ما هماهنگی ها را کردیم و فرکانس گرفتیم از فرمانده هوانیروز فرکانس بهش دادیم آقای هاشمی خداحافظی کرد رفت برای جنوب یا هر جای دیگه جدا شدیم از هم خدا رحمتش کنه صیاد هم با ما بود همان زمانی که عرض کنم خدمت شما ما داشتیم هماهنگی های با فرمانده هوانیروز انجام میدادیم یکسری فرمانده هوانیروز گفت آقا که یک سری از خلبانها می گویند ما پرواز نمی کنیم خب برای چی می گویند اینها هموطنان ما هستند ما هموطنان خودمان را نمی کشیم صیاد شیرازی که خب من چندین سال خوب می شناختمش خیلی لطف داشت سن اش خیلی بالاتره خیلی هم با بچه های سپاه ارتباط خوبی داشت جمع کرد اینها را توی محوطه به اصطلاح باز یک باند چیز هلی کوپتر شروع کرد برای اینها صحبت کردن دیگه جمله بی غیرت ها رو گفت بی غیرتها اگر اینها بیان ناموسهایتان مورد تجاوز قرار میگیره چند تا از بچه های حزب اللهیش بلند شدند گفتند برادر صیاد تا هر کجا بگویید ما هستیم فلان و اینها و صلوات بقیه هم بالاخره مجاب شدند یعنی این باز یکی از نکاتی بود که بالاخره جای تامل داره که هموطنان خودمان را نمی زنیم
فکر نکنین منافقین حالا تو تلویزیون میان می گن آقا چیزی نبودن آقا، نه، اتفاقا ۱۰برابر کوموله مستحکم تر قویتر با انگیزه تر می جنگیدن، واقعاً سخت بود جنگ با منافقین، واقعا سخت بود. شما نگاه بکنید ببنید یه زن هرچقدر هم که تمرین نظامی داشته باشه، هر چقدر که بدن سازی کار کرده باشه، آمادگی جسمانی کار کرده باشه، یه زنه، یعنی یه ظرفیت محدودی داره، من به چشم خودم شاهد بودم، تو تنگه چهارزبر به چشم خودم شاهد بودم، زنه از زیر گردنه چهارزبر، مثلا ۸کیلومتر با یه تیربار مثلا گرینف ۸ -۹ کیلویی با یه نوار ۲۵۰تایی با یه دونم جعبه دستش، می کوبید مثل چی میومد بالا. اگه من می رسیدم شما می رسیدی دیگه نفس راه رفتن نداشتی، وایمیساد می جنگید.
این مسعود رجوی فوق تخصص شتسشوی مغزی داره، یعنی واقعا من با اینا بحث می کردم شاید یه بار گوش کردی یا گفتم بهت نوار مصاحبه یک ساعته با اینارو من دارم، پشت بی سیم تو یه درگیری تو سردشت، با اینا مصاحبه می کردم، هر جوری من می پیچیدم یه جوری دیگه جوابمو می داد. یعنی طوری اینارو شتسشو دادن اصلا نمی فهمن چیکار دارن می کنن، عین ارتش سرخ شوروی. نهایتش اینه می خوام بگم که در جمعبندی این قصه عرض کنم خدمتتون اینا آدمایی نبودن که شما همین جوری راحت اومدنو و مام همین جوری راحت زدیمو، نه تو سخت ترین شرایط جنگ، تو سخت ترین شرایط انتهای جنگ که همه شیرازه کشور از هم پاشیده بود، به جهت سیاسی ـ نظامی

 

فروغ جاویدان، به روایت سرگرد مزدور فرشاد فروزش


نیروهای سازمان مجاهدین خلق جانانه جنگیدند
 زیر آتش شدید راکتها و موشکهای ضد زره کبرا
زیر موشکهای نیروی هوایی از همه طرف ریخته بودن سر اینها

یک فرماندهی داشتند به اسم فرمانده سارا
روی یکی از تپه ها در چارزبر به یک حالتی این را دار زده بودند
 فیلمش را دیدم فیلم واقعا جالبی بود

۹صبح سوم مرداد ۱۳۶۷ ارتباط نیروی زمینی با پادگان تیپ یک لشگر ۸۸ قطع شد. خطوط بی سیم و با سیم جواب نداد. نزدیکهای ظهر بود صدای فرمانده سپاه شهرستان کرند دراومد، کرند غرب: منو دارن می زنن، فرمانده سپاه بعثت گفت کی تو رو داره می زنه، نیروهای عراق که در جنوبن اونام عقب نشینی کردن، ما محوری از عراق نداریم که درگیر باشیم، فرمانده سپاه کرند هم داد و فغانش بالا که آقا منو دارن می زنن، منم نمی دونم از کجا دارم می خورم. منتها من به یه تعداد از پاسدارا و بچه های کمیته گفتم سلاح و مهمات رو سریعا از کرند ببرن عقب چون من دارم می بینم که یه تعداد نیرو دارن با سرعت به سمت من میان و منو دارن می زنن. فرمانده سپاه بعثت می گه من در بهت بودم، کی داره اینو می زنه، ما هیچ گزارشی از حمله نداریم. جلسه داشتیم با آقای هاشمی رفسنجانی در مجلس که بریم آخرین اوضاع وضعیت منطقه جنوب رو ما بررسی بکنیم.
رفتیم تو جلسه آقای هاشمی رفسنجانی گفت خب آخرین وضعیت رو نقشه آورده بودن که وضعیت جنوب و قطعنامه و اینا رو بررسی کنن، من گفتم که اقای هاشمی رفسنجانی، (آقای هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ بود)، یه تلفنی به من شده من مستقلا نمی تونم اینو تأیید یا رد بکنم، گفت چی شده، گفت فرمانده سپاه کرند به من خبر داده کرند سقوط کرده، کرند سقوط کرده، حالتون خوبه شما اصلا؟ والا من نمی دونم، گفت بیا از خط خود من یه تماس بگیر با فرمانده سپاه کرند ببینم، گفت ما هرچه تماس گرفتیم دیدیم ارتباط نداریم. هیچ ارتباطی برقرار نمی شه، آقای هاشمی رفسنجانی هم یه فکری کرد و همه داشتیم فقط به هم نگاه می کردیم که چه خبره ماهیت این حمله مشخص نیست کی حمله کرده ما عراق و داریم که در جنوب رصد داریم می کنیم که الان داره می شینه عقب چیزی در غرب ما نداریم دیدم آقای رفسنجانی بلند شد با همین تعداد از فرماندهان و گفت جلسه تشکیل نمی شه می ریم در کرمانشاه. آقایون بلند شدن رفتند در کرمانشاه، آقای هاشمی رفسنجانی در خاطرات خودش هست می گه من رفتم در کرمانشاه دیدم وضعیت به شدت در این جا بحرانیه، اولا یه ترافیک سنگین خیلیها دارن فرار می کنن،
صبح واقعه سرهنگ حسنی سعدی (امیر سرلشگر حسین حسنی سعدی الان)، می گه من رفته بودم بازرسی بکنم، یک دفعه از قلاجه داشتم میومدم به سمت اسلام آباد و از اسلام آباد داشتم میومدم به سمت کرمانشاه خیلی هم عجله داشتم، حالا اینا رو خود امیرحسنی سعدی برای من تعریف کرد، گفت من تا داشتم میومدم دیدم که یه تعداد سرباز، سربازای ارتشی داخل اسلام آباد پخش و پلان، نگاه کردم گفتم اینا این جا چیکار می کنن اونم با این وضعیت. چرا اینا پراکندن، این جا جاشون نیس، این جا چیکار می کنن، خیلی عصبانی شدم، به شدت عصبانی شدم، گفتم حیف که وقت ندارم وایسام باهاشون حرف بزنم ببینم این جا چیکار می کنن، بذار برم کرمانشاه بعد میام پوست از سر فرماندش می کنم. خیلی عصبانی بودم به رانندم گفتم سریع برو وضعیتم ترافیک شده و تصادف شده و وضعیت مشخص نیست بهش گفتم برگرد، امیر حسنی سعدی می گه من برگشتم اومدم کرمانشاه گفتند اسلام آباد سقوط کرده. سقوط کرد؟ توسط کی؟ گفت من تازه فهمیدم این سربازا کی بودن. تازه فهمیدم این سربازا که پراکنده بودن اون جا اینا کی بودن ... تازه امیر حسنی سعدی فهمیده بود سقوط کرده اصلا اسلام آباد. برق آسا، جریان از چه قراره؟
۱۶تیپ منافقین، ارتش آزادیبخش خلق، شورای ملی مقاومت، سازمان مجاهدین خلق ایران، با ۱۶تیپ با خودروهای زرهی برزیلی شاسی بلند پر سرعت ما برخورد نکرده بودیم با اینا تو جنگ. با تویوتا روش دوشگا بسته، ۲۳ها رو روی تویوتا نصب کردن عین این که ما این جا نشستیم بیان بگن اسلام آباد سقوط کرده باشه. کی کجا چی شد؟ برق آسا اومدن حمله کردن گرفتن. اینا به سرعت حمله کردن و پادگان تیپ یک لشگر ۸۸ رو تسخیر کردن این جاس که ارتباط تیپ یک با لشگر ۸۸ و با فرماندهی نیروی زمینی قطع شد. بلافاصله با همون سرعت برق آسا حمله کرده بودن، کرند رو هم گرفته بودن و می گم فرمانده سپاه کرند تونسته بود فقط دوتماس با مرکز بگیره که آقا من دارم می خورم نمی دونم هم که از کجا دارم می خورم و کرند هم سقوط کرده. کرند رو ۶بعد از ظهر گرفتن، ۸ شب اسلام آباد سقوط کرد. اسلام آباد نباید سقوط می کرد چون دروازه کرمانشاس. آخرین شهرستان رسمی و روپای منطقه مرزی اسلام آباده.
حالا اون فرمانده سپاه بعثت سردار شعبانی و چندتا از فرماندهان سپاه اینا خودشونو با آًقای هاشمی رفسنجانی که رفتن اینا زودتر جلوتر رفته بودن که ببینن این جریان تماس کرند چی بوده. اینا رفته بودن اسلام آباد، آقای شعبانی سردار شعبانی می گه من دیدم یه سری خودرو برزیلی شاسی بلند داره با سرعت میاد رد می شه به مام توجهی نمی کنن، دیدیم این جیپ ارتشی هم با سرعت داره میاد یک دفعه ما دیدیم یه صدای انفجاری اومد یه راکت شلیک شد خورد صاف زیر این جیپ، این جیپ بلند شد از رو زمین به صورت دمرو با سر اومد این طرف جاده رو خاکریز از جاده پرت شد کنار، گفتیم یا ابوالفضل این دیگه از کجاس. حالا ما داشتیم دست می گرفتیم که وایسا ما رم سوار کن ما رم ببر ما نمی دونیم این جا چه خبر ما رفتیم بدو بدو بالا سر این جیپ ببینیم از این ارتشیا کسی زنده اس شهیدی چیزی، نگاه کردیم دیدیم اینا زنن. روی جیپو نگاه کردیم که داغون شده بود در و پیکرش دیدیم نوشته ارتش آزادیبخش ملی، تازه ما فهمیدیم چه خبره این جا. نفربرهای زرهی که با این سرعت دارن رد می شن به مام هیچ توجهی ندارن اینا چی ان. ما همون موقع پا رو گذاشتیم به فرار. بدو بدو آومدیم قرارگاه، تازه فهمیدیم جریان چیه؟ اسلام آبادم سقوط کرده. یعنی به صورت برق آسا جوری سقوط کرده که علاوه بر فرماندهی نیروی زمینی ارتش امیر حسین حسنی سعدی چند نفر از فرماندهان علیرتبه سپاه غرب و سپاه بعثت کم مونده بود اون جا اسیر بشن....
نیروهای مجاهدین خلق که جانانه جنگیدن، ببینید آدم باید منصف باشه، من یک کلمه نمی گم مذبوحانه جنگیدن، ترسو بودن، نیروهای سازمان مجاهدین خلق جانانه جنگیدن زیر آتش شدید راکتها و موشکهای ضد زره کبرای ایرانی زیر موشکهای نیروی هوایی از همه طرف ریخته بودن سر اینا، اینا جنگیدن،
یکی از عکسها جالب بود بعد رفتم فیلمشو پیدا کردم،‌خودم دیدم اما برا شما نیاوردم. یه صحنه خیلی جالبی هست، یه فرماندهی داشتن اینها به اسم فرمانده سارا فامیلیش رو یادم رفته، اسمش ساراس فرمانده سارا، این فرمانده سارا رو اومده بودن روی یکی از این تپه ها در همون منطقه چارزبر به یه حالتی به یه حالتی اینو دارش زده بودن فیلمشم من دیدم فیلم واقعا جالبی بود ولی خوب خودشون این فیلمو به هر حال حالا بماند.


گزارش نهایی
ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی ایران
در باره عملیات بزرگ فروغ جاویدان
شهریور ۱۳۶۷
تلفات دشمن
 

در باره تلفات سرسام‌آور دشمن (۵۵۰۰۰ کشته و زخمی) که حاصل جمع مجموعه مشاهدات و گزارشات از شروع عملیات بزرگ فروغ جاویدان تا نخستین ساعات بامداد جمعه ۷ مردادماه است، خاطر نشان می کنیم که آنچه تاکنون از سوی خود رژیم خمینی به طرق مختلف اعلام و علنی و بارز شده است همه چیز مبین دریافت ضربه استراتژیکی جبران ناپذیری بر خلص ترین نیروهای بدنه نظامی و سرکوبگر رژیم است که به هر حال آثار گسترده و عمیق آن در چشم انداز نزدیک به منصه ظهور خواهد رسید.
..............
از اسامی اعلام شده سرکردگان بهلاکت رسیده قوای دشمن تا بیمارستانهای مملو از زخمی‌هایش، از مجالس ختم دستجمعی مزدوران بهلاکت رسیده تا هزاران شهر و بخش و روستایی که جنازه‌های مزدوران به آنجا حمل شده‌است. از زلزله‌ای که سراپای رژیم را درهم پیچید تا سروصدای بی نظیری که تاکنون بدنبال هیچیک از عملیات ارتش آزادیبخش براه نیانداخته بود. از سخن‌پراکنی‌ها و مصاحبات پی‌درپی سردمداران رژیم تا اقدام به آنچنان بسیجی که بگفته خود رژیم در طول همه سالهای جنگ با عراق بی نظیر بود و در برابر بزرگترین شکستهای جنگی ۸ سال گذشته نیز سراپای رژیم اینگونه بخود نمی لرزید ودرهمین رابطه بود که زعمای رژیم بکرات و بزبان‌های مختلف تأکید مینمودند که مجاهدین کاری کردند که در این ۸ سال "عراق هم نکرده بود" و "از عراق هم برنمی‌آمد."
 
از نکات قابل توجه دیگر اینکه تلویزیون خمینی از فرط تنگنا اجساد شماری از مزدوران خود و لاشه‌های تعدادی از تانکها و خودروهای سوخته خودش را در کنار پیکرهای برخی از رزمندگان شهید آزادی وتجهیزات از بین رفته‌شان بعنوان شهدا و خسارات ارتش آزادیبخش شبهای متوالی بنمایش میگذاشت و رجزها میخواند. علاوه‌براین باید عکس‌العمل‌های افسارگسیخته و هیستریک سردمداران رژیم را متذکر گردید که در برابر عملیات فروغ جاویدان و ضربه عظیمی که دریافت کرده بودند عنان از کف داده و به موضعگیری‌های بسا برآشفته‌تر و سرآسیمه‌تر از تابستان ۱۳۶۰ ـ یعنی مقطعی که سران رژیم همچون برگ خزان برزمین می ریختند و موجودیت کل رژیم بزیر علامت سؤال رفته بود ـ مبادرت کردند. تاآنجا که قاضی‌القضات خمینی (آخوند موسوی اردبیلی) که درگذشته سعی میکرد ازسایر سردمداران و دژخیمان رژیم کمی دست به عصاتر موضع بگیرد در جمعه بازار ۱۴ مرداد همه پرده‌ها و محظورات باصطلاح قضایی و قانونی راکنار گذاشت و با تصریح براینکه مسئله مجاهدین «مسئله ماست» و با یادآوری اینکه تاکنون" ده‌تا، ده‌تا، بیست‌تا، بیست‌تا ... پرونده بیار، پرونده ببر" مجاهدین را روانه جوخه‌های اعدام میکردند، اعلام کرد که دیگر "محاکمه ندارد، حکمش معلوم، موضوعش هم معلوم، جزایش هم معلوم" است و "باید از دُم اعدام بشوند."
 
واضح است که این واکنش‌ها تاکنون در قبال هیچکس و هیچ حادثه‌ای حتی هیچیک از عملیات پیشین ارتش آزادیبخش ضرورت و الزام نمی یافت.
 
شایان تذکر است که بدنبال عملیات فروغ جاویدان، سپاه پاسداران خمینی ناگزیر شد برای پرکردن جای سرکردگان از دست رفته و از دور خارج شده‌اش به انتصابات و تغییر و تحولات سازمانی اجتناب‌ناپذیری مبادرت نماید. از قبیل نصب فرماندهان جدید برای تعدادی از سپاه‌ها، لشگرها وتیپ‌ها وگردانها و حتی احضار برخی سرکردگان پاسداران از لبنان.
 
بگذریم که رفسنجانی که در حاشا کردن و دجالگری حقاً شاگرد خمینی است مدعی بود که مجاهدین و ارتش آزادیبخش در جریان عملیات فروغ جاویدان "حتی ۴۰نفر راهم نزده‌اند"! اما در همین ایام که سردمداران رژیم رجز "پیروزی" و ازبین‌رفتن مجاهدین را میخواندند، یکی از صدها گزارش و خبر و تسلیت نامه‌ای که سراسر روزنامه‌های رژیم خمینی را در تهران و شهرستانها برای روزهای متوالی انباشته بود این بود: "پیکرهای ۳۵ تن از توابین سپاه نهم بدر شرکت کننده در عملیات مرصاد ... صبح دیروز در قم تشییع و بخاک سپرده شد" (جمهوری اسلامی ۱۳ مرداد).
 
درنمونه دیگر معلوم شد که تنها از ورامین ۲۵ نفر از مهمترین مزدوران سپاه بهلاکت رسیده‌اند که اسامی آنها نیز در مطبوعات رژیم منعکس گردید.
 
در نمونه دیگر روزنامه اطلاعات ۱۶ مرداد از تشییع جنازه "سردار رشید اسلام ابوالقاسم اسماعیل‌زاده فرمانده گردان امام صادق از لشگر شهدا بهمراه ... مجتبی میری بیدختی، محمد محمدزاده و علی حاج محمدی و سرباز شهید حسن پاسدار" در گناباد گزارش داد.
 
در نمونه دیگر بازهم روزنامه اطلاعات در ۱۷ مرداد از مراسمی که در مسجد جامع همدان با پیام محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران "بمنظور تجلیل از فرماندهان و رزمندگان شهید لشگر ۳۲ انصارالحسین و دیگر شهدای عملیات ظفرمند مرصاد و شهدای پایگاه سوم شکاری نوژه" برگزار شده است گزارش میدهد.
 
گزارشات و خبرهای مطبوعاتی راجع به برگزاری مجالس ختم و عزاداری برای مهره‌ها و مزدوران بهلاکت رسیده از صدها گردان سپاه پاسداران نیز نیازمند تشریح بیشتر نیست و عموم مردم ایران از آنها مطلعند. از جمله مراسم عزاداری مدرسه سپهسالار و مراسمی که دریکی از محلات تهران برای ختم مشترک نیروهای گردان موسوم به علی‌اصغر از لشگر ۶ ویژه پاسداران که اغلب آنها بهلاکت رسیده بودند، برگزار شد. ضمناً هنوز انبوهی جنازه‌های مزدوران بهلاکت رسیده دشمن تا چند هفته به پشت جبهه منتقل نشده بود که یک قلم آن بیش از هزار جنازه در شمالغربی اسلام‌آباد است. این مطلب بر روی شبکه بیسیمی دشمن نیز منعکس گردید.
 
درباره انبوه زخمی‌های رژیم نیز از آنجاکه مردم بسیاری از شهرهای میهنمان برأی‌العین اقدامات رژیم در این مورد را ملاحظه کرده‌اند نیازمند تشریح نیستیم. بعنوان نمونه مردم تهران خط ویژه‌ای را که رژیم برای تردد ستون آمبولانس‌ها از فرودگاه مهرآباد به بیمارستانهای مختلف تهران دائر کرده بود به چشم دیده‌اند و میدانند که یکطرف خیابان آزادی چندین روز به اینکار اختصاص داده شده بود. البته در همین اثنا هواپیماهای ۱۳۰ ـ C زخمی‌های دشمن را از کرمانشاه تحویل گرفته و در مراکز استانها و شهرستانهای مختلف تخلیه میکردند تا در بیمارستانهای آنجا بستری شوند. فی‌المثل در بیمارستانهای شهر مشهد میتوان پاسداران زخمی لشگرهای ۲۷ ضدمحمد، ۲۵ کربلا و لشگر ۳۲ موسوم به انصارالحسین را ملاحظه کرد.
 
در حین عملیات چهارشنبه ۵ مرداد نیز رادیو رژیم خمینی با قرائت اطلاعیه‌هایی از سوی "دبیر ستاد هماهنگی جنگ" از کلیه زنانی که آموزشهای پرستاری و بهیاری دیده‌اند درخواست میکرد به بیمارستان فارابی تهران بیایند.
 
همچنین گزارشات مطبوعات رژیم خمینی در باره کثرت زخمی‌های رژیم به‌اندازه کافی گویاست. بعنوان مثال روزنامه جمهوری اسلامی بتاریخ ۲۶ مرداد از اعزام ۶۱ آمبولانس و ۶۸۲ امدادگر و تخلیه‌گر و تأسیس ۳ نقاهتگاه در جریان عملیات فروغ جاویدان گزارش داده است.

امام جمعه خامنه‌ای در تبریز:
در عملیات فروغ جاویدان اینها در واقع قرار می گذارند
در ۳۳ ساعت به تهران برسند در ۵ مرحله

مجاهدین کسانی هستند که در سال ۶۰ جنگ مسلحانه به راه انداختند
در شهرها آر پی جی می زدند و نزدیک به ۱۷هزار نفر کشته داده ایم

در عملیات مرصاد که اسم آن عملیات فروغ جاویدان بود ما می دیدیم که اینها مدتها بود که بیانیه می دهند و از تمام دنیا نفرات را جمع می کنند و حالا اون چیزی که در ذهنم مونده نزدیک به ۱۰هزار نفر بود که ما اصلا به ذهنمان نمی آمد که چیزی باشد تا اینکه متوجه شدیم یک دفعه منافقین چکار کردند و حمله کردند اینها در واقع قرار می گذارند در ۳۳ ساعت به تهران برسند در ۵ مرحله - ورود به اسلام آباد و بعداز اسلام آباد، کرمانشاه و بعداز کرمانشاه، همدان و بعداز همدان به قزوین و بعداز قزوین وارد می شوند کجا به تهران اینها همان کسانی هستند که در جریان سال ۶۰ در مملکت جنگ مسلحانه به راه انداختند در شهرها آر پی جی می زدند و ما نزدیک به ۱۷هزار نفر بدست اینها در کل شهرها کشته داده ایم


امام جمعه خامنه‌ای در خرم‌آباد:
مجاهدین می‌خواستند مدت کوتاهی به تهران برسند
الان با تشکیل یگانهای سایبری برنامه‌ریزی می‌کنند تا هر آنچه
تکیه‌گاه نظام اسلامی است مورد هجوم قرار می‌دهند

این گروهک در عملیاتی که از سوی ما به نام عملیات مرصاد نامگذاری شد می‌خواستند در مدت کوتاهی به تهران برسند این گروه الآن رویکرد جدیدی را دنبال می‌کند و این رویکرد سه گونه هست
یکی از اختلاف افکنی در بین مردم و در بین مسئولان ایجاد اختلاف
دوم - ایجاد تردید در بین مردم
و سوم بی‌اعتمادسازی نسبت به حاکمان و حاکمیت و نظام جمهوری اسلامی است.
همه این فضاسازیهای تردید و اختلاف افکنی و بی‌اعتمادسازی را از طریق فضای مجازی و با شیوه‌های نو و با تشکیل یگانهای سایبری برنامه‌ریزی می‌کنند و نقشه آنها این هست که تهاجم علیه هر آنچه مربوط به قوت و قدرت نظام اسلامی است هر آنچه که تکیه‌گاه نظام اسلامی است این‌ها آن را مورد هجوم قرار می‌دهند حمله به نیروهای نظامی انتظامی امنیتی.

کابوس بی پایان سرنگونی در عملیات فروغ جاویدان
و هراس از خطر قیام و مجاهدین در جمعه‌بازارهای خامنه ای

مهدیشهر، آخوند بارانی: (مجاهدین) طرحی را پایه‌گذاری کرده بودند که بتوانند ۳۳ ساعته تهران را فتح کنند لذا خود مسعود رجوی فرماندهی عملیات را عهده دار شد و خودش هم در آن شرکت داشت تا به زعم خودش از غفلت ایران استفاده کند و حتی سرپل ذهاب و اسلام آباد غرب را نیز تصرف کردند.
در روزگار کنونی تمام نیروهای خود را به صورت روزانه آموزش می‌دهند تا در فضای مجازی اهدافی را دنبال کنند که ابزارشان همان فضای مجازی است. و این یعنی یک جنگ عظیم رسانه‌ای که باید درباره آن هوشیار بود.

نطنز، آخوند یعقوبی: (مجاهدین) در حال فضاسازی در فضای مجازی هستند و هر روز ۳۰ هزار مطلب علیه نظام منتشر می‌کنند، این‌ها می‌خواهند سرمایه‌های اجتماعی مانند ولایت و شورای نگهبان را خدشه‌دار کنند

شهر قدس، آخوند جوکار: امروز باید عملیات مرصاد رسانه‌ای برپا کنیم و مسؤولان، میدان عملیات مرصاد را بشناسند.
با عملیات مرصاد ۱۷ هزار ترور و خسارت‌های مختلف وارد شد...
رویکرد (مجاهدین) به فعالیت‌های رسانه‌ای و سایبری و پرورش تروریسم است
کار دیگر (مجاهدین) تخریب... (خامنه‌ای) و تشدید نارضایتی است.

کرج، آخوند حسینی همدانی: قصد داشتند با پنچ هزار نفر در قالب بیست و پنج تیپ چند ساعته در عملیاتی به نام فروغ جاویدان... تهران را فتح و نظام را ساقط کنند

داورزن، آخوند علیزاده: سال‌روز عملیات غرور آفرین مرصاد که در آن بیش از ۵ هزار تن از (مجاهدین) (کشته شدند). (مجاهدین) حدود ۲۰ هزار نفر را (کشتند) که باید برای نسل جوان بازگو شود تا به تعبیر (خامنه‌ای) جای جلاد و شهید عوض نشود. متاسفانه عده‌ای در داخل و خارج می‌خواهند چهره مظلوم از (مجاهدین) نشان دهند، امروز هم آنان در فضای مجازی و رسانه‌ای شبانه‌روز برعلیه این نظام شایعه پراکنی و جنگ روانی ایجاد می‌کنند.

بندر انزلی، آخوند شمس‌الدین: موج سازی رسانه‌ای که توسط (مجاهدین) و عوامل داخلی در خصوص هشتک اعدام نکنید به راه انداخته‌شده بود، اغتشاشگرانی که به اموال مردم صدمه زده بودند و باعث رعب و وحشت در جامعه شده و همچنین از این اقدام‌ها تصویربرداری کرده و به شبکه‌های معاندین ارسال کرده‌اند یک‌دفعه مظلوم می‌شوند

رشت، آخوند فلاحتی: قطعنامه ۵۹۸ و قبول آتش‌بس توسط نظام که مجاهدین هفت روز بعدازآن وارد شهرهای ایران شدند الان در آلبانی حضور داشته و اقدامات سایبری می‌کنند

خامنه‌ای امام جمعه‌های خود را برای مقابله با انزجار مردم از قراردادهای وطن‌فروشانه و هشدار نسبت به خطر قیام به کار گرفت. در قرچک، آخوند اسماعیلی در توجیه این وطن فروشی ننگین خامنه ای گفت: توافق کشور با چین یک توافق حکمتی است، برجام این توافق نامه را به تأخیر انداخت فروش نفت و گاز به کشور چین به مدت ۲۵ سال انجام می‌شود و قرارداد فروش نفت به روسیه به مدت ۲۰ سال در حال تمدید است.

آخوند علم‌الهدی خطیب نماز جمعه مشهد: یک‌مرتبه یک عده‌یی بعضی‌ها از انقلاب برمی‌گردند، یک انقلابی دو آتشه به‌صورت یک ضدانقلاب درمی‌آید، ۱۸۰ درجه زاویه دید و موضعگیری سیاسی‌اش عوض می‌شود، مثل یک آشغالی که بر روی یک موجی حرکت کند، او نیز در جریان موج‌های اجتماعی و سیاسی یک روزی انقلابی شده و به‌مجرد این‌که مصالح مادی و اقتصادی‌اش به‌طرف دیگر رفت، می‌شود ضدانقلاب؛ اگر افرادی هستند که روی جریان و جو اجتماعی در مرحله دین‌داری و انقلابی قرار گرفته‌اند، یقین بدانید اینها یک روزی دچارریزیش می‌شوند از این مسیر بر می‌گردند. . . .