روزنامه دمورگن بلژیک: داستان سفرهای شهری اسدی با بمبی در صندوق عقب


روزنامه دمورگن بلژیک
داستان سفرهای شهری اسدی با بمبی در صندوق عقب
و پیگری مسیر وی برای تحویل بمب به نعامی و سعدونی درلوکزامبورگ
تا دستگیری اسدی توسط پلیس آلمان و سپس تحویل وی به بلژیک

اسدالله اسدی بمبی را که قرار بود در گردهمایی ایران آزاد در پاریس منفجر شود
در یک کیف دیپلوماتیک از تهران به وین منتقل کرده است

در ماشین فورد اسدالله اسدی دفترچه های یادداشتی پیدا شده اند
 با صدها پرداختی که خیلی شبیه امیر و نسیمه هستند
تحقیقات حاکی از سلولهای خفته در لییژ و چندین محل دیگر در آلمان است

در گزارش پلیس آلمان آمده است
 توقف در نزدیکی سوپرمارکت لیدل یا آلدی برای خرید نبوده
 بلکه برای قرار گذاشتن برای افراد استفاده شده است
 چیزی که به این معنی است که نه تنها در ویلریک بلکه در لیژ
و همچنین در شهر آکینگ آنسی سلولهای خفته وزارت اطلاعات بوده اند

انفجار مهیب بمب جاسازی شده در کیف آرایش در بلژیک
 شدیداً به ربات خنثی سازی بمب صدمه میزند و یک نفر از نیروهای ویژه زخمی می‌شود
 و تا مدتی مشکل شنوایی خواهد داشت

نسیمه نعامی یک دوست ثابت در آلمان دارد
 احتمال می رود که او در مأموریت از جانب وزارت اطلاعات امیر سعدونی را
 خام کرده و سالها از او به عنوان ابزاری برای آنچه قرار بود در ویلپنت رخ بدهد
 استفاده کرده است



روزنامه دمورگن بلژیک ۲اسفند۹۹ با عنوان: ‌سفرهای شهری با بمبی در صندوق عقب نوشت:‌ جاسوس رژیم ایران اسدالله اسدی به خانواده اش قول داده بود که ما به سفرهای روزانه و دیدن قلعه ها می رویم. چیزی که به آنها نگفته بود این است که یک بمب قدرتمند در صندوق عقب ماشین آن ها جاسازی شده است. خانواده قلعه های بسیاری را ندیدند اما در سوپرمارکت های آلدی و لیدل زیادی پارک کردند.
در ۴ فوریه – ۱۷بهمن حکم دادگاه در مورد سلول خفته تروریستی ویلریج در آنتورپ صادر شد. ۲۰ سال زندان برای اسدالله اسدی و ۱۸ سال برای نسیمه نعامی، و ۱۵ سال برای امیر سعدونی و ۱۷ سال برای مهرداد عارفانی.
اسنادی که پیشتر در اختیار دمورخن قرار گرفته بود، حالا نشان می دهد، اسدی نفر سوم سفارت رژیم ایران در وین، جان خانواده خودش برای عملیاتی که قرار بود گردهمایی سالانه ایران آزاد را در ویلپنت پاریس در اول ژوئیه ۲۰۱۸ – ۱۰تیر۱۳۹۷هدف قرار دهد، به خطر انداخته بود

 ساعت ۸:۳۵ صبح، یک فورد قرمز کرایه شده وین را ترک می کند. اسدالله اسدی پشت فرمان است. او ماشین را سه ماه پیشتر از تهران رزرو کرده بود، جایی که او در یک جلسه با سرویس مخفی وزارت اطلاعات رژیم ایران، ملاقات داشته است.
صندوق عقب ماشین حاوی یک بمب بود که هنرمندانه ساخته شده و در کیف لوازم آرایش زنانه بسته بندی شده است و شامل ۵۰۰ گرم ماده منفجره تی ای تی پی است. همان ماده استفاده شده در جمعه ۲۲ مارس ۲۰۱۶ - ۳فروردین ۱۳۹۵ . بمب چهار روز پیشتر توسط اسدی در یک کیف دیپلوماتیک از تهران به وین منتقل شده بود. وقتی سرویس خنثی کننده بمب این ماده منفجره را بررسی کرد آن را بسیار حساس به گرما، اصطکاک، و ضربه توصیف کرد.
برنامه این است که خانواده ۲۰۰۰ کیلومتر رانندگی میکنند. در روزی با دمای ۲۷ تا ۲۸ درجه سلسیوس. اسدی وارد اتوبان آ۸ می شود و ساعت ۶:۱۵ دقیقه مرز آلمان را از نزدیکی شهر سوبن اتریش رد میکند. حدود ساعت ۷ او ماشین را نیم ساعت در پارکینگ لیدل در شهرداری اگینگ پارک میکند. هیچ شواهدی از خرید چیزی از لیدل وجود ندارد. اسدی تمام هزینه ها را ثبت میکرد. در چیزی که بعدتر پلیس آلمان پیدا کرد چیزی از خرید در اگینگ ثبت نشده است.
در ساعت ۸:۴۷ بعد از ظهر فورد به شهر ویسنت می رسد

۵ روز بعد که اسدی بازداشت می شود به پلیس آلمان میگوید:" من دوست دارم قلعه ها را ببینم و آن ها را گاه گاه ببینم." من در بسیاری از قلعه ها بوده ام. متاسفانه هیچ زمانی برای دیدن قلعه بورگ برنبرگ در ویسنت وجود ندارد. خانواده در ساعت ۹:۴۷ دقیقه در حال رانندگی در اتوبان هستند. جی پی اس گارمین مسیر شلوشف ۱، هایدبرگ" آدرس قلعه قرن دوازده هایدبرگ را ثبت کرده است ....
فورد اسدی نزدیک قلعه پارک میکند. قلعه و مغازه سوغاتی در کمتر از ۱ ساعت بازدید میشوند. خانواده به یک رستوران عربی میروند. فورد در مرکز هایدبرگ با بمبی در عقب پارک شده است.
اسدی ساعت ۸:۱۸ شب وارد هتل هیرونومی میشود. اسدی تنها یک اتاق رزرو کرده است. اتاق دوم را در محل برای پسرش رزرو میکند. پلیس فدرال آلمان متوجه میشود، اسدی از پیش یک اتاق در بسیاری از هتل ها رزرو کرده بود و در چندین هتل اتاق دوم را در محل رزرو میکرده است...

دمورخن بلژیک سپس مسیر اسدی در لوکزامبورگ برای تحمیل بمب به نسیمه نعامی و امیر سعدونی را با نکات پلیس آلمان پیگری کرده و می نویسد: امیر و نسیمه سالهاست که از اسدی پول می گیرند. امیر یک کارگر اسکله است، نسیمه یک صندوقدار است. هرچند وقت یکبار آنها تصاویر اجتماعات مجاهدین خلق ایران در اروپا را برای اسدی، ارسال می کنند. کنفرانس سالانه مجاهدین خلق با نام ایران آزاد طی دو روز در ویلپنت نزدیک پاریس برگزار می شود... امیر و نسیمه صبح ویلریج را ترک کردند. آنچه آنها نمی دانند این است که توسط نیروهای ویژه تحت تعقیب قرار گرفته اند...
اسدی علاوه بر بمب یک تلفن همراه و یک ریموت کنترل را به این زوج تحویل داده است...لیس فدرال آلمان می گوید این قانع کننده است که مغازه های آلدی و لیدل برای خرید استفاده نشده باشند اما برای ملاقات چرا. که این بدان معنی است که سلول های خفته تنها در ویلریج نبوده اند بلکه در اگینگ و لییژ نیز حضور داشته اند.....
در ساعت ۱۲:۰۸ دقیقه اسدی لییژ را ترک میکند. مقصد جدید بن است جایی که فورد در کنار یک مغازه آلدی از ساعت ۲:۰۵ دقیقه تا ۲:۴۷ دقیقه پارک میکند. گزارش پلیس فدرال آلمان میگوید:"از آنجا مظنونین به خیابان امیل هافمن رانندگی کردند و از ساعت ۲:۵۵ تا ۳:۴۸ در یک سوپرمارکت لیدل متوقف شدند. برای تقریبا یک ساعت"

جایی در آنتورپ امیر و نسیمه در حال چت کردن هستند. انتظار میرود امیر با بمب به محل گردهمایی وارد شود و نسیمه از ریموت کنترل در یک جای امن استفاده کند.
امیر شماره نسیمه را با نام نگار در گوشی خود دارد. بر اساس حکم ابلاغی در ۴ فوریه -۱۶بهمن نسیمه دوستی ثابت در آلمان دارد. نسیمه سال ۲۰۰۶ به بلژیک پرواز کرد، به نظر میرسد او به جای وزارت اطلاعات امیر را کنترل می کرده است و سالها از او برای کاری که می بایست در ویلپنت انجام شود استفاده کرده است.
ساعت ۱۰:۴۲ دقیقه صبح اسدی به مقصد بن حرکت میکند. به طور عادی، نسیمه این ساعت باید به پاریس رسیده باشد. درواقع او و امیر در بازداشت پلیس هستند و به دنیا دشنام میدهند. نیروهای ویژه آن ها را بازداشت کردند.
پانصد کیلومتر آنطرف تر، ربات در دویست متری محل، کیف لوازم آرایش را لمس می کند. یک انفجار مهیب. ربات به شدت آسیب می بیند. برخی از نیروهای ویژه زخمی می شوند و برای مدتی شنوایی خود را در محل از دست می دهند.

تنها بعد از ساعت ۶ اسدی به هتلی در ۲۰ کیلومتری خارج از کلن وارد می شود. دوباره اسدی یک اتاق رزرو کرده است و دومی بایست در محل رزرو شود. اسدی از باغ وحش مشغول چک کردن اخبار است. هیچ هشداری در کار نیست. هیچ چیز در مورد بمب گذاری در پاریس نیست.
 او حدود ساعت ۸ فورد را به سمت کارواش برای شستن و برونزه ماشین می برد. به عنوان یک متخصص آموزش دیده نظامی در ایران، اسدی می داند که تی ای تی پی بویی از خود به جا می گذارد که توسط سگ های پلیس قابل ردگیری است. او اکنون می داند که باید به وین بازگردد. هر چه سریعتر. او در سفارت امن است.

رینبریتباخ، یکشنبه اول ژوئیه- اسدی ۱۵ دقیقه سریعتر از پیش بینی گوگل مپ ۲۰۳ کیلومتر را طی می کند و از هتل به پمپ بنزین ویسکریشن پترول در کنار اتوبان آ۳ میرسد، کمی بعد از فرانفورت. باک را پر میکند. ساعت ۱۲:۴۶ گاز را تا انتها پر میکند. ۲۵ دقیقه بعد، پلیس آلمان او را متوقف می کند دقیقا در برابر پمپ بنزین آرال در اسپسارت سود. وقتی سگ بمب یاب به ماشین می رسد شروع به پارس کردن می کند.
پلیس از او در رابطه با سفرش میپرسد: "رفتیم گارها را نگاه کنیم. چیز خاصی ندیدیم."
خانواده او یک روز در زندان میمانند. روز بعد پلیس آن ها را آزاد میکند. اما اسدی به بلژیک تحویل داده می شود و در طول بازجویی سکوت می کند. در دفترچه پیدا شده در فورد، صدها پرداختی ثبت شده است که شامل پرداختی ها به نسیمه و امیر هم هست. تحقیقات حاکی از سلولهای خفته در لییژ و چندین محل دیگر در آلمان است.