سعید سجادی: تغییر رژیم از آلبانی تا تهران

علائم بهار دوران نوین خود را بیش از پیش آشکار و بر زمستان سرد حاصل از اوباما تحمیل می‌کند.

اعضای رهبری حزب جمهوری‌خواهان، سناتورهای نزدیک به ریاست جمهوری امریکا، و عضو کمیته نیروهای مسلح سنای امریکا به دیدار رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، خانم مریم رجوی، و اعضای مقاومت در آلبانی می‌روند.

این رویداد مهم نشان از فهم عملی به دو امر و واقعیت در آن واحد است: اول، ضرورت پیشبرد یک سیاست مؤثر در قبال رژیم خمینی برای امریکا، غرب، و جامعه بین‌المللی، و دوم اینکه مقاومت سازمان یافته مردم ایران از صلاحیتهای کافی و لازم برای قرار گرفتن در کانون این سیاست برخوردار است: مقاومتی پولادین، سازمان یافته، قابل اتکا، تست شده، با رهبری ذیصلاح که قادر به تأثیرگذاری مثبت و مؤثر بر روند سیاسی داخل کشور به سوی آزادی و دمکراسی است.

این راه حل و سیاست در حال تکوین، خود را به عنوان آخرین راه حل موجود به بازیگران در صحنه جهانی و منطقه‌ای تحمیل می‌کند. همانطور که رهبری مقاومت عنوان نمود، سرنوشت ایران، در تهران تعیین تکلیف می‌شود. خمینی هم سالها پیش، خطر وجودی رژیم را، در تهران آدرس داده بود. این راه حل- و به قولی "خطر"، همان تلاقی، تلفیق و ادغام بدنه عنصر اجتماعی "حاضر" در شهرهای میهن- و خاصه تهران بزرگ، با سَر مقاومت سازمان یافته برای شکل دادن به تَن واحد برای سرنگونی است.

دیدار سناتور مک کین از رهبری و اعضای مقاومت در آلبانی، دیداری سمبولیک و نمایی کلی را از دوران نو به تصویر می‌داد. اما دیدار سناتور بلانت، سناتور کورنین، و سناتور تیلیس، گویای شروع پروسه عملی تکوین سیاست تغییر رژیم است که بر بنیاد مستحکم مقاومت سازمان یافته مردمی ایران استوار است. بنیادی که جز با گذر از ١٤ سال پایداری در اشرف و لیبرتی و سرانجام هجرتی بزرگ، موضوعیت پیدا نمی‌کرد و بنا نمی‌شد نهاد.

سیاست تغییر رژیم با اتکای به مقاومت، دیگر متکی به فرد- حتی رئیس‌جمهور امریکا، جریان و یا حزب سیاسی خاصی نیست. این سیاست، خود را به عنوان تنها راه حل واقعی، در صحنه عمل به طرفهای ذیربط تحمیل می‌کند.