سهیلا دشتی:‌ به بهانه روز اول مهر

اول مهر آمد. روزی که میلیونها نوجوان و جوان ایرانی وارد جامعه میشوند تا با کسب دانش بتوانند آینده کشور را تضمین کنند.

در ایران آخوند زده هیچ مسئله‌ای را نمیتوان بررسی کرد و ادعا کرد که این مورد یک شکل و یا روند بالنسبه متعادل و متعارف داشته باشد. هر کس که چنین ادعائی را داشته باشد به شهادت خود منابع رژیم می‌توان هزاران مدرک و دلیل برای رد این نظرات پیدا کرد. نمیشود راجع به موردی خواند یا نوشت که در آن ردی از سازندگی و نوآوری باشد. هرچه است نابودی است و ویرانی! درد است و فریاد!
قبل از اینکه در مورد فقط تعداد دانش آموزان مدارس نکته‌ای را روشن کنم، باید اذعان کرد که مسائلی مثل تحصیلات، بهداشت، مسکن و کار در کشورهای مترقی باعث بردن یا باختن یک حزب می‌شود. مقوله هائی که به همه مردم مربوط می‌شود و از پایه‌های اساسی دمکراسی است؛ یعنی دسترسی مردم به پایه‌ای‌ترین حقوق انسانی خود؛ اما در ایران تحت حاکمیت ولایت‌فقیه انتخابات برای تثبیت نظام است و نه برای حل کردن معضلات جامعه، کما اینکه در انتخابات گذشته ریاست جمهوری بارها خود ولی‌فقیه نیز به این مورد اشاره کرد. برای این که به نمایش هم رنگی بزنند مسائل متفرقه‌ای (که البته در جای خود مهم است.) مثل شرکت در کنسرت‌ها و یا برقراری آنها، اجازه ورود زنان به ورزشگاهها حربه‌ای برای انتخاب بین بد و بدتر شد. در میان هردو جناح که درد مردم دردشان نیست، هنرمند نمایانی را وارد میدان کرده که ناقوس ارتجاعی‌شان به صدا در آوردند و مردم را برای شرکت در این نمایش ترغیب کنند و پس از آن شرکت در انتخابات به عنوان پشتیبانی مردم به جامعه بین‌المللی حقنه شود.
 در سخنرانی روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل این مسئله به خوبی روشن شد. شاید به جرئت می‌توان گفت که روحانی تنها رئیس جمهوری بود که در سازمان ملل به اینکه ۴۲ میلیون نفر در انتخابات شرکت کرده اند؛ اشاره کرد و همانطور که قبلا نیز اشاره شده بود، برای خود می‌خواست وجاهتی نشان داد. در حقیقت شرکت در انتخابات بیشتر مصرف خارجی داشت. روحانی نماینده رژیمی است که به هیچکدام از معاهده‌های بین‌المللی پایبند نبوده و برای امضاء خودش هم ارزشی قائل نیست. او سال قبل در سازمان ملل پروتکل ۲۰۳۰ را برای از بین بردن بیسوادی در ایران امضاء کرده بود و تعهد داده بود که مفاد این پروتکل را اجرا کند. روحانی حتی در باغ سبز نشان دادن در روزهای قبل از انتخابات بر این مسئله تأکید داشت و درست در روزهای اول دوره دوم ریاست جمهوری‌اش با اولین حمله ولی‌فقیه، در جلسه‌ای که خودش ریاست آن را به عهده داشت، موضوع پروتکل ۲۰۳۰ را از روی میز برداشت و به درستی نشان داد که نماینده ولی‌فقیه است و بس.
 حال با مهر ماه دیگری روبرو هستیم. شرایط جامعه ایران برای کودکان و جوانانی که در سن تحصیلات هستند بسیار وحشتناک است. وجود کودکان کار و بی سرپرست و بی‌خانمان به مسئله‌ای روزانه تبدیل شده تا جائی که یک هفته قبل از شروع سال تحصیلی جدید، رژیم دست به جمع‌آوری کودکان خیابانی می‌زند و طبق معمول با دستگیری خیال پاک کردن کل مسئله را دارد.
در مورد کودکان و مدارس در ایران تحقیقات بسیار اندک است ولی همین اندک کافی است که بدانیم که این رژیم به گفته‌ای "این آمیزگان چنگیز و تخم ابو جهل! با ما آنچنان کردند که ننگ بشر بود".
به دنبال این بودم که در سال تحصیلی جدید آیا می‌توان آماری از تعداد دانش آموزان کشور پیدا کرد و در مورد آن نوشت. بر اساس آخرین آمار وزارت آموزش‌وپرورش تا به امروز ۱۲ میلیون و ۶۲۴ هزار نفر معادل ۹۶ درصد دانش‌آموزان در مدارس ثبت‌نام کرده‌اند. (در همین آمار متوجه یک نکته باید شد که ذکر نشده تعداد کل کودکان و جوانان ایران چند نفر است و اعلام کرده است که معادل ۹۶ درصد از دانش آموزان ثبت نام کرده اند و به این ترتیب می‌خواهد به مردم این دروغ را بگوید که تعداد دانش آموزان همان تعداد کل کودکان و جوانان ایران است.)
در قسمت بعدی گزارش و یا آمار وزارت آموزش و پرورش از تعداد دانش آموزانی که در هر مقطع تحصیلی ثبت نام کرده اند، آماری داده شده.
بر اساس آخرین آمار از وضعیت ثبت‌نام دانش‌آموزان تا به امروز ۱۲ میلیون و ۶۲۴ هزار و ۲۵۷ نفر در مدارس کشور ثبت‌نام کرده‌اند؛ تعداد دانش‌آموزان دوره ابتدایی، ۷ میلیون و ۶۲۹ هزار و ۱۰۶ نفر، تعداد دانش‌آموزان دوره متوسطه اول، دو میلیون و ۹۹۱ هزار و ۳۲۷ نفر!
تعداد دانش‌آموزان دوره متوسطه دوم، یک میلیون و ۹۴۴ هزار و ۲۵۰ نفر. تعداد دانش‌آموزان مدارس استثنایی، ۵۹ هزار و ۵۲۹ نفر و تعداد دانش‌آموزان پایه دهم، ۷۲۴ هزار و ۹۹۴ نفر!
۱۱٫۷ درصد دانش‌آموزان در رشته ریاضی، ۲۹٫۶ درصد در رشته تجربی، ۲۶٫۸ درصد در رشته انسانی، ۱۵٫۴ درصد در فنی‌وحرفه‌ای، ۱۵٫۹ درصد در کاردانش و ۰٫۶ درصد در رشته معارف ثبت‌نام کرده‌اند.
با یک جمع بسیار ساده از نزدیک به هشت میلیون دانش‌آموزی که در دوره ابتدائی ثبت نام کرده اند، قریب به پنج میلیون دانش آموزدر دوره متوسطه اول و دوم ثبت نام کرده اند. با توجه به تعداد دانش‌آموزی که در مدارس استثنائی و دانش آموزان پایه دهم بیش از دو میلیون دانش‌آموز پس از مقطع ابتدائی ترک تحصیل کرده اند و در آمار دیده نمی شوند. آیا دولت تدبیر و اصلاحات پاسخگوی این توده عظیم است. آیا کسی می‌داند که این کودکان و جوانان در کجا هستند و چه آینده‌ای در انتظار آنان است. آیا آماری از تعداد کل جمعیت زیر ۱۸ سال وجود دارد؟ این سؤالاتی است که دولت روحانی و نه حکومت ولایت مطلقه فقیه نه می‌خواهند و نه در توانشان است که به پاسخی بدهند. در نهایت باز هم این مسئله روشن تر می‌شود که مشکل مردم ایران مشکلی است سیاسی و به جز با سرنگونی این دستگاه ضد بشری راه چاره‌ای برای مردم وجود ندارد.