فربد رضانیا:‌ وقاحت آخوندی

وقاحت و بیشرمی آخوندی برای همه ما ایرانی ها پدیده است آشنا. در طول تاریخ ما تعداد آخوندهایی که دروغگو و فریبکار نبوده باشند از تعداد انگشتان دو دست بیشتر نیست.

هشتصد سال پیش از این حافظ شیراز در این باره سروده بود که
" زاهدان کین جلوه در محراب و منبر میکنند     چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند"

بسیاری دیگر از شاعران و نویسندگان و تاریخنگاران ما از عبید زاکانی تا میرزاده عشقی و فروغ فرخزاد هم درباره وقاحت و دروغگویی و بیشرمی آخوندی سروده اند. داستانها و حکایت های بیشرمی و وقاحت آخوندی سینه به سینه نقل شده تا به ما رسیده است. از چهل سال پیش به اینطرف هم که همه ما ایرانی ها وقاحت و بیشرمی آخوندی را هر روز و شب تجربه میکنیم. اگر در گذشته های دور آخوندها برای بالا کشیدن ارث یک بچه یتیم و یا ملاخور کردن خانه یک زن بیوه وقیحانه دروغ میگفتند و حکم شرعی میدادند، از چهل سال پیش به اینطرف برای ملاخور کردن ثروت یک ملت صدها بار وقیح تر و بیشرم تر شده اند.

خمینی دجال در پاریس گفت "در حکومت اسلامی زنان در انتخاب پوشش آزادند" ولی همین که در تهران به قدرت رسید آزادی انتخاب پوشش تبدیل شد به "یاروسری یا توسری". خمینی ملعون در بهشت زهرا گفت "ما آب و برق و اتوبوس را برای طبقه مستضعف مجانی میکنیم" ولی فقط چند هفته گذشت تا "پرداخت قبض آب و برق واجب شرعی" شد. دولت مهدی بازرگان "دولت امام زمان" بود ولی فقط چندماه بعد تبدیل شد به دولت آمریکایی.

اراذل و اوباش خمینی جوانان آزادیخواه را شکنجه میکردند و خمینی با وقاحت میگفت " اینها خودشان خودشان را شکنجه میکنند". آن ملعون در ظاهر میگفت "ما رابطه با امریکا را میخواهیم چه کنیم؟" ولی در پشت صحنه مشغول معامله کیک و کلت و توپ و تانک با امریکایی ها بود. در مورد منتظری میگفت "او نتیجه عمر من است، من نه یکبار بلکه چندبار در او خلاصه میشوم" ولی وقتی منتظری رابطه اش با امریکایی ها را افشا کرد تبدیل شد به "ساده لوح" که باید " درقعر جهنم میسوخت"

بله، وقاحت و بیشرمی آخوندی برای همه ایرانی ها مثل روز روشن است. همه میدانیم که این رژیم برای فرار از سرنگونی و برای تداوم حکومت حاضر به هر وقاحت و بیشرمی هست. رژیمی که در ذات خودش ضد هنر و هنرمند هست، و همه هنرمندان کشور را یا کشته است و یا به تبعید فرستاده است در صورت لزوم با وقاحت تمام "هنردوست" میشود و چارتا عنصر بدنام و بازجو را تبدیل به هنرمند میکند و جایزه هم بینشان تقسیم میکند، آخوندی که سینما را از اساس حرام میدانست و صدها نفر را زنده زنده در سینما رکس ابادان به اتش میکشید، لازم که باشد طرفدار سینما هم میشود، جشنواره فیلم هم برگزار میکند و پز "اسکار" هم میدهد

وقاحت آخوندی یعنی اینکه در ایران با کمک اراذل اوباش ساندیس خور به جان جوانان ایرانی میافتند تا با "بی حجابی" و سایر "مظاهر غربزدگی" مبارزه کنند ولی "اقازاده" های خودشان در کشورهای غربی با ثروت مردم ایران مشغول "زندگی غربی" باشند.

بیشرمی آخوندی یعنی اینکه همین آقا زاده های درجه یک و درجه دو ادعا میکنند که "پیشرفتشان" به دلیل "ژن برتر" و استتعداد شان است نه نتیجه دزدی ها و جنایات پدرشان.
بیشرمی و وقاحت آخوندی یعنی اینکه جماعتی که برای دزدی و ثروت اندوزی صدها سد بی خاصیت در کشور ساختند و تمام منابع آبی کشور را از بین بردند، حالا برای "یک وجب از خاک ایران" سینه میزنند.

بیشرمی و وقاحت آخوندی یعنی اینکه مزدوران رژیم ولایت فقیه که هیچ ارزشی برای رای مردم قائل نیست برای انتخابات آمریکا دل میسوزاند و هفته ای سه عدد مقاله می نویسد.
در قانون اساسی ولایت فقیه صریحا امده است که همه مسلمین "امت واحده" هستند. وقاحت و بیشرمی آخوندی یعنی اینکه خواهان "اجرای بلامنازع" قانون اساسی آخوندی باشی و در ضمن ناسیونالیست هم بشوی و برای "تمامیت ارضی" اشک تمساح بریزی.

رژیم آخوندی عامل اصلی جنگ و ویرانی در همه خاورمیانه است. از جنگ هشت ساله با عراق تا عراق و سوریه و لبنان، تا یمن و شاخ افریقا. وقاحت و بیشرمی آخوندی یعنی اینکه به اسم "ضد جنگ" و "صلح دوستی" برای بقای این رژیم "فتوا" بدهی.

مردم ما وقاحت و بیشرمی آخوندی را خوب میشناسند. حتی اگر وقاحت و بیشرمی کت و شلوار و کراوات داشته باشد، حتی اگر وقاحت و بیشرمی ریشش را دو تیغه کرده باشد. وقاحت و بیشرمی آخوندی از دور داد میزند، حالا میخواهد از بالای منبر فلان مسجد باشد در قم یا در استودیوی فلان تلویزیون در لندن. اراذل و اوباش آخوندی هم برای مردم ما شناخته شده هستند حالا چه گله های مزدور در خیابانهای تهران چه سربازان بدنام ولایت در فیسبوک