مهرداد هرسینی:‌ کانون‌های شورشی ریش و ریشه «رهبر موقت» را به آتش کشیدند

چهارشنبه‌سوری امسال با شکوه هرچه بیشتر ملی و با اتحادی وصف‌ناپذیر از سوی آحاد مردم ایران، جوانان، اشرف نشانان و قیام آفرینان علیه کلیت نظام آخوندی به انجام رسید.

صحنه‌های پرشور به آتش کشیدن «ریش و ریشه» رهبر موقت نظام و بسیاری از متولیان حکومت به همراه قرین شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و یا «آتش جواب آتش» که در شبکه‌های اجتماعی به‌طور گسترده‌ای انتشاریافته است، دیگر هیچ شک و تردیدی را برای تمامی «ناباوران» و نیز برای جامعه تب‌دار و جوشان ایران باقی نگذاشته که قیام دی‌ماه اصلا و ابدا سر سازش با رژیم نداشته و قصدی نیز برای خاموشی ندارد.

شعارهای کوبنده قیام آفرینان در چهارشنبه آخر سال، به آتش کشیدن بنرهای بزرگ خامنه‌ای و خمینی زهر خورده و طلسم شکسته و یا به آتش کشیدن مراکز سرکوب حکومتی از قبیل «بسیج سرکوبگر» ضد مردمی به همراه مجازات عوامل سرکوب و اختناق در پاره‌ای از شهرهای میهن، تماما برگ نوینی از رشد، نمو، خلاقیت و گذار جنبش به مداری بس بالاتر را به ثبت رسانده‌اند.

خامنه‌ای به همراه تمامی عوامل سرکوبگر در دیکتاتوری مطلقه ولایت یکبار دیگر دیدند تجربه کردند که واقعیتی بنام «چرخش دوران» چگونه به وقوع پیوسته است و همان مجاهدینی که تا دیروز اسیر و زیر رگبار موشک‌ها و یا توطئه‌های ارتجاعی و استعماری و لیست گذاری بودند، چگونه پس از عزیمت بزرگ، با برپایی کانون‌های شورشی، رعشه و طنین مرگ را برای حکومت جبار ولی‌فقیه به صدا درآورده اند.

خامنه‌ای شب گذشته این جبر را یکبار دیگر تجربه کرد، جبری برآمده از درد و رنج میلیون‌ها ایرانی گرسنه، بیکار، با خیل عظیمی از زنان خیابانی، کودکان کار، گور خواب‌ها و حاشیه‌نشین‌ها و با سرزمین سوخته و تشنه به آب و با محیط زیستی درب و داغان و اقتصادی سکته کرده، اما امیدوار به آینده و تغییر بنیادین و واژگون نمودن هرگونه برده‌داری و خلاصی از یوغ استبداد مذهبی.

این را دیگر ما نمی گوئیم، بلکه داده‌های حکومتی، عربده‌کشی‌ها و کف بردهان آوردن گزمگان تا دندان مسلح حکومت، نمایندگان ولی‌فقیه، رادیو و رسانه‌های حکومتی، وزرا و امنیتی‌ترین رئیس‌جمهور نظام از بام تا شام بدان اعتراف می‌کنند.
آری «رهبر موقت» که روزی، روزگاری آرزوی برپایی «خلافت ولایی» را در سر می‌پروراند، اکنون در چنبره‌ای از بحران‌های حاد داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی در تله مجاهدین و مقاومت ایران گیر افتاده و به عیان می‌بیند و تجربه می‌کند که مردم ایران از «اصلاح‌طلبان قلابی و یا اصولگرایان سرکوبگر» عبور کرده‌اند و چگونه مجاهدین پس از تنها یک سال تلاش شبانه‌روزی، با داشتن رهبری ذیصلاح برادر مسعود و خواهر مریم توانستند، فضای ناامیدی، یاس و پاسیویته را به جوش و خروش انقلابی در درون جامعه تبدیل ن و جنبش را برای پیروزی تضمین نمایند.

بر این منطق است که مقاومت ایران توانست خیل توده‌های به جان آمده، لشکر گرسنگان و گسل‌های اجتماعی را علیه کلیت نظام با تمامی باندها و دستجاتی درونی و بیرونی آن سازماندهی نموده و خاک‌ریزهای رژیم را در سطح منطقه و بین‌المللی را یکی پس از دیگری به تصرف کرده و یا در حال تصرف آنان می‌باشد.

ولی‌فقیه برای حفظ حاکمیت خونین خود، ده ها خاک‌ریز در داخل و خارج از کشور برپا نمود، زندان‌ها را مملو از بهترین فرزندان این کشور نمود و صدها میلیارد دلار سرمایه‌های این مردم محروم را در تنور سیاست‌های مخرب خود هزینه کرد تا «تهران» به دست مردم و مجاهدین تصرف نشود.
اما غافل از آنکه با آغاز قیام دی‌ماه تجربه کرد و دید که موضوع دیگر از تهران گذشته و اکنون هدف سرنگونی رژیم به سراسر میهن راه برده است.

این پاسخ منطقی مقاومت ایران و مردمی نجیب، صبور اما شجاع و هوشمند برای رسیدن به حاکمیت مردمی، آزادی، حقوق بشر و صلح و همزیستی با همسایگان خود می‌باشد.

 ایران آزاد می‌شود، خامنه‌ای رفتنی است.