جواد نامدار:‌ اروپا باید بین مردم و حکومت ایران یکی را انتخاب کند. فردا دیرست!

روز ششم ژوئیه نشست وزرای خارجه کشورهای طرف برجام که برای اولین بار بعد از خروج آمریکا از آن برگزار می‌شد، بدون نتیجه مشخصی پایان یافت.

از اظهارات و واکنش‌های نمایندگان و سران رژیم چنین برمی‌آید که تطمیع‌ها و تهدیدات و تمهیدات آنها برای "نجات برجام" نتیجه مطلوبی ببار نیاورده و حالا یا باید آنچه در جلویشان گذاشته‌اند را در کمال خفت بپذیرند و یا باید به آنچه گفته‌اند عمل کنند و از برجام خارج شوند. قبل از برگزاری نشست اخیر مقامات مختلف رژیم از جمله روحانی و وزیر خارجه‌اش بسته پیشنهادی اروپا را مورد انتقاد قرار دادند و آنرا وعده‌های کلی و ناکافی خواندند.
هرچند جزئیات بسته پیشنهادی منتشر نشده و اخبار و گزارشات دقیقی از آنچه در این جلسه گذشته علنی نشده است اما از شواهد و قرائن میتوان فهمید که برخی از وزرای خارجه اروپا در قبال زیاده خواهی ها و توقعات رژیم واکنش نشان داده‌اند. هر چه که در این جلسه گذشته باشد چیزهایی اما به اثبات رسیده است:
حالا دیگر هیئت اعزامی ملاها فهمیده‌اند که حنای هارت و پورت هایشان رنگی ندارد و بلوف هائی نظیر "تنگه هرمز را میبندیم"، "غنی‌سازی را از سر میگیریم" و "از برجام خارج میشویم" و ...فقط باعث خنده حضار میشود.
حالا دیگر صدای مردم به جان آمده ایران مبنی بر نفی تمامیت رژیم به گوشهای سنگین سران اروپا حتی آنها که برای حفظ منافع خود می‌خواهند بنای پوسیده رژیم آخوندی را سرپا نگهدارند رسیده است. حالا دیگر نمایندگان رژیم در مقابل طرفهای خود در موضع ضعف مجبور به تمکین و پذیرش هر خفتی هستند.
حالا دیگر "جان کری" حاضر نیست تا ظریف برایش کرشمه بیاید و با پشت‌هم‌اندازی، نرخ را بالا ببرد و امتیاز بگیرد. دیگر او نیست تا باهم در "رستوران میکونوس" شام بخورند و در کنار دانوب آبی قدم بزنند و دل بدهند و قلوه بگیرند و کر کر بخندند.
حالا دیگر ظریف کمتر فرصت می‌یابد تا به وظیفه اصلی‌اش (یعنی دروغهای نجومی و توجیه جنایات اربابانش) بپردازد. حالا دیگر کبک او کلاغ میخواند و کسی برایش تره هم خرد نمیکند.
حالا دیگر خبرنگاران نیز میدانند که دیگر "خبری" نیست! حالا دیگر بخش فارسی بنگاه سخن‌پراکنی اصلاح‌طلبان در لندن نیز برای این مذاکرات برنامه ویژه ترتیب نمی‌دهد و یک دوجین گزارشگر و خبرنگار جنگی و سیاسی بر ای ارسال اخبار لحظه به لحظه "مهمترین رویداد قرن" به وین نمیفرستد.
حالا دیگر مردم ایران به کمتر از آنچه فریاد کرده و برایش جان داده‌اند قانع نیستند. سران اروپا میتوانند گوشهایشان را بر این حقیقت ببندند و همچنان از حکومتی که سفارت‌خانه‌هایش مرکز تروریسم و جاسوسی است حمایت کنند؛ اما خودشان نیز میدانند که دارند برخلاف جریان تاریخ حرکت می‌کنند.
حالا اروپا باید بین مردم و حکومت ایران یکی را انتخاب کند. فردا دیرست.