سینا دشتی:‌ فردا روشن است

 

در همین لحظات که این کلمات نوشته میشود، فریاد جوانان شورشگر شهرهای میهن اسیر در سپهر سیاسی کشورمان نقش جدیدی را برانداخته است.

رژیم ولایت فقیه در هیچ جا امنیت ندارد. سران رژیم بنا بر برخی گزارشها بخش زیادی از نیروهای سرکوبگر را در تهران مستقر کرده اند تا اوضاع از دستشان در نرود. در همین دو روز زنجیره ی قیام ها شهرهای بزرگی مثل أصفهان، کرج، مشهد، شیراز و اهواز را به هم وصل کرده است. جمعیت این شهر ها نزدیک به ده میلیون نَفَر هست، مرکز پنج استان بزرگ کشور در قیام به سر میبرد، نیروهای رژیم در مقابله با چنین قیام های به سرعت فرسوده میشوند، انگیزه ی نیروی سرکوب برای ادامه ی جنایتهای ضد بشری در تقابل با واقعیات روزمره ی زندگی، بحران در رأس رژیم، دعوای جناحهای مختلف، سراسیمگی سران رژیم در مقابله با بحرانهای فزاینده ی داخلی و بین المللی، سقوط آزاد ارزش ریال و تنفر ملی از حکومت، شکست برجام و سیمان شدن سیاست اتمی، مقولاتی نیست که از ذهن و مغز چماقداران رژیم نگذشته باشد، این بدان معنا نیست که مردم و جوانان قیام منتظر تحولات روحی و روانی افرادی بشوند که تا کنون خون مردم را در شیشه کرده اند، اهمیت این مقوله در این است که سران رژیم نمیتوانند به وفاداری این عناصر صد در صد مطمئن باشند، گسترش امواج قیام چه در سطح و چه در عمق راهی برای رژیم باقی نگذاشته است. بن بست در صحنه ی خارجی به قدری جدی و سهمگین است که توان عمل را از سردمداران سلب کرده است.
بنا بر فرمول قدیمی و معتبر انقلاب زمانی اتفاق میافتد که "پایینی ها نخواهند و بالائی ها نتوانند"
نیروهای انقلابی با امید و پر توش و توان به جلو میروند، رژیم به نقش بی رقیب مجاهدین در کانونهای شورشی اعتراف میکند، تلاش رژیم بعد از چهل سال کشتار، در سی امین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی، برای نابود کردن مجاهدین به نتیجه نرسید، نیرویی با توانی که گویا از عمق آتشفشان ها جوشیده، در مقابل ارتجاع خمینی، بورژوازی رفسنجانی و آلیاژ معلول این دو پدیده در هیبت در هم شکسته ی خامنه ای از میدان به در نرفته است، تعهد تلاش برای سرنگونی را سر داده و اکنون در کانون تحولات قرار گرفته است.
کارشناس رژیم از کابوس وجود فقط دو مجاهد در هر شهری میگوید و از کابوس تابلوی سرنگونی در تهران با وجود بیست هزار هوادار مجاهدین، به همقطاران وارفته اش بیم میدهد!
عربده ی وابستگی مجاهدین به شرق و غرب عالم الان به هذیان کنترل دولت امریکا توسط مجاهدین، تبدیل شده، خامنه ای و مقامات امنیتی او هم در تبلیغات و هم در تمهیدات و تهدیدهایشان آدرس دشمن اصلی را داده و برایش بمب هم خرج کردند اما انفجار به جای کشتار رهبران، میهمانان، اعضا هوادارن مقاومت در پاریس در صورت بیت خامنه ای و دستگاه دیپلوماتیک او منفجر شد. وزیر خارجه ی امریکا از این واقعه ی مهم به مثابه ی نشانه ی از ماهیت رژیم یاد کرد، سکوت مدعیان سیاسی در مورد این واقعه نه از خجالت بلکه از این بود که اگر این جنایت ناکام رژیم را محکوم میکردند، در گام بعدی باید به این معترف میشدند که در بحرانی ترین دوران حیات این رژیم، الترناتیو در کجاست و قصد ملایان در نابودی مقاومت و به بیراهه بردن جنبش مردم تا کجا جدی است که روابط خود با اروپا را هم در ریسک میگذارد!
باز شبهای میهن شاهد قیام مردمی هست که جز به آزادی و رهائی از دست این حکومت شیطان صفت، به چیز دیگری رضایت نمیدهند،
فردا روشن است!