سهیلا دشتی:‌ سرنگونی ولایت فقیه واقعیت امروز

 

طوفان قیام شهرهای میهن را یکی پس از دیگری در هم می نوردد و سر باز ایستادن ندارد.

شعارهائی که در روزهای اخیر در شهرهای مختلف پایه های حکومت را لرزان کرد، ارتباط مستقیمی با وضعیت نابسامان زندگی مردم دارد. بیکاری، تورم و افزایش افسار گیسخته قیمت ها، در برخی از موارد حتی پنیر را به کالای لوکس بر سر سفره مردم تبدیل کرده است. در چنین شرایطی در برخی از موارد حتی امام جمعه ها، سران رژیم، نمایندگاه مجلس آخوندی به اپوزیسیون نمائی دست می زنند و حتی پیشنهاد شرکت در تظاهرات را به مردم می دهند. تظاهرات ادامه داشت و دارد مردم در خیابانها هستند و آمده اند که حق خود را بگیرند و این را نشان می دهند. اگر به شعارها توجه کنیم به این واقعیت پی می بریم که مردم ارزش حضور خود را در کف خیابان می دانند و مثلا با شعار مرگ بر دیکتاتور، دستگاه سرکوب رژیم را به چالش می کشند و آماده پرداخت بها برای این شعار هستند. می دانند که دیکتاتور شقی است، می کشد، شکنجه می کند، به گروگان می گیرد، پیکرهای شرکت کنندگان در تظاهرات را یکی بعد از دیگری به خانواده یشان تحویل می دهد از آناه ضمانت می خواهد که یا مراسم نگیرند و یا اگر گرفتند موضوع قتل عمد عزیزان خود را مطرح نکنند.
مدیر گروه تلگرامی شهرک صنعتی امیرکبیر (شاپورجدید) مجید ابراهیمی پس از دو روز که ربوده شده بود پیکر بی جانش در جاده شهرضا پیدا شد.
وی از مقامات امنیتی برسر این گروه تذکر گرفته بود ولی به کار افشاگری ادامه داده بود. در آگهی فوت او کلامی در مورد علت فوت نوشته نشده است.
در این روزها شاهد دهها آدم ربائی از سوی مقامات سپاه و اطلاعات هستیم؛ برخی از آنان به طور مشخص فعالیت سیاسی نداشته اند و به طور مثال فعال محیط زیست و یا حقوق کودکان بوده اند. رویکرد با این نظام باید از شناخت واقعی پدیده ولایت فقیه در بیاید. به این مفهموم اگردر شناخت حکومت ولی فقیه درچار تذبذب و سردرگمی بود، در ارائه راه برای خروج از بحرانها نیز این سردرگمی دیده می شود. شورای ملی مقاومت ایران از بدو تأسیس خود در تیرماه سال 1360 حکومت ایران را یک دیکتاتوری فاشیستی مذهبی معرفی کرد وبرای حفظ مردم و ارزشهای انسانی یعنی دفاع در مقابل دیو بنیادگرائی مبارزه مسلحانه را پیشنهاد داد. حال بعد از گذشت قریب به چهل سال لازم است که این مفاهیم دوباره توضیح داده شود.
 دیکتاتور!
در فرهنگ نامه دهخدا دیکتاتور این چنین تعریف شده است: حکومت مطلقه ٔ فردیا گروه یا طبقه بدون اینکه ملازم رضایت مردم باشد. قدرت عملاً در دست یک شخص، رهبر (ولی فقیه) قرار دارد. یکی از انواع نوین حکومت دیکتاتوری رژیم توتالیته است که حکومتی دیکتاتوری و یک حزبی است، این اصطلاح بالاخص درمورد حکومت فاشیستی ایتالیا و حکومت نازی آلمان بکار رفته است.
حکومت آلمان با قتل مخالفین و دگر اندیشان در آلمان و با استفاده از گروههای سرکوب اس اس و گشتاپو رعب و وحشت در میان مردم ایجاد کرد؛ و از سوی دیگر رسانه های آلمان نازی، هنرمندان و فیلم سازانش همه مردم را عاشق رهبر نشان می دانند. در ایتالیا هم قهوه ای پوشان انحصار طلب هر حرکتی را برضد "دوچه" سرکوب می کردند. در حالیکه مقاومت مردم ایتالیا و آلمان و از خودگذشتگی ها و فدای آنان تا هم کنون موضوع داستان ها و فیلم ها و هنر و ادبیات شده است. در دوران فرانکو دیکتاتور اسپانیا نیز، مردم هسته های مقاومت تشکیل دادند و در حاضر به فدای حداکثر برای از بین بردن دیکتاتوری فرانکو شدند.
چه بخواهیم و چه نخواهیم رژیم جمهوری اسلامی واقعیتی است تلخ و در بیرون ما عمل می کند. به اضافه اینکه به رویکرد دیکتاتوری خود لباس مذهب نیز پوشانده است. ماکیاول به عنوان یکی از تئوریسین های قدرت و حکومت شهرت جهانی دارد. در باره او زیاد نوشته اند و تئوری های او را برای حفظ قدرت ضد مردمی ترین تئوریها تعریف می کنند که برای حفظ قدرت همه چیز را مجاز دانسته است. ماکیاول با این شهرت در کتاب شهریار خود به پادشاهان و صاحبان قدرت نصیحت می کند که کلیسا و مذهب را وارد سیاست نکنند. او از جمله به شهریار سفارش می کند که از قتل و کشتار بی رویه هنگامی که در قدرت است خود داری کند. می بینیم که در واقعیت امر حکومت اسلامی گوی رقابت را از اندیشه های ماکیاولی ربوده است. کتابها باید نوشته شود که چگونه خلخالی ها و لاجوردیها و مقیسه ها و رئیسی ها جوانان ما را به مسلخ بردند، تا در فردای جهان کسی نیاید وادها کند که اینان اصلاحات می خواستند.
 اما در این میان تمامی گروهها و جریان ها در اینکه رژیم ولایت فقیه جوابگوی نیازهای مردم نیست، وحدت نظر دارند تا آنجا که احمدی نژاد هم پیام می دهد که میزان محبوبیت دولت روحانی در میان مردم نزدیک به صفر شده و روحانی باید از ریاست جمهوری کناره گیری کند. خاتمی وارد میدان می شود و از مردم عذر خواهی می کند.
بعد از آخرین پیام مسعود رجوی رو به کانونهای شورشی در ایران و تحلیل شرایط کنونی قیام در جملات کوتاه زیر:
۱- تداوم دارد
۲- گسترش میابد
۳-عمق پیدا میکند
۴- با مقاومت سازمان یافته پیوند وپشتوانه دارد
۵-دشمن ضد بشردر برابر آن هیچ راه حل وبرگ برنده ندارد
تقریبا تمامی آنانی را که دستی در سیاست دارند به موضع گیری واداشت. موضع گیری افراد و یا جریانهای مختلف را می توان به چند گروه تقسیم کرد.
ـ درون نظام که نظریه های با کج دار و مریز، از جمله رفراندم و یا داشتن رویاهای زیبا در مردم ایجاد توهم می کنند؛ و به هیچ عنوان به دنبال براندازی و یا سرنگونی نظام نیستند. بعضی از این رویاها از جنس دوران کودکی هستند که بچه ها در انشاء های دبستانی خود می نوشتند که آرزو می کنم همه به مدرسه بروند و دنیا پر از صلح و صفا شود و دیگر کسی به روی کسی دست به اسلحه نبرد. ای کاش که واقعیت هم جنس رویاهایشان بود؛ اما کف خیابان حرف دیگری را می زند و خواست دیگری دارد. آنکه اسلحه بدست دارد، هم اوست که قدرت دارد و می کشد و به زندان می اندازد و شکنجه می کند.
ـ گروه بینابینی که می خواهد ادای مخالف در بیارود و پیام های نه سیخ بسوزد و نه کباب می دهد. به عنوان هنرمند یک یا دو دقیقه پیام می فرستند که گوئی با این پیام ایران بدون درد به کشور گل وبلبل تبدیل می گردد. بعضی از این پیامها از تبریک نوروزی گردتر هستند. آرزو می کنند وهیچ. نه برنامه ای برای گذار، نه کلمه ای در مذمت کشتار!
به هر روی مردم در خیابانها هستند و آفتاب ولایت رو به افول! این واقعیتی است بدون انکار. هیچ جادو و جنبلی نه از جنس موگرینی و نه از جنس ظریف نمی تواند ولی فقیه را از سرنگونی برهاند.