سعید سجادی: ضعف مفرط رژیم و پذیرش مسئولیت حمله موشکی

 

حقیقت این است که از فردای ٢٢ بهمن ٥٧، خمینی به خاطر ضعف و ناتوانی ماهوی در برابر خواسته‌های به حق مردم و عدم مشروعیت تاریخی‌اش در موضع رهبری-در جای مجاهدین، بود که دست به سرکوب و اختناق مطلق زد.

اما پا به پای گسترش نارضایتی مردم و ارتقای مقاومت سازمان یافته، ضعف رژیم تشدید و مراحل نزولی چندی را در طول عمر نحس خود به ترتیب تجربه کرد:

- روزی که به زن ایرانی تحت عنوان "بدحجابی" تعدی شد،
- روزی که به هوادار مجاهدین در کوچه و خیابان حمله و تعرض شد،
- روزی که خمینی از شرکت مسعود رجوی در انتخابات ریاست جمهوری جلوگیری کرد،
- ٣٠ خرداد ٦٠،
- خوردن زهر آتش‌بس و قتل‌عام ٣٠،٠٠٠ زندانی سیاسی
- وقتی که "محارب مسلح" به جای اعدام شدن به فرنگ اعزام شد،
- وقتی که ٨٠ درصد به رژیم زده شد تا ٢٠ درصد به مجاهدین بخورد،
- محاصره، حمله و هجوم با تیر و تبر و موشک به اشرفیان بی سلاح،
- اعزام دیپلمات تروریست مستقر در اروپا برای بمب گذاری در گردهمایی بین‌المللی مقاومت،
- اعلام رسمی سپاه و قبول کردن مسئولیت حمله موشکی به اعضای کرد مقاومت مردم ایران در عراق.

پذیرفتن مسئولیت حمله موشکی اخیر به مقر اعضای کرد مقاومت مردم ایران، قبل از هر چیز به خاطر ضعف و ناتوانی شدید و فزاینده رژیم در مواجهه با ادامه قیام در داخل است. رژیم برای پوشاندن این ضعف، نیاز مفرط به قدرت‌نمایی دارد. اما این ضعف در این مرحله از گسترش قیام و در پی از تله جَستن مقاومت از دام عراق، به حدّی حاد، و روحیه کلیت دستگاه سرکوب را چنان متزلزل کرده است، که رژیم مجبور می‌شود برای کانالیزه کردن تمامی و صد در صد منفعت حاصله از حمله در جهت تقویت روحیه دستگاه سرکوبش، مسئولیت آن را تام و کمال قبول کند تا کسی- و قبل از همه دستگاه سرکوبش، شک نکند و گمان نبرد که رژیم دیگر توانایی تجاوزگری و سرکوب را ندارد.

منطقاً مخاطب ضمنی این حمله، غرب نمی‌تواند باشد، چونکه به دلائل خیلی واضح و روشن، این حمله در راستای اهداف غرب برای محدود کردن رژیم در منطقه و توانایی‌های موشکی آن عمل خواهد کرد. همچنین تبعات جانبی این حمله می‌تواند در جهت هر چه بیشتر بی‌خاصیت کردن و حتی حذف دولت روحانی عمل کند.

اما در مرحله سرنگونی و ادامه بی‌وقفه قیام تا سرنگونی با کانونهای شورشی، شکلک‌های این چنینی رژیم برای ابراز قدرت نداشته‌اش در برابر اراده سترگ مردم و مقاومت سازمان یافته برای سرنگونی آن، بیش از پیش و به سرعت به ضد خود تبدیل میشوند. این از نشانه‌های مرحله عملی سرنگونی است. این دست و پا زدنهای مذبوحانه، رژیم را بیش از پیش به‌صورت استراتژیک محدود و در گرداب سرنگونی فرو میبرد.