محمد قرایی: ایرانی باغیرت بر پا خیز از جا کن ریشه ظلم و غارت

 

دلقک دربار ولایت، محمدجواد ظریف که روزی و روزگاری در سایه‌سار دوران مماشات امیرکبیرش می‌انگاشتند، حالا تبدیل‌شده است به طوق لعنت و انگشت ششم رژیم که با هر حرکتش مسئله‌ساز می‌شود.

روزی به‌ناچار مجبور به اعتراف پولشویی گسترده در نظام شده و بحران‌ساز می‌شود. روزی دیگر در اصلی نرین کشور ناقض حقوق بشر در جهان، منکر وجود زندانی سیاسی می‌شود و حالا هم گفته است ایران کشوری دموکراسی است مثل فرانسه!
خبرگزاری‌ها گفتند و نوشتند جواد ظریف در مصاحبه با هفته‌نامه لوپوئن فرانسه در پاسخ خبرنگار مبنی بر تهدید اسراییل از جانب ملاها ازجمله گفته است: ما چه موقع گفتیم که اسرائیل را نابود می‌کنیم؟ فقط یک نفر را پیدا کنید و به ما نشان دهید که این حرف را زده باشد. هیچ‌کس چنین حرفی نزده است!

روایت است در زمان‌های قدیم، شارلاتانی همچون ظریف همراه بار حیوانش که گویا باروت بود قصد ورود به شهر را داشت. دروازه‌بانان پس از بازرسی گفتند بارت چیست؟ پاسخ شنیدند سیاه‌دانه! مأموران مقداری از باروت را زیر ریشش گرفته و آتش زدند. قاچاقچی با وقاحت آخوندوار گفت دیدید گفتم سیاهدانه است!
ظریف در حالی خودش را برای ازمابهتران لوس کرده که مهره دیگر ولایت، حسن رحیم‌پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی باخشم می‌گوید: اینکه می‌گویند امام نگفته اسرائیل باید از بین برود؛ دروغ و تحریف سخنان امام است. و می‌افزاید، امام گفت اسرائیل باید از بین برود!

بدیهی است ظریف و امثالش، شاگردان ایدئولوژیکی بزرگ عمامه دارانی همچون او هستند که بلافاصله پس از تکیه زدن به اریکه قدرت در تهران، با وقاحت تمام گفت خدعه کردم و برخلاف بسیاری از قول و قرارهای داده‌شده در پاریس عمل کرد. هم او بود که در پاسخ افکار عمومی سرکوب افسارگسیخته و دستگیری و شکنجه مجاهدین در ماه‌های اولیه انقلاب گفت « مجاهدین خودشان، خودشان را شکنجه می‌کنند تا بتوانند مظلوم‌نمایی بکنند!» وهم‌ او بود که گفت مجاهدین و ضدانقلاب خرمن‌های کشاورزان را به آتش می‌کشند و... و

گرچه این‌گونه بیانات و حرکات پایوران رژیم امروزه‌روز،مصداق خوردن چوب و پیاز باهم است.
بیچاره شب‌پرستان در چنبره بحران‌های لاعلاج و در محاصره سیل بنیان‌کن معترضین به نفس‌نفس افتاده‌اند. طناب دار انزوای خفه‌کننده منطقه‌ای و بین‌المللی بر گردن فربه آخوندها فشارمی آورد.

فریاد اعتراض و انتقام ستم کشان در زنجیر،آسمان ایران را درنوردیده است. در مرکز سرزمین کهن‌سال ایران، کشاورزان اصفهان شعار می‌دهند: با مسئولین بزدل حل نشود این مشکل.
در تبریز آزادیستان فرهنگیان فریاد می‌کنند:بیگانه را رها کن، فکری به حال ما کن.
در پایتخت باستانی ایران، شهر دانیال پیامبر، سپیده قلیان پس از آزادی از زندان و بعد از سی روز شکنجه روانی و ضرب وشتم می‌نویسد: مقاومت ادامه دارد برای آزادی همه، برای آزادی کارگران هفت‌تپه و برای رهایی ایران.
در ابهر آذربایجان فریاد یک بازنشسته به‌جان‌آمده فرهنگی به آسمان است:
" رهبر! رئیس‌جمهور! نمی‌تونی برو کنار!"

در سرزمین سردار جنگل، میرزا کوچک خان همین امروز- چهارم دی‌ماه- زنان و مردم به غارت رفته توسط آخوندها، درد مشترک همه مردم ایران علیه غارتگران هست و نیست ایران و ایرانی را فریاد می‌کنند:
«دست آورد این دولت مرگ زندان فلاکت»
«حق‌طلبان زندان‌اند غارتگران آزادند»
«نه سازش نه تسلیم نبرد با غارتگر»
«غارتگر غارتگر مرگ به نیرنگ تو خون جوانان ما می‌چکد از چنگ تو»
«ایرانی باغیرت بر پا خیز از جا کن ریشه ظلم و غارت»
این‌چنین است که سخنگویان و حاکمان غارتگر ایران در آخر خط فروپاشی و سرنگونی، هذیان می‌بافند و در حضیض ذلت و خواری لگد به قبر بزرگ عمامه داران می‌کوبند. کین هنوز از نتایج سحراست...