حسین پویا: تلفن اردشیر زاهدی به خامنه ای!


بعد از خطبه نماز جمعه

زاهدی – الو حضرت آیت اله سلام علیکم قربون. دست بوسم. صبحکم اله بالخیر و العافیه...
خامنه ای – علیکم السلام پسرم. حالت چطوره؟
-    خوبم حاج آقا به مرحمت شما و دعای خیر حضرتعالی
-    والده تان چطوره؟
-    مادرم؟!! من مادر ندارم حاج آقا. خیلی وقته مرحوم شده
-    ای بابا. خدا رحمت کنه. من شنیدم تازگیها صحبتهای خوبی کرده
-    حتما اشتباه گرفتید حاج آقا. البته جنابعالی هم مثل اعلیحضرت مرحوم هیچوقت اشتباه نمی کنید. ولی خوب در این مورد...
-    مگر شما آقا رضا نیستی؟
-    خیر قربون. بنده ارادتمند شما اردشیر هستم. در واقع مشاور و استاد آقا رضا. البته رضا هم سلام میرسونه و دست شما را می بوسه.
-    آها... عجب..... ملتفت شدم. نخیر ما اشتباه نمی کنیم. اشتباه از منشی بنده بود که شما را با ایشان عوضی گرفت.
-    بله حاج آقا. تلفن زدم عرض ارادت کنم و از طرف خودم و ایشان مصیبت پرواز حاج قاسم را تسلیت بگم.
-    یعنی از طرف خودت و والده؟
-    خیر حاج آقا. از طرف خودم و رضا
-    ممنونم!
-     خیلی به ما علاقه داشتن. مخصوصا به آقا رضا.
-    کی؟ والده تان؟
-    منظورم حاج قاسم بود. حاج قاسم امید ما بود.
-    آورین آورین. ممنون از شما. امید ما هم بود. ضربه سختی بود. کمر ما را شکست.
-    خیلی متاسفم قربون.
-     خبر داشتم که به شما علاقه داشت. ولی نمیدانستم به والده تان هم علاقه داشت.
-     قربون شمام مارو گرفتی ها. حاج قاسم با والده بنده کاری نداشت.
-    اگر هم میداشت خلاف انتظار بنده نبود.
-    چی میداشت حضرت آیت اله
-    علاقه به شما. به اون پسر. به مرحوم والده شما و مخصوصا پدر محترم شما.
-     ارادت دارم قربون. ولی خواستم بگم که دمتون گرم
-    برای چی دممون گرم پسرم؟
-    خطبه نماز جمعه تون محشر بود. زدید به ترامپ و ضد انقلاب
-    آورین آورین. لاکن اون فحشهای چارواداری هم که شما دادید خیلی خوب بود. خیلی به بنده چسبید. به یاد مرحوم آیت اله کاشانی و مرحوم شعبان بی مخ افتادم. دل بنده خنک شد. ما در حوزه از اون فحشها زیاد میدادیم اما خوب در نماز جمعه نمیشه داد.
-    ملتفتم حضرت آیت اله. در نماز جمعه نمیشه. ولی خطبه ها عالی بود.
-    کدام قسمت را بیشتر پسندیدید؟
-    واله همه ش عالی بود قربون. اما اون قسمت که گفتید اونایی که عکسای حاج قاسم را پاره کردن ایرانی نیستن عالی تر بود.
-    آورین آورین
-    خوب بله قربون. می بخشین ها. اسائه ادب میشه. اما اونا با اون پاره کردن عکس؛ گلاب زدن به هیکل حاج قاسم و جنابعالی
-    خوب بله. زدن. گلاب زدن.
-    یعنی بدجوری گلاب زدن قربون.
-    بله بدجوری گلاب زدن. اما اونایی که میگن نه غزه و نه لبنان و چه و چه هم دشمن هستن.
-    بله قربون موافقم. اگه حاج قاسم نمی رفت در سوریه و لبنان و آفریقا و یمن بجنگه حالا نیروهای چریکی سودان و ونزوئلا داشتن توی تهران می جنگیدن.
-    آورین آورین. شما بهتر از من گفتی
-    اعلیحضرت مرحوم هم فرمان دادن که نیروهای ما برن در ظفار بجنگن. می فرمودن ما اگه نریم در ظفار بجنگیم فردا ظفار میاد در تهران می جنگه.
-    آورین آورین. این حرفا را به این گاو و گوساله های خودمون هم بزنید. نامردها حقوقشون را از ما میگرن و میرن توی مجلس علیه بنده حرف میزنن.
-    همه جا نوکر نمک نشناس پیدا میشه قربون. نباید بذارید اینا برن مجلس. پر رو شدن قربون. اعلیحضرت هیچوقت به اینجور آدما رو نمیداد.
-    حق با شماست. نباید بذارم برن. دیگه از کدام قسمت خوشت آمد پسرم؟
-    همین که گفتید این معترضین ایرانی نیستن خوب بود. اعلیحضرت هم فرمودن هرکه حزب رستاخیز را نمی خواد ایرانی نیست. پاسپورت بگیره و بره.
-    آورین آورین.
-    به اعلیحضرت قربون؟
-    نخیر به شما. ایشان چون ولی فقیه نبود نباید اون حرف را میزد. شاید بهتر بود که از زبان آیات عظام اون حرف را می زد.
-    اون قسمت موشک و هواپیما را هم خوب سرهم بندی کردید. البته اگر اعلیحضرت زنده بود می فرمود کار روسها بوده. از ساخت و مدل موشک معلوم بود کار روسها بوده. ولی خوب شما رابطه با روسها را لازم. همونکه زیرسبیلی در کردید خیلی عالی بود.
-    به نظر شما نکته ای نبود که از قلم افتاده باشه
-    یه نکته کوچیک حضرت آیت اله بود.
-    خوب بگید چی بود؟ بنده انتقاد پذیر هستم. نکند شما هم نظرتون اینه که باید بنده بابت موشک زدن به اون هواپیما عذرخواهی میکردم
-    خیر قربون. عذرخواهی برای چی. از کجا معلوم که تقصیر اون هواپیما نبوده که به موشک شما خورده. تازه همینکه از دولت اوکراین غرامت و پول موشک نخواستید باید برن کلاشون را هوا بندازن
-    آورین آورین. پس اون نکته کوچک چه بود؟
-    راستش قربون به نظر بنده خوب بود یک بهانه ای هم برای سیل سیستان و بلوچستان می آوردید. مثلا می فرمودید که این سیل و طوفان در واقع امتحان الهی است و از این جور حرفها. انگار خیلی خرابی بار آورده.
-    آورین. آورین. بد نگفتید. شما انگار در مسائل مذهبی هم صاحب نظرید. آورین. این را در سخنرانی آینده خواهم گفت. شما باید بیشتر به بنده زنگ بزنید. هرچه باشد شما یک دیپلومات تحصیل کرده و با تجربه هستید. بخصوص که از محضر مرحوم آیت اله کاشانی هم فیض برده اید.
-    چشم قربون. اگر امری نیست مرخص بشم
-    نخیر کاری ندارم. فقط به والده سلام برسانید.
-    عرض کردم والده بنده خیلی وقته مرحوم شدن قربون
-    خوب پس به والده اون پسره سلام برسانید.
-    چشم. خدا حفظتون کنه حاج آقا. خدا سایه تون رو از سر ما کم نکنه. التماس دعا حاج آقا......