هادی محسنی: اپوزیسیون و تنها آلترناتیو

 "...این رژیمی است که روی کلان بازی مرگ سرمایه‌گذاری کرده تا سرنگونی را برای ما دست‌نیافتنی کند
اما شورشگران سردی و سکون و خاموشی نمی‌پذیرند. برمی‌شورند و راه قیام می‌گشایند. پیوسته گفته‌ایم که باید صد بار بیشتر بجنگیم و ایران را پس بگیریم. هر مرگ را باید به تیک تاک قیام و سرنگونی تبدیل کنیم... . "( دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، پیام ۲۸ ارتش آزادیبخش ملی ایران، مسعود رجوی)

کشورمان ایران بعد از ۴۰ سال در شرایطی ویژه و حساس قرار دارد. تمامی سرمایه های ملی توسط مهره ها و عوامل حکومت فاشیستی مذهبی ولایت فقیه و مهرهایی از عوامل شاه سابق که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب خدمتگذار سیستم خمینی شدند بغارت رفته است. ناقوس مرگ ظالمان بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ و در امتدادش قیامهای ۹۶ و ۹۸بصدا در آمده است. این صدا با سرکوب و اعدامهای آشکار و پنهان و اخیرا اعدام پهلوان شورشی قیام خلق ایران، نوید افکاری به اوج خود رسیده است. ماشه ها از هر طرف کشیده میشوند. ماشه تحریمهای بین المللی و ماشه سرنگونی سیستم ولایت تمامیت خواه خمینی توسط کانونهای شورشی داخل کشور چکانده میشود. در چنین شرایطی اپوزیسیون و آلترناتیو در جایگاه واقعی خودشان معنا پیدا می کنند.
با نگاه عمیق به صفحه سیاسی بعد از حاکمیت رژیم ولایت فقیه در ایران، بررسی کارنامه ۴۰ ساله اپوزیسیون در ایران ما را بهتر در فهم اپوزیسیون، مخصوصا مسئله مهم آلترناتیو کمک می کند.
در سال ۵۷ مردم ایران با انقلابی بزرگ سیستم و ولایت پادشاهی راسرنگون کرده و از آن عبور کردند. پس صحبت از آلترناتیو پادشاهی بازگشت به عقب است که تن دادن به دور باطلی به حساب می آید که با شرایط و تاریخ مبارزاتی مردم ایران و اساسا شرایط جهانی نه سنخیت و نه امکان انطباق دارد.
در روند مبارزاتی خلق ایران با رژیم سلطنتی ولایت فقیه، ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ مبنای عدم باز گشت به سلطنت شاه از یک طرف و سرنگونی ولایت شیخ در زمان کنونی است. در قیام بزرگ سال ۱۳۷۷ هم شعار میدانی در خیابانها: شاه شاه اکبر شاه، بگو مرگ بر شاه بود. از آن تاریخ ها به بعد مبارزه آزادیخواهانه بی وقفه ادامه یافت تا رسید به قیامهای ۹۶ و ۹۸. این قیامها بویژه قیام ۹۸ چهارچوبی مهم در مسیر فهم عمومی از آلترناتیو و نیروی جایگزین نظلم ولایت فقیه شد. آنجا که شعارهای جهت دار و دوران ساز و میدانی سر داده شد و تکلیف نهایی آلترناتیو را شفافتر کرد. "نه شاه میخواهیم نه رهبر، نه بد میخواهیم نه بدتر- اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا و... . بنابراین اگر پروسه های طرز مقابله با تمامیت رژیم ایران در ۴ دهه گذشته خوب و دقیق ارزیابی نشود انتخاب آلترناتیو وعبور از این انتخاب، پشت کامپیوتری و اینترنتی و در عالم واقع ذهنی و رویایی خواهد بود.

چمبرلین انگلیسی حداقل از سال ۱۹۳۸ بنیانگذاری مماشات با هیتلر را شروع کرد بررسی این دوره تا شروع جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۱، در حوصله این مقاله نمی گنجد. اما حاصل آن مماشات بکار افتادن ماشینهای جنگی کشورهای درگیر در این جنگ اجتناب پذیر جهانی بود.
بعد از دوران معروف به "دوران بهار آزادی"در بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی سال ۵۷، استبداد مذهبی چهره واقعی و پنهان خود را نشان داد و در پروسه سال ۶۰ بویژه در ۳۰ خرداد ۶۰ ماشین جنگی اش را که در سال ۵۹ علیه عراق بکار گرفته بود علیه ملت ایران نشانه رفت. جنگ خانمانسوزی که اکنون اثبات شده است کاملا اجتناب پذیر بود. اما با جهالت و ماهیت فاشیستی شخص خمینی ۸ سال ادامه یافت.

بنابراین اکثریت مدعیان اپوزیسیون همسویی با روال اتفاقات را (از همه مهمتر جنگ ۸ ساله و سرکوب و اعدام ده ها هزار و مخصوصا اعدام ۳۰ هزار در سال ۶۷) در انتخاب و همسویی با رژیم ایران خلاصه کردند. منتهی مشروعیت چنین انتخاب خائنانه و ضدخلقی اینان همسویی با سیاست چمبرلینی استعمار و سیاست غالب مماشات در آن دوران بود.
رفسنجانی جانی "مدره" تبلیغ شد. او از سال ۱۳۵۹ تاسال ۱۳۶۸ ریاست مجلس ولایت فقیه را بعهده داشت. در همین دوران ریاست مجلسی رفسنجانی بود که خمینی فرمان ۸ ماده ایش را در تاریخ ۲۴ آذر ۱۳۶۱ صادر کرد.
"... این فرمان که در زمینه حقوق خصوصی، حقوق بشر و حقوق شهروندی در مقابل حکومت و قدرت، یکی از ارزنده ترین آثار امام خمینی است به عنوان «منشور کرامت انسان» نام گذاری شده است...".(سایت حکومتی تابناک ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ ). قطعا رفسنجانی در تدوین این" فرمان" یا دروغنامه ۸ ماده ای امام خونخوارش نقش اول را داشت.

با همین ترفندهای حکومت ایران بود که مماشاتگران مخالف آزادی و منافع مردم ایران نیز، سیاست تنظیم رابطه با حکومت ایران در اینکه بخشی از رژیم "مدره" و اصلاح طلب" است را تنظیم کرد. با این تاریک‌فکری، کشتار صدها صدها در روز حتی در همین پروسه صدور فرمان ۸ ماده ای این وحشی فقیه نادیده گرفته شد.

به نظر نگارنده پایه تلقین تدریجی و بعدا شتابان وجود جناح "مدره" و "اصلاح طلب" دردرون رژیم همان فرمان دیو جماران خمینی بود که هم جنگ اجتناب پذیر و ضدمیهنی با عراق را راه انداخته بود و از طرف دیگر کشتار و اعدامهای دسته جمعی در داخل را هم به پیش می برد. در همین دوره هست که مرزبندیها شفاف و مفهوم آلترناتیو و مهمتر "تنها آلترتیو" بسیار شفاف وارد صفحه سیاسی ایران میشود. تمام افراد و جریانات که پوزیسیون مبارزاتی شان همسویی با همین "مدراسیون "و "اصلاح طلبی" درون نظام جمهوری اسلامی بود انتخابشان در همین پروسه ۴۰ ساله بقول مهندس بازرگان "حیات خفیف خائنانه" بوده و هست.
این همسویی ها در اشکال مختلف و برحسب شرایط و اوج جنایات رژیم در داخل در کلمات و "اینترنتی" مسلما فرقهایی هم با هم داشته اند.
پرواضح است اگر صفحه سیاسی ایران را در ۴۰ سال اخیر خوب نگاه کنیم تنها نیرو و جریانی که در هیچ اتفاقی، هیچ نوع همسویی را که در بالا اشاره شد با رژیم جمهوری اسلامی ایران مطلقا نداشت و مرزبندی تیز و عملی اش با نظام ولایت فقیه را به اثبات رساند سازمان مجاهدین خلق ایران و متحدینش در شورایملی مقاومت ایران بود. بنابراین وقتی گفته میشود تنها آلترناتیو شورایملی مقاومت ایران باید ژرف اندیشی و بررسی واقع بینانه، تاریخچه مبارزاتی مدعیان اپوزیسیون مورد مطالعه قرار گیرد. در اینصورت هم معنی اپوزیسیون و هم انتخاب آلترناتیو در چهارچوب منافع ملت ایران و با آرمان آزادی و استقلال، آسانتر و منطقی تر میشود.
در نگاهی جست‌وجوگرانه به شروع چکانده شدن ماشه های سرکوب رژیم خمینی، طبق نگاه نگارنده به اسناد مبارزاتی در این ۴۰ سال،درواقع در کمتر از یک سال بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ اعدامهای فردی و بعدا دسته جمعی شروع شد. از جمله میشود به این سند از سایتهای مقاومت اشاره کرد که" ... تا قبل از ۳۰خرداد، ۵۴میلیشیا در تهاجم چماقداران و چاقوکشان و پاسداران پشتیبان آنان، به‌ شهادت رسیده و بیش از ۱۰۰۰میلیشیا اسیر و زندانی شدند.
از جمله اسناد کشتار جمعی هم اینکه "هفتم شهریور ۱۳۵۸ خلخالی دژخیم بدستور خمینی خونخوار با ورود به شهر سقز قتل عام در کردستان را آغاز کرد. بدنبال آن خمینی ماشه کشتار تمامی ملت ایران را با شروع عمدی جنگ علیه عراق آغاز و با کشتارهای فوق تصور (چندصد تا) در روز را در بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ تکمیل کرد و آخرین ماشه و جنایت و کشتار دسته جمعی در سال ۶۷ بود که اکنون دادخواهی آنها بمراحل خوبی بویژه بعد از کنفرانس اینترنتی بی نظیر در دو سوی اتلانتیک،روز جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۹ برابر با ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۰ از طرف مقاومت ایران رسیده است. این کنفرانس در داخل ایران و جهان بازتابهای فوق العاده داشته است.
در امتداد کشتارهای جمعی و فردی اعدام پهلوان مقاومت، نوید افکاری بود که رژیم جمهوری اسلامی ایران ماشه را نه تنها علیه نویدها بلکه علیه تمامی افکار عمومی جهان و ایران که مخالف اعدام نوید قهرمان بودند، چکاند. بهمین جهت است که ماشه تحریم جهانی بعنوان شرط خارج و هم ماشه سرنگونی کانونهای شورشی بعنوان مبنا،علیه رژیم ایران چکانده می شود.
مسعود رجوی به جوانان میهن: در پی اعدام مصطفی و نوید برای دفاع از خود و خلق در زنجیر مسلح شوید!(سیمای آزادی ۲۳ شهریور ۱۳۹۹)