حسین پهلوان:‌ بحرانهای غیرمنتظره دوسال اخیر و پیامدها


گویند بدبختی هرگز به تنهائی سراغ کسی نمیآید بلکه بنوبت یکی پس از دیگری شیفت عوض میکنند، مثل جبهه جنگ است وقتی در جبهه‌ای پیروز میشوی با خودش روحیه و امکانات و نیرو ....بهمراه دارد. بر عکس هم صادق است وای به روزیکه شکستی در یک جبهه رخ دهد آنوقت شکست های تسلسلی تا شکست کامل چنانچه تدبیری بموقع حاصل نشود ادامه خواهد یافت.

داستان ولی‌فقیه رژیم جدا از این فرضیه نیست . آخرین شکست از سلسله شکستهای چهار دهه در زمینه سیاسی و اجتماعی با سرکوب بی رحمانه اعتراضات خیابانی که خامنه ای " آنرا پیروزی نامید " فروپاشی ها در همه جبهه های دیگر از قبیل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و امنیتی و به عرصه بین‌المللی رسید، که تا آنروز طرفهای مماشات گر امیدهائی برای " ثبات رژیم" و مشروعیت نظام دل بسته بودند..
حالا خامنه ای " در مشتی باد و مشتی خاک دارد.." و دیگر چرخ فلک روزگار به میل او نمیچرخد. پایگاههای او در خاورمیامه یکی پس ز دیگری در چهار جهت در حال فروپاشی است . آخوند ها اکنون شانس بقای خود را در افق "جو بایدن" جستجو میکنند. اما فارق از اینکه بخت اقبال در جائیکه که همواره آفتاب در آن نقطه غرب غروب کرده است هرگز طلوع نخواهد کرد.
این یکی از همان علائم انحطاط سیستمی است که ستونهای خیمه آن بر پایه‌های لرزان جنگ و سرکوب، دروغ، فساد و عوامفریبی و ارتجاع و خرافات بنا شده است. از این نقطه بود که رژیم رفت ابرو را درست کند اما زد چشم ولی فقیه را کور کرد. اتفاقات یکی پس از دیگری رقم خورد.


۱- رهبری قیام مردمی آبان ۹۸ به بهانه گرانی بنزین؛ بدست کانونهای شورشی که از مدتها پیش توسط مجاهدین سازماندهی شده بودند ؛ افتاد . رژیم با کشتار وحشیانه ۱۵۰۰ نفر معترضین مسالمت آمیز و ۱۲۰۰۰ دستگیری از جوانان کانون‌های شورشی تصور میکرد که همه چیز تمام شده است. اما این سر آعاز قیامی شد که اقشار شرکت کننده آن میل سازش با حکومت مرتجع دینی را ندارشتند و خواهان حکومتی بر مبنی جدایی دین از دولت بودند خطی که سازمان مجاهدین پیش میبرند . کشتار و سرکوب اعتراضات غیر مسلحانه ضمنا خط بطلانی بود بر استراتژی اصول سه گانه " نظم نوین جهانی " که اروپا خودرا سخنگوی ان برای جلوگیری از وقوع انقلاب میدانست.

۲- سرنگون کردن هواپیمای اکراینی با ۱۷۶ مسافر (بعلاوه بر ۴ مسافر ناشناخته که قبل از پرواز پیاده شدند) نشان از یک کشتار اگاهانه ای بود تا آنرا گردن "آستکبار" بیاندازد تا کشتار ۱۵۰۰ شورشی را که در جهان پیچیده بود پوشش دهد.


۳ - کشته شدن قاسم سلیمانی؛ یک ضربه کاری و استراتژیک و جبران ناپذیر برای رژیمی است که حتی توان عکس العمل و حفظ جان "سردار" و نفر دوم رژیم را ندارد و نشانگرضربه پذیری و ضعف رژیم شد.


۴- قیامهای عراق و لبنان ... و اعتراضات پیاپی در ایران با شعار های براندازی (نه شاه و نه شیخ) با نفی تمامی جناحهای ولایت فقیه نشان از این داشت که سرمایه گذاری صدها میلیارد دلار از دارایی ها و قربانی کردن میلیونها جان جوانان ایرانی و سایر ملت های منطقه برای خلافت اسلامی توسط رژیم شکست خورده است و همه آن تبلیغات " رفرم و گفتگوهای تمدن ها و میانه روی ..." که جناحهای استعمارگر مماشاتگر مبلغ آن بودند بر سر رژیم و همپیمانان آن آوار شد.


۵- برگزاری کهکشان بزرگ وقدرتمند امسال مجاهدین و شورای ملی مقاومت در دوران کرونا که در آن هزار شخصیت سیاسی و هزاران ایرانی از سی هزار نقطه در سراسر جهان مشارکت داشتند نشانگر رشد و اعتلای اپوزسیون سازمان یافته میباشد که آماده بدست گرفتن قدرت و سازماندهی تشکیلات آینده کشور است. نگرانی ار ناشی از انارشی بعد از سرنگونی دیگر موضوعیت پیدا نمیکرد.


۶- بزرگداشت پنجاه و ششمین سال تاسیس سازمان
مجاهدین خلق و همزمانی حمایت گسترده ۲۲۱ نماینده کنگره ( اکثریت کنگره ) برای برسمیت شناختن "حکومت جمهوری دموکراتیک در ایران آینده" به مثابه نفی حکومت دینی و نفی حکومت سلطنت میباشد.


۷ - محکومیت جهانی اعدام نوید افکاری قهرمان کشتی و مبارز شورشی فارس مقدمه افق تازه ای را برای متوقف کردن اعدام سیاسی درایران گشوده شد. خون این قهرمان ملی درخت تنومند انقلاب و آزادی را روح و جان تازه ای بخشید.

۸ - بازگشت تحریمهای ملل متحد ( چکاندن ماشه ) از طرف آمریکا علیرغم مخالفت و یا سکوت اعضای شورای امنیت رژیم را در مخمصه و تنگنای جدی و تازه‌ای قرار داد که خروج از آن با فاکتورهای فقدان فزاینده مشروعیت رژیم کار ساده ای نیست.


۹ - گردهمائی اعتراضی اینترنتی در رابطه با اجلاس اخیر سالانه سازمان ملل و قدرت‌نمایی مجدد و حضور پررنگ سازمان مجاهدین در کسب حمایت گسترده از شرکت تعدادی زیادی از نمایندگان کنگره و سنا از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات نمونه دیگری از روند رشدیابنده اپوزسیون دموکراتیک در مجامع بین‌المللی است که رژیم میخواست از نتیجه انتخابات آمریکا برای خود کلاهی بدوزد.


۱۰ - ورشکستگی اقتصادی رژیم، با تورم ۱۵۰ درصدی اوجگیری ارزش دلار در مقابل ریال که از مرز ۳۰ هزارتومان برای هر دلار هم گذشته است و با انبوه کسری بودجه و بیکاری ... جبران بدهی‌های دولتی نیاز به یک معجزه دارد که با مشتی دزد حاکم مشکل بتوان از پس آن بر آمد.


۱۱- مهمتر از همه گسترش و انسجام و استمرار فعالیتهای رشد یابنده کانونهای شورشی؛ رژیم را در مقابل اپوزسیون شورای ملی مقاومت کاملا بی‌دفاع کرده است. ترس رژیم از انفجار اجتماعی لشکر مستمندان و بیکاران و تشنگان و گرسنگان، بیکاران و کارگرانی که ماهها حقوق نگرفته اند را میشود از صدای ناله‌های سوزناک آخوندهای نمایش جمعه شنید و درک کرد.

۱۲- اما بر عکس انچه را خامنه ای انتظار داشت از آن ویروس " بلا و تهدید" برای خود " نعمت و فرصت " دست و پا کند و قیام را از ترس کرونا عقب بیاندازد و با دروغ و عوامفریبی آمارهای قطره چکانی بیرون دهد امروز آمار قربانیان ویروس به بیش از ۱۱۰۰۰۰ نفر افزایش یافته است و چشم اندازی برای برون رفت نیزبرای او وجود ندارد و بدجوری گریبان رژیم را گرفته و رها نمیکند. دروغ درمانی خامنه ای و روحانی کینه مردم را نسبت به رژیم صد چندان کرده است. عدم رسیدگی بموقع رژیم و همزمان اختصاص بودجه به باندهای تروریستی در عراق و لبنان مردم و کادر درمانی کشور را فلج کرده است بحرانی که فقط با محاکمه سردمداران و مجازات آنها خاتمه مییابد. ولی زخم آن مثل کشتار ۳۰۰۰۰ زندانیان سیاسی در سال ۶۷ است.


۱۳- در انتن‌های مشترک شاه و شیخ در قیامها اخیر دیدیم که سپاه پاسداران رژیم در دیماه ۹۶ بسیجی های نماز جمعه را با شعار " رضا شاه روحت شاد " با حفاظت سپاه بمیدان آوردند که در نهایت رسانه های خود رژیم آنی را برملا کردند.
کد خبر ۶۱۷۱۳۲
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۶ - ۰۵ تیر ۱۳۹۷ - ۲۶ June ۲۰۱۸
صفحه نخست » سیاسی
 پ پ
روزنامه جمهوری اسلامی: شعار تمجید از رضاخان و شعارهای حاشیه نمازجمعه توسط یک جریان طراحی می شود/ ماموریت جدیدشان ریشه‌کنی دولت است
 
تجربه در این ۸۰ سال نشان داد که مشکلات فوق و بسیاری دیگراز مشکلات کشور هرگز بدست افرادیکه خود را "شاهزاده" و یا "امامزاده " میدانند قابل حل نیست. کشورمان نیاز به کسانی دارد که در دوران گذشته از حقوق حقه مردم در مقابل رژیم فاسد با فدای جان و مال بی شکاف مبارزه کرده اند.

ماشین های شاه و شیخ برای پیمودن مسیر جاده اسفالته دموکراسی آینده ایران بقدری کهنه و فرسوده اند که وسایل یدکی آنها نیز پیدا نمیشود.

بنا بر این بین مردم و دوحکومت شاه و شیخ خون صدها هزار جوان ایرانی لخته شده است این دو طایفه نامطلوب نمیتوانند از آن عبور کنند و باید از بدیل حکومتی حذف شوند.