سهیلا دشتی: تشکیل دادگاه، پیروزی برای مردم و مقاومت ایران

اولین جلسه دادگاه اسدالله اسدی، دیپلمات شناخته شده رژیم و سه نفر از همدستان جاسوس او که در خود را به عنوان هوادران سازمان مجاهدین نشان داده بودند، به پایان رسید.

دادستان در انتهای اولین روز دادرسی در مقیاس قوانین قضائی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، تقاضای بالاترین حد مجازات را برای این چهار نفر کرد. نکاتی در مورد روند این دو ساله مورد توجه است.

- تشکیل دادگاه به خود خودی ضربه سنگین و جبران ناپذیری بر پیکر پوسیده ولی فقیه وارد کرده است. در طول ۴۲ سال حکومت ترور، برای اولین بار یک دیپلمات بلندپایه به جرم برنامه ریزی و بمب گذاری در گردهمائی ایرانیان مورد محاکمه قرار می گیرد.

ـ‌ محبوبیت بی نظیر مقاومت در کشورهای اروپائی. مهمانان خارجی که در برنامه حضور داشته اند و خود نیز در معرض ترور بوده اند، رضایت خود را از تشکیل دادگاه و حمایت از برنامه های مریم رجوی نشان دادند.

ـ رژیم به جز شورای ملی مقاومت و مجاهدین هماوردی ندارد. دلیل این ادعا را می توان در داشتن تشکیلاتی منسجم با برنامه برای آینده ایران دانست. همچنین بیانگر استراتژی درست مقاومت در برپائی کانونهای شورشی است. برنامه این ترور ضد مردمی حداقل سه یا چهار سال پیش شکل گرفته و قرار بوده که در تیرماه ۹۷ به اجرا گذاشته شود. علت این برنامه این عملیات این بود که رژیم و دست نشاندگان عراقی اش هر چه در توان داشتند برای از بین بردن مجاهدین در عراق به کار گرفته بودند. پس از اینکه مجاهدین سلاحهای خود را تحویل دادند رژیم زمینه را برای شروع حملات مجدد زمینی و دیگر صورتهای شکنجه های روانی را آغاز کرد. که شاید بتوان برپا کردن بلندگوها در پوش اعضاء خانواده مجاهدین را از مهمترین آنها دانست.

از ۱۹ بهمن ۱۳۸۸ یعنی ۷ ماه پس از حمله ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸ یک جنگ روانی علیه قرارگاه اشرف آغاز شد. این ماجرا از آن‌جا آغاز شد که افرادی از ایران تحت نام خانواده‌ی ساکنان اشرف توسط وزارت اطلاعات رژیم ایران به مقابل درهای ورودی قرارگاه اشرف آورده شدند. این افراد با استفاده از بلندگو اقدام به شعار دادن و سپس تهدید ساکنان اشرف کردند. در قدم‌های بعدی آن‌ها تعداد بلندگوی ثابت در محل نصب کردند و سپس به افزایش تعداد آن پرداختند. این بلندگوها که بر روی پایه‌های ثابتی در سه ضلع قرارگاه اشرف نصب شد به ۳۰۰ عدد رسید. این بلندگوها به به صورت ۲۴ ساعته گفتارهایی با محتوای تهدید، دشنام،‌ حمایت از رژیم ایران و تخطئه‌ی ساکنین پخش می‌کردند. صدای این بلندگوها در تمامی نقاط قرارگاه اشرف شنیده می‌شد. این جنگ روانی تا دوسال بعد یعنی تا دی ماه ۱۳۹۰ همچنان ادامه داشت. در دوران استقرار مجاهدین اشرف رژیم حداقل ۱۶ مرتبه با عملیات زمینی، موشکی و خمپاره این قرارگاه را مورد حمله قرار داد که نزدیک به ۱۶۰ کشته و صدها مجروح بر جای گذاشت. لازم به یادآروی است که پس از سقوط صدام، قرارگاه اشرف مورد مهیب ترین بمباران تاریخ قرار گرفت که ۶۰ مجاهد جان خود را فدای راه آزادی مردم ایران کردند. پس از انتقال مجاهدین از قرارگاه اشرف به کمپ لیبرتی نه تنها از فشارها کم نشد بلکه مجاهدین در محاصره پزشکی و لجستیکی قرار گرفتند. قرارگاه لیبرتی ۴ مرتبه مورد حمله موشکی قرار گرفت که کشته و مجروح بر جای گذاشت.

اما مجاهدین در سال ۹۵ با حفظ تشکیلات و نام سازمان خود به صورت دسته جمعی به آلبانی منتقل می شوند. پس از آن رژیم ناکام از بین بردن مجاهدین طرح و برنامه عملیات بمب گذاری در ویلپنت را در دست اجرا قرار می دهد. همانطور که در جریان دادرسی می بینیم و دعاوی دادستان و وکلای شورای ملی مقاومت نشان میدهد. هدف اصلی این حمله مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت بوده است. رژیم آن‌چنان به پیروزی خود اطمینان داشته که سناریوی بعد از حمله را احتمالا در نظر گرفته بود که ادعا کند، این حمله جنگ داخلی مجاهدین بوده است.

تصور اینکه عواقب این عملیات در صورت موفقیت آن چه بود، دردآور است. این را نه فقط از دید سیاسی بلکه از دید انسانی می نویسم. برای هوادارن سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت گردهمائی های پاریس یک واقعه بزرگ بود. شرکت گسترده ایرانیان از سنین مختلف، زن و مرد، پیر وجوان، مهمتر از همه کودکان آینه ایران فردا بود که می شود فارغ از جنسیت، علاقه ملی و مذهبی، عقیده سیاسی برای برپائی ایرانی آزاد گردهم آمد. تصویر کودکانی که با شادی تمام پرچمها را تکان می دادند و یا با عشق زرورقهای روی زمین را جمع می کردند و با هم مسابقه می گذاشتند که چه کسی بیشتر می تواند زورق جمع کند، در ذهن بسیار پر رنگ است.

با هوشیاری نیروهای امنیتی چند کشور اروپائی جلو حمله گرفته می شود و تروریستهای رژیم قبل از گردهمائی دستگیر میشوند.

با دستگیری تروریست ها پروژه رژیم برای از بین بردن مجاهدین با شکست مواجه میشود. رهائی اسدالله اسدی و جلو گیری از دادگاهی شدن او در دستور کار قرار می گیرد. رژیم برای در بردن اسدی با چهار کشور اتریش، آلمان، بلژیک و فرانسه وارد گفتگو می شود که با طرح مصونیت دیپلماتیک (و با شناخت و تجاربی از شیوه های رژیم برای در بردن تروریست های خود دارد) وارد گفتگو می شود که هیچکدام مؤثر واقع نشده و مهمتر از همه اتریش، کشور محل مأموریت اسدی، مصونیت دیپلماتیک او را لغو می کند تا سدی برای محاکمه او در پیش راه نباشد.

نیک می دانیم که هیچکدام از کشورهای اروپائی مایل نیستند که کشورشان صحنه تاخت و تاز تروریست ها باشد و این جاست که خواست مقاومت با خواست کشورهای اروپائی همسو می شود. باید توجه داشت که درست در نقطه مقابل رژیم بحث امنیت شهروندان برای سران کشورهای اروپائی جدی است و با خیال راحت می توان گفت که در این مورد هیچ زد و بندی با رژیم صورت نگرفته است. اگر بود باید نشانه هائی از آن در این دو سال دیده میشد.

در مورد در خواست دادستان برای محکومیت تروریستها، لازم به توضیح است که در کشورهای عضو اتحادیه اروپا محکومیت ۲۰ سال در حکم حبس ابد است و در هیچ کدام از این کشورها حبس ابد به مفهمومی که ما می شناسیم وجود ندارد. برای بقیه متهمین هم همین طور.

تشکیل دادگاه برای مردم و مقاومت ایران پیروزی بزرگی محسوب می شود و می توان از نتیجه و حکم نهائی دادگاه برای اهداف سیاسی که مریم رجوی در پیام خود ساعاتی قبل از شروع دادرسی در اختیار رسانه جمعی قرار گرفت، کوشش کرد.

مریم رجوی در این پیام تأکید کرد که تا جاییکه به تروریسم و استفاده از آن به‌عنوان ابزار حکومتی برمی‌گردد، یکبار دیگر ثابت شد که هیچ تمایزی بین ارگانهای این رژیم از جمله بین وزارت اطلاعات و وزارت امور خارجه و دفترخامنه‌ای و دفتر روحانی وجود ندارد. وزیر خارجه رژیم که خودش شخصاً درگیر این توطئه تروریستی بود در روز دستگیری اسدی تلاش کرد با طرح ادعای مضحک «عملیات فریب» دیپلمات تروریستش را در ببرد و این جنایت را به قربانیانش نسبت دهد.

امروز فراتر از این دادگاه، تمامیت رژیم ملاها در مقابل وجدان جامعه جهانی به‌ویژه مردم اروپا به محاکمه کشیده می‌شود. اتحادیه اروپا و کشورهای عضو که خاکشان جولانگاه اقدامات تروریستی فاشیسم دینی حاکم بر ایران قرار گرفته است، در معرض قضاوت افکار عمومی قرار دارند که به سیاست سکوت در قبال تروریسم رژیم خاتمه دهند و به یک سیاست قاطع در برابر این رژیم قرون‌وسطایی روی بیاورند.

مریم رجوی به کشورهای اروپائی یادآوری می کند که باید سیاستهای جدیدی را برای جلوگیری از گسترش تروریزم دولتی رژیم ایران در دستور کار قرار داد از جمله:

سران رژیم آخوندها باید تحت پیگیرد و در برابر عدالت قرار بگیرند. این یک اقدام ضروری و بازدارنده در مقابل پدرخوانده تروریسم بین‌المللی در جهان امروز است.

 اتحادیه اروپا باید تمامیت وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران را به‌عنوان موجودیت‌های تروریستی نامگذاری کند.

 مأموران اطلاعات، نیروی قدس و مزدوران آنها در کشورهای اروپایی باید محاکمه و مجازات و اخراج شوند. دادن پناهندگی سیاسی و ناسیونالیته به این مزدوران در کشورهای اروپایی راهگشای تروریسم است و باید خط قرمز باشد.

 کشورهای اروپایی باید سفارتخانه‌ها و مراکز به‌اصطلاح فرهنگی و مذهبی این رژیم را که مراکز هماهنگی تروریسم و جاسوسی هستند تعطیل کنند.

رأی نهائی دادگاه در مورد چهار تروریست هر چه باشد، برای مردم و مقاومت ایران پیروزی است چرا که ما را به سرنگونی تمامیت نظام ضد بشری یک گام نزدیک می کند و رژیم را در انزوای بیشتر قرار می دهد و آبروباخته تر در پیش چشم جهانیان قرار خواهد گرفت.