رحمان کریمی: توطئه انفجار ویلپنت اعتراف خامنه‌ای به قدرت و اعتلای مقاومت


طراحان اطلاعاتی – امنیتی رژیم فاشیستی آدمکش که از شورای عالی امنیت ملی و خامنه‌یی فرمان اجرا گرفته بودند، آنقدر در نشئه عملیات تروریستی سال‌های پیشین غرق و مطمئن بودند که نتوانستند به عواقب چنان عملیات عظیم هولناکی، بیاندیشند.

سال‌ها جغرافیای جهان را عرصه تاخت و تاز و عملیات تروریستی خود کرده بودند و از جانب دولت‌ها نه تنها پاسخی ندیدند بلکه تروریست‌هایشان را هم راهی تهران کرده بودند تا حلقه گل به گردن آنان بیاندازند. دادگاه میکونوس یک استثنا بود، زیرا کنگره سوسیالیست‌ها و سوسیال دموکرات‌های جهانی در برلین نشست داشت و دکتر شرفکندی رهبر حزب دموکرات ایران از جمله مدعوین بود. لذا ترور او و یارانش را نمی توانستند ماستمالی کنند. دادگاه میکونوس، فلاحیان وزیر اطلاعات، رفسنجانی رییس جمهور و خامنه‌یی ولی فقیه را به عنوان متهمان ردیف اول اعلام کرد. شگفتا از معجزه اقتصاد و پول که متعاقب کار دادگاه، فلاحیان به مونیخ آمد و یک لیست از ابزار کنترل و تعقیب الکترونیکی تقاضا کرد و تقاضایش پذیرفته شد. طراحان توطئه ویلپنت در نشئه سرمست کننده اینگونه عملیات خود بودند. غافل از آنکه دارند طرح عملیاتی می ریزند که مطلقا قابل مقایسه با پیشترها نبوده و نمی تواند باشد. در ویلپنت انبوهی از شخصیت‌های مهم سیاسی و پارلمانترها و ژنرال‌های با سابقه و شخصیت‌های مهم حقوق بشری جهان با مریم قهرمان بودند. اگر بمب به هدف رسیده بود واقعا دست دولت‌های اروپا زیر ساطور می رفت. به هیچوجه نمی توانستند سر و ته قضیه را سرهم بیاورند. اتباع نامدار خودشان از بین رفته بودند. عظمت بی سابقه فاجعه به گونه یی می شد که احتمال جنگ با رژیم را در ظرفیت داشت.
 اهمیت توطئه ویلپنت برای رژیم آنقدر بود که برای نخستین بار دیپلمات رسمی خود را مأمور اجرای آن کرد. دادستان فدرال دادگاه در بلژیک بر اساس اعترافات متهمان اعلام داشت که اسدی به زوج تروریست می گوید که هدف، مریم رجوی‌ست. بمب در جایی گذاشته شود که نزدیک‌ترین جا به او باشد. عجب تصورات خامی که رژیم در سر داشت. هدف که از میان رفت، تشکیلات هم از میان خواهد رفت به اضافه اینکه رجال حامی آنان نیز از بین می روند!!!.
 ما سالیان است که به ارزش و اهمیت دو قهرمان عصر خود مسعود و مریم پی برده ایم. بچه نبودیم که با شکلات دهانمان شیرین شود. جوان و خام و بی تجربه نبودیم که چشم بسته زیر بیرق هرکس برویم. ثابت شده برای کسی که غرض و مرضی ندارد، ریگی در کفش ندارد، وزن و اعتبار شناسی امر مشکلی نیست. مبتنی بر قوانین و معیارهای مبارزاتی به خوبی می توان فهمید که چه کسانی مشغول بازی سیاسی هستند و چه کسانی مشکوک و چه کسانی صادق و صالح. ما صادقان و صالحان را انتخاب کردیم و امروز روسپیدتر از همیشه خود را می بینیم. واقعا که صحنه سیاسی خارج کشور مصداق زنده «شهر فرنگ است، از همه رنگ است» البته رنگ هایی که تاب دیدن نور خورشید را ندارند. یک تار از اشعه تابناک آن رونق رنگ آنان را زایل می کند. و چنین است که علیه چنان توطئه عظیم فاجعه آمیز رژیم تبهکار جنایت پیشه یی نه قلم برداشتند و نه لب از روی لب. بالاخره تعیین کننده ماهیت هاست. متأسفم که بگویم اینگونه سکوت‌های بدهنجار، نشان از ضعف اخلاقی و اجتماعی تاریخی جامعه ما دارد، جامعه‌یی که طی قرون و اعصار آلودگی هایی یافته که بیشترین را در قشر تحصیلکردگان و مدعیان روشنفکری می توان دید. این آلودگی های دیرین و امروزین است که همبستگی ملی را مانع شده و عرصه مبارزه سیاسی را مشابه اختلاف و نزاع قبیله‌یی نگه داشته است.
 واقعا که رژیم در کار خود در برابر مقاومت سرفراز ایران عاجز و سردرگم است. بلبل چرندگوی خود ایرج مصداقی را به اروپا می نشاند تا به سالیان بگوید دو قهرمان ملی ما مسعود و مریم جنایتکارند، برده پرورند و تشکیلات آنان در اضمحلال. آنوقت همین رژیم در عمل نشان می دهد که نه تنها اضمحلالی در کار نیست بل اعتلا و روزافزونی اعتبار ملی و جهانی هم هست. حالا بعد از خنثا شدن توطئه ویلپنت جا دارد که مزدور نفوذی ایرج مصداقی یقه‌دران برود سر به دیوار خلای وزارت اطلاعات بکوبد و حاج آغا علوی را به کمک بطلبد.
 افشای توطئه روی سیاست اروپا و آمریکا تأثیر خود را گذاشت. به عینه دریافتند که این رژیم خونخوار اشرار صفت قابل اعتماد نیست. چنین است که به اهمیت تعیین کننده مریم قهرمان برای رژیم و تأثیر ایفای نقش سیاسی او برای مردم ایران، پی بردند و مطمئن‌تر شدند که اگر رژیم آلترناتیوی دارد همانا مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت است.
 دارند در برابر رژیم، کمربندها را سفت می کنند.