جمشید پیمان: چند نکته در باره ی خلبان بهزاد معزی!


 
پیش از آغاز: شرمنده و پشیمانم که این نکته‌ها را پیش از مرگش نگفتم! و پشیمانی و شرمندگی‌ام چند برابر است که بر آنها واقف بودم و بر زبان نیاوردم:

 

 

نکته نخست: قهرمانی که هرگز قهرمانی اش را برجسته نکرد!
نکته دوم: در اتخاذ بزرگ‌ترین تصمیم زندگی اش که خطرناک ترین تصمیم هم بود، نه لحظه ای درنگ ورزید و نه به جانش ذرّه ای بیم راه داد!
نکته ی سوم: ایمانش به آرمان آزادی نه خللی داشت و نه خدشه ای پذیرفت!
نکته چهارم: در مبارزه اش برای آزادی ایران نه گام سست کرد و نه پای به بیراهه نهاد!
نکته پنجم: آزاده بود و از جهان برای شخص خودش هیچ نخواست و هوسی در دلش رخنه نکرد!
نکته ششم: او را تهی از هر تکبّـری دیدم؛ فروتنی اش نمونه بود و مثال زدنی!
نکته هفتم: دل و زبانش یکی بودند و برای کردارش، جز حق و حقیقت معیاری برنگزید!
نکته هشتم: بی نهایت صادق بود و در برابر دوست و دشمن جز به راستی نگفت و نکرد! در این مورد مثالی شگفت انگیز دارم: او حتا از خیالش هم نگذشت به شاه فراری که در چهار دیواری یک هواپیما به او پناه برده بود، نارو بزند!