محمد اقبال - طفره رفتن پسامدرن از پاسخ به سؤال اصلی


قرار بوده یک بمب در محل گردهم آیی مقاومت ایران و مجاهدین خلق در ویلپنت پاریس منفجر شود و انبوهی از مجاهدین و مقامات و شخصیتهای کشورهای اروپایی و آمریکایی و خاورمیانه طی آن کشته و مجروح شوند.

این توطئه تروریستی خنثی شده و بخشی از تروریستهای دست اندرکار دستگیر، محاکمه و به زندانهای طویل المدت محکوم شده اند.
فرماندهی اصلی عملیات تروریستی و سلسله مراتب این فرماندهی از خامنه ای تا سپاه ضد مردمی پاسداران و دولت و وزارت اطلاعات رژیم بوده. فرمانده میدانی اسدالله اسدی کاردار سفارت رژیم ایران در وین بوده، نسیمه نعامی و امیر سعدونی که خود را به عنوان هواداران مجاهدین خلق جا زده و در برخی مراسم و برنامه ها شرکت می کرده اند، مجری بمبگذاری بوده اند. مهرداد عارفانی یک ”شاعر” و ”زندانی سابق” که مانند مزدور ایرج مصداقی به احتمال قریب به یقین در همان دوران زندان به استخدام ارگان های اطلاعاتی رژیم درآمده است، نقش رابط و حضور در صحنه و گزارش انجام نهایی عملیات به اسدی را داشته است.
بخش بسیار کوچکی در حد قطره ای از دریای اطلاعات مربوط به این توطئه تروریستی که در اختیار رسانه ها قرار گرفته حاوی انبوهی اطلاعات و فاکت است به نحوی که هنوز که هنوز است هر روز گوشه ای از این جنایت عظیم در یک یا چند رسانه مشهور بر ملا می شود.
این ضربه سهمگین و بی سابقه ای در ۴۲ سال حاکمیت ننگین رژیم جمهوری اسلامی است. به ویژه این که در اسناد بدست آمده از اسدالله اسدی اسامی صدها مزدبگیر رژیم در چندین کشور اروپایی (و چه بسا بیشتر) نیز لو رفته و رژیم از این بابت به شدت نگران است.
در مقابل این رسوایی بزرگ و شکست مفتضحانه ارگانهای اطلاعاتی رژیم به این نتیجه رسیده اند که فعلا و به عنوان راه حل موقت یک «عملیات فریب» را تدارک ببینند.
البته رژیم اشراف کامل دارد که این «عملیات فریب» تنها به عنوان یک مُسکن عمل خواهد کرد و چاره‌ی دردهای بی درمانش نخواهد شد.
هدف از این عملیات فریب این است که فعلا یک هیاهو از سوی رابطین و مزد بگیران و رسانه های مستقیم و غیرمستقیمش و برای سرپا نگه داشتن چند روز بیشتر آنان، به پا کند تا به جای پاسخگویی به سوال اصلی یعی جنایتهای تروریستی اش، مجاهدین خلق و مقاومت ایران را که خود سوژه اصلی و هدف این عملیات تروریستی بوده اند، مورد بازخواست قرار دهد.
آیت الله معلوم الحال بی بی سی طی یک گزارش می گوید: پرسشهای زیادی بی‌پاسخ مانده از جمله این‌که چه شد هوادار سابق مجاهدین به دشمنی با آنها برخاست و یا مهمتر چه چیزی شاعر را بمبگذار کرد؟
(در میان پرانتز توضیح بدهم که حضرت آیت الله باید ابتدا به این سؤال پاسخ بدهند که چه شد که یزید بن معاویه که شاعر هم بود شد قاتل نواده پیامبر و خاندانش؟!!!).
تازه برخی هم به فرموده پا را از این فراتر گذاشته و برغم انبوه اسناد و مدارک بویژه در مورد ارتباطات مستمر عارفانی با اسدی و برغم استدلالات محکم قاضی و برغم دهها فاکت مندرج در حکم در باره عارفانی مدعی هستند که او بیگناه بوده و مجاهدین برای او پاپوش درست کرده اند!!
یک مزدور معلوم الحال دیگر وزارت بدنام که خیلی از شکست توطئه تروریستی علیه مجاهدین ناراحت است می پرسد: چرا و چگونه این افراد توانسته‌اند در سال‌های طولانی با این سازمان همکاری کنند بدون آنکه این سازمان از ارتباط آنها با وزارت اطلاعات یا دیگر نهادهای اطلاعاتی- امنیتی رژیم با خبر باشد؟
عاطفه اقبال مانند همیشه به دنبال «اسامی به دست آمده از مدارک اسدی» است و به شدت خواستار انتشار این اسامی است، همانطور که در آن سالها برای اینکه گرا به دشمن بدهد، به فرموده فراخوان پشت فراخوان میداد که چرا مجاهدین اسامی زخمی های موشک باران را منتشر نمیکنند یا چرا اسامی افرادی که به آلبانی منتقل شده اند را اعلام نمی کنند!
همدست و همکار دیگر این ماماچه پلیدک و آن پلیدکچه دیگر سیامک نادری نامی است که فرافکنی های مشابهی را عنوان کرده است. مطالب منتشره در سایتهای وزارتی و انجمن نجات و ایران اینترلینک خدابنده و سینگلتون جای خود دارد و پر است از انبوه فرافکنی ها در این زمینه. اینها ورسیون خارج کشوری حرفهای ظریف و پاسداران و شکنجه گرانی هستند که مدعی بودند این طرح اساسا کار خود مجاهدین بوده و ”منافقین از خدا بی خبر” برای این دیپلمات معصوم و مظلوم دام پهن کرده بودند! خلاصه بازار شام است، همه مزدوران وزارت بدنام و هم پالگی هایشان وسط ریخته اند که مجاهدین الا و بلا باید همه کارهای خودشان را زمین گذاشته و به سؤالات و ابهامات بسیار مهم این مواجب بگیران پاسخ دهند. انگار که قرار نبوده که چند صد تن در این عملیات کشته شوند و هیچ سؤالی از رژیم دیگر باقی نمانده که در روز روشن می خواسته بمب را وسط اروپا منفجر کند و هیچ نقطه ابهامی در مورد سایر عملیات و سلسله مراتب فرماندهی آن در این پرونده نیست؟. در میان این مزدوران خارج کشوری گشتاپوی آخوندی یک حنیف حیدر نژادی هم پیدا شده که واقعا کشف ”پسامدرن” آن هم در کیهان لندن کذایی کرده است. معلوم است که ضربه به کجا خورده است. نگاه کنید:
” کشورهای دمکراتیک وظیفه دارند تا نگذارند زمین و کشور آنها محل تسویه حساب‌های ایدئولوژیک سازمان مجاهدین و حکومت اسلامی‌شود”!!!
ملاحظه می کنید دریدگی و وقاحت پسا مدرن را؟ یعنی بمب گذاری رژیم در یک گردهم آیی صدهزاره نفره مقاومت ایران در پاریس محل «تسویه حساب ایدئولوژیکی» مجاهدین و ”حکومت اسلامی” است!!. این ورسیون و گویش دیگر اظهارات روز چهارشنبه ۱۰ فوریه ۲۰۲۱ ”مدیرکل اروپا”ی وزارت خارجه رژیم است که بعد از یک هفته که در حالت کومای بعد از ضربه دادگاه بوده، افاضه کرده که ”فرآیندهای طی شده تحت تاثیر توطئه طراحی شده توسط گروهک تروریستی منافقین برای تخریب روابط ایران و اروپا بوده است...”.!!!
همه این خزعبلات که پشیزی نمی ارزد و جز افشای ماهیت مزدوری این اعضای خارج کشوری گشتاپوی آخوندی فایده ای ندارد، تا جایی که به خود رژیم مربوط می شود برای کم اثر کردن ضربه سهمگین وارد آمده به سراپای نظام تروریستی آخوندی و کمرنگ کردن پیروزی عظیم مقاومت ایران است، اما مزدوران رنگارنگ وزارت بدنام یک هدف دومی را هم دنبال می کنند که همانا طفره رفتن از و دور زدن یک سؤال اصلی است: کی، کجا، چگونه و چقدر میگرفتی؟ این است نقطه آغاز تمامی سؤالات و ابهامات که به صورت یک کر هماهنگ از سوی مزدوران وزارت بدنام در حال خراشیدن گوش ها است.
البته سایت رهیافته رژیم در رابطه با چند تن از این مزدوران به این سؤال پاسخ داده و تصریح کرده که: «وزارت اطلاعات ... برخی مانند سلطانی، خدابنده، عزتی، حسینی، یغمایی، کریمدادی، مصداقی، پورحسین... را استخدام کرده‌ با انرژی‌گذاری کلان و البته تأمین مالی»...
اکنون باید منتظر بود که در ادامه اسامی سایر مزدبگیران وزارت بدنام منتشر شود. آن روز دیر نیست. پاسخ به همه سؤالات را آن موقع همه خواهند یافت.