اپینیون: سیرک آخوندی

احتمالاً زمانیکه خمینی، ۱۴ مهرماه ۱۳۵۷، به پاریس رسید خودش را سازمان دهندهٔ تیآتر تصور می کرد. بازیگران تیآتر خمینی آدم های او بودند که برای انتقال قدرت با بازیگران دیگر، امریکائی ها و رجال رژیم سلطنتی در حال اضمحلال، چانه می زدند. در حالیکه آخوند سالخورده سوار بر موج احساسات انقلابی مردم به ایران بازمی گشت خودش را به کارگردانی تیآتری که دست تقدیر به طور حیرت انگیز در اختیارش قرار داده بود، ارتقاع داد. در این نمایش، کارگردان مکار برای مردم بزرگوار ایران نقش سیاهی لشکر را در نظر گرفته بود. بعد از مدت زمانی کوتاه که هر بازیگری نقش خودش را کم و بیش اجرا می کرد، تیآتر خمینی نه به کمدی، بلکه به سیرک، یک سیرک هولناک تبدیل شد. کارگردانی این سیرک وحشت آور همچنان در اختیار خمینی بدخُلق بود با آکروبات ها و دلقک ها و انواع حیواناتش. اما مردم ایران دیگر هیچ میلی نداشتند که در این سیرک به عنوان سیاهی لشکر شرکت کنند. از اختناق و شکنجه و اعدام در ایران، تحت کارگردانی خمینی و اجرای قصابان و توجیه دلقک هایش، بارها صحبت کرده ایم و در این نوشته از آن درمی گذریم. بعد از مرگ خمینی نوبت به یک سازمان دهندهٔ بدخیم رسید تا نمایش سیرک را ادامه بدهد. خامنه ای آخوند بی ارزشی که یک شبه به خلافت رسید، هنرپیشهٔ نقش اول تیآتر خمینی، یعنی رفسنجانی را کم کم به ایفای نقش سیاهی لشکر هُول داد. این کارگردان نوظهور به بالهٔ مورد علاقهٔ غربی ها، «سخت سرها در مقابل اعتدالگراها» پیوست و به آن دامن زد. رئیس جمهور «معتدل» را سکهٔ یک پول کرد و از او یک تدارکاتچی حرف گوش کن درست کرد و از دلقک محبوبش خواست تا به همه پارس کند. اقتصاد مملکت را به ویرانی کشاند و مردم ایران را به خاک سیاه و جیب خود و اطرافیانش پر پول کرد.

امروز ۷ اسفند ۱۳۹۴ نمایش سیرک در ایران همان است که بود. در حالیکه میلیون ها نفر از مردم ایران علاقه ای به سیرک آخوندی نشان نمی دهند و در «انتخاب بازی» دستکاری شدهٔ رژیم شرکت نخواهند کرد، برخی از مطبوعات غربی طرفدار مماشات از سینه چاک دادن تبلیغاتی برای نمایش رژیم، البته نه مجانی، دست برنخواهند برداشت. شورای نگهبان در دستهای خامنه ای قبلاً کاندیداهای «مناسب» را انتخاب کرده و اگر احتمالاً چیزی از دستش در رفته باشد در حوضه ها جبران خواهد کرد. البته نباید فراموش کرد که مجلس آخوندی به همراه ریاست جمهوری رژیم آخوندی پشیزی ارزش ندارند. در انتخابات ۷۹-۱۳۷۸ که در آن «اعتدالگرایان» دو سوم نمایندگان را تشکیل می دادند، تنها باعث آبرو ریزی بیشتر خاتمی شدند. اگر انتخابات مشکلی از مردم ایران حل می کرد، رژیم ولایت فقیه هرگز به آن تن در نمی داد. بسیاری از زندانیان سیاسی و مادران شهدا با صدور اطلاعیه مطبوعاتی اعلام کرده اند که در نمایش اتنخابات رژیم شرکت نخواهند کرد، چرا که آن را فقط جنگ بین باندهای رژیم دیکتاتوری تلقی می کنند. مردم بزرگوار ایران خیلی خوب می دانند که راه تغییر از رأی دادن به رژیم تمامیت خواه نمی گذرد.
برای گرم کردن سیرک رژیم ولایت فقیه رئیس مجلس ملی ایتالیا بولدرینی، لچک به سر، دقیقاً روز بعد نمایش مناسک انتخابات به ایران می رود. آیا تاریخ این دیدار اتفاقی است؟ نه، چرا که آخوندها در ترتیب دادن اینگونه نمایشات استاد استادند. یک سیاستمدار دیگر ایتالیائی، معاون وزیر خارجه پیستیلّی، درست روز بعد از تحلیف روحانی به دربار رژیم آخوندی شرفیاب شده بود تا انگ مقبولیت «غرب» را به آخوند تازه “معتدل» شده بزند. این سیاست باز ایتالیائی پس از چند وقت نقاب از چهره اش برداشت و مستقیماً وارد شرکت نفت انی شد و روحانی «معتدل» نیز رکوردار اعدام در جهان.
آیا اخلاق در سیاست جائی دارد؟ برخی می گویند آری برخی می گویند نه. ماکیاولی می گفت که نمی توان تسبیح به دست حکومت کرد؛ اما در مقابل این همه چابلوسی سیاستمداران ایتالیائی که تیغ جلادان خون آشام رژیم آخوندی را تیز می کنند نمی توان به این شعر چزاره پاوزه فکر نکرد: «مرگی که فراخواهد رسید٫ چشمان ترا خواهد داشت».
این مقاله در روز 26 فوریه 2016 در روزنامه اوپینیونه به چاپ رسید.