رهبران غرب باید از مقاومت ایران حمایت کنند، نه اینکه با رژیم بیرحم و ظالم ایران مماشات کنند

آلترناتیو دمکراتیک در برابر استمالت از ایران اوباما - مسیر دیگر در ایران
۱۴ ژوئیه اولین سالگرد توافق اتمی با ایران است، که لغو گسترده تحریمات را با محدودیت های محدود برنامه اتمی ایران تبادل کرد. این معامله موجب انتقادات زیادی شد چرا که بسیاری سیاستمداران و کارشناسان سیاست خارجی بطور توجیه پذیری آنرا یک وادادن (بذل و بخشش) به یک رژیم بیرحم و ستمگر با یک رکورد بسیار بد حقوق بشر و حمایت از تروریزم می بینند.

درست چند روز قبل از آن، در ۹ ژوئیه، شورای ملی مقاومت ایران، ائتلاف اپوزیسیون دمکراتیک ایران، گردهمایی سالانه اش را در بیرون پاریس برگزار کرد، خواهان توجه به نقض های مداوم داخلی و تغییر رژیم در ایران شد. طبیعی است که در این رویداد به موضوع اتمی بسیار پرداخته شد و بسیاری از شخصیت های برجسته در سخنرانی هایشان از شورای ملی مقاومت ایران حمایت کردند و با سیاست های آشتی جویانه که ما را به توافق تابستان گذشته با ایران، طرح عمل همه جانبه مشترک، رساند مخالفت کردند.
این گردهم آیی این سخنرانان را از تعداد وسیعی کشورها و گرایش های سیاسی در کنار هم آورد. جمهوریخواهان از آمریکا، مانند نیوت گینگریچ و جان بولتون، به دمکراتها شامل هوارد دین و بیل ریچاردسون پیوستند شرکت کننده گان اروپایی شامل وزیر حقوق بشرسابق راما یادی و پرزیدنت سابق کمیسیون اروپا، خوزه مانوئل دوآرو باروسو می شد. در این گردهم آیی، تعدادی بدبینی خود را نسبت به توافق اتمی تکرار کردند، حال آنکه دیگران روی فقدان تمایل وعده داده شده در جهت اعتدال در مظاهر دیگر رژیم ایران تمرکز کردند- وعده ای که به فروش این توافق به کشورها در سراسر جهان و مردم کمک کرد.
در پیامد این گردهمایی، رژیم ایران شواهد بیشتری از این فقدان اعتدال را به جامعه جهانی نشان داد. وزیر خارجه ایران در بیانیه ای نسبتا هیستریک کشورهایی که به این گردهم آیی هیئت فرستاده بودند را محکوم کرد، و با اینکار، مقامات ایرانی روشن کردند که آنها نه مایل و نه قادرند یک تظاهرات صلح آمیز را حتی در خاک خارجی، چه رسد در درون جمهوری اسلامی، تحمل کنند.
تمام این عمل سیاسی و اظهارات یک سئوال بسیار اساسی را درباره وضعیت کنونی روابط بین ایران و غرب مطرح می کند. انگیزه این سیاست مماشات و استمالت در این توافق اتمی و اجرای آن چیست؟
شاید ساده ترین جواب اینست که سیاستگذاران واقعا باور دارند که این توافق پیشرفت ایران بسوی یک سلاح اتمی را متوقف خواهد کرد. اما آن باور بسیار مشکوک بنظر می رسد، چرا که بسیاری از انتقادات اخیر بر یک فقدان شفافیت در بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی و شک و ابهام مداوم در مورد مبنای دانش اتمی ایران تأکید داشته است. با این وجود چیز مهمتر اینست که حتی اگر موضوع اتمی برای تا حد ۱۰ سال حل شده است چنانچه مدافعان آن ادعا می کنند، آن این حقیقت را تغییر نمی دهد که رفتار ایران در موارد دیگر بدتر شده است.
افزایش شدید تعداد اعدامها در جمهوری اسلامی همراه با سیل اخیر دستگیری هنرمندان، نویسنده ها، و ایرانیان مقیم خارج، و رد مداوم تهران برای سازش برسر حمایت از بشار اسد دیکتاتور سوریه، یا محدود کردن نقش سپاه پاسداران و شبه نظامیان ایران در مناطق جنگی مانند یمن و عراق، این را نشان داده است.
این فاکتورها و بسیاری دیگر، که در سخنرانی خانم مریم رجوی رئیس جمهوربرگزیده شورای ملی مقاومت ایران در گردهم آیی ۹ ژوئیه برجسته شد، دلیل و توجیه این توافق اتمی را رد می کند. این نمی تواند درست و صادق باشد که دولت اوباما و متحدینش به بینش اعتدالی که آنها بعنوان توجیه برای این توافق اتمی ارائه می دهند واقعا باور دارند.
ابتکار های سیاسی دال براینست که اوباما و رهبران دیگر غرب هیچ آلترناتیو دیگری نمی بینند. در موازات همین خطوط، برخی مدافعان توافق اتمی در حقیقت مدعی شدند که جهان با یک انتخاب مطلق بین ایجاد روابط حسنه (نزدیکی) و جنگ مواجه شد.
اگر صورت مسئله بواقع این بود، اتخاذ یک سازش خود شکست دهنده برای اجتناب از یک جنگ دیگر بنوعی قابل فهم می بود. اما این آخرین توجیه برای مماشات و استمالت به همان اندازه بینش اعتدال در این توافق اتمی گمراه کننده و انحرافی است، و اگر رسانه های خبری جهان توجه بیشتری به این گردهم آیی کرده بودند، مردم این چرا را بهتر درک و فهم می کردند.
یک آلترناتیو برای سازش و آشتی و جنگ وجود دارد. آن حمایت از جنبش مقاومت ایران است که صدای آرزوهای دمکراتیک مردم ایران است. پایان دادن به مماشات و استمالت، حتی اگر کار ترساننده ای است، بهترین مسیر عمل است. با این وجود بنظر می رسد سیاستگذاران مقاومت ایران را برسمیت نمی شناسند و حمایت مردمی که این مقاومت درمیان مردم دارد را نمی بینند؛ اگر می دیدند، نیازی نداشتند مواضع سیاسی خود را باردیگر فرموله کنند.
تحریمات اقتصادی که رژیم ایران را به پای میز مذاکرات آورد او را به لبه فروپاشی نزدیک تر کرده است، نیروهای سرکوب گرش و بخصوص سپاه پاسداران را میلیاردها دلار محروم می کند این رژیم می توانست از هم بپاشد و ممکنست هنوز اینطور شود. اما آن مستلزم اینست که آمریکا و اتحادیه اروپا تصدیق کنند که مماشات و استمالت راه به جلو با هر رژیم بیرحم و ظالمی نیست، بخصوص رژیم دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران که یک آلترنانیو مسالمت آمیز، دمکراتیک و معتبر را در جناحش در انتظار دارد.
سر دیوید ایمس یک نماینده محافظه کار ازحوزه سات اند وست در مجلس عوام بریتانیا است و رئیس مشتر کمیته پارلمانی بریتانیا برای آزادی ایران است.