کاظم مصطفوی: به جستجوی جرعه ای

 

به جستجوی جرعه ای

شبانه از آب محزون گذر کردیم،
عطشان،
به جستجوی جرعه ای.
شبانه،
با اسبهایی تاریک تر از ابرهای اخم آلود صبحگاهی
از بید بن ها و تالابها گذشتیم.
در ما و برما
بادها وزید
و در پس ما
بیدبنان تشنه آتش گرفتند.
و ما دیدیم
در دمدمه های خاکستری
رمه های گریزان نور را
منتشر در آسمانهای آبی.
ما از آبهای تاریک و بادهای خنک زمزمه
بی واهمه از گم شدن در ابرهای عبور
گذر کردیم.