رضا پچراک: میان شعله خدایا نداست میسوزد

 

 

بپیشگاه آنان که شعله های آزادی را با جان خویش پیوند زدند

میان شعله خدایا نداست میسوزد

دلی که عاشق خلق و خداست میسوزد

بنام خلق بمسلخ بریده صدا

گلی که قاصد نور و صداست میسوزد

هر آنکه مانده بپیمان و رسته ز خویش

وجود هر که بعشق آشناست میسوزد

پرنده ای که ز طوفان گذشت و پرید

پری که ز هفت آسمان رهاست میسوزد

به هر کرانه دریای زنده بموج

ببین که جنگل بی انتهاست میسوزد

میان شعله خدایا نداست میسوزد

دلی که عاشق خلق و خداست میسوزد

 

پیروز باشید

رضا