سهیلا دشتی: به همه آنان که بار دیگر چهره زیبای عشق را نشانم دادند!

 

به همه آنان که بار دیگر چهره زیبای عشق را نشانم دادند!

فاصله من و تو
نه روزاست ونه ماه ونه سال
فاصله من وتوکیلومترها نیست
عشقی است
که به سیم خاردارکشیده شده
به لبخند ما
به تن تو
به تن من
وپیکرنازک آن نونهالی
با گلی دردستهایش
که هرزگان تاریخ جوانی اش رانشانه گرفته اند
در آن کوچه بن بست
آزادی قفل و زنجیر نشد
صدایش از گلوگاه
زنی عاشق به همه جهان رسید
و او
که دلبسته
مزاری است
ناپیدا
همه یکی شده ایم
یکی شده ایم
باقلبی که می تپد
که تنها یک تپش اش کافی است
که روی زمین راسرخ کند
که زمین در برابراش به تواضع زانو زند
با یک دل نمی توان این همه عاشق بود
دلها مان را می خواهد
که آن هم یکی است!

سهیلا اشرف ۳