پدیده نوظهور خودکشی در میان دانشجویان در حاکمیت ولی‌فقیه

بر اساس داده‌های حکومتی اکنون جامعه مملو از تنفر علیه دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهن امان شاهد رشد و نمو پدیده‌ای نوظهوری بنام خودکشی، در میان جوانان و زنان و به‌ویژه اخیراً به‌طور بی‌سابقه‌ای در میان دانشجویان است.

بر اساس آمار و ارقام‌های داده شده زمینه‌های رشد این آسیب اجتماعی را باید در سرکوب سیستماتیک، نارضایتی و تنفر عموم از حاکمیت، ستاره‌دار کردن دانشجویان، وجود انواع و اقسام باندهای سرکوبگر، بسیج ضد مردمی، اطلاعات رژیم، بگیر و ببندهای حکومتی، نبود چشم‌انداز برای آینده‌ای روشن، وجود رکود شدید اقتصادی، بیکاری و در نهایت وجود فقر و فلاکت جستجو نمود امری که طی سال‌های اخیر به خودکشی ضریب بی‌سابقه‌ای زده است.

همچنین واقعیت در ایران آخوند زده آن است که رشد و نمو خودکشی به معنای بیان اعتراضات مردم به جان آمده از ظلم و ستم رژیمی خودکامه است که دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی را به زندان برای نسل فرهیخته و روشنفکر ایرانی تبدیل کرده است.

در این راستا و بر اساس بررسی‌های کارشناسانه، ایران «در میان کشورهای اسلامی در جایگاه سوم از نظر رواج خودکشی قرار دارد. بر پایهٔ آمارها، روزانه بیش از ۱۳ نفر در ایران خودکشی می‌کنند. بیشتر خودکشی‌ها در میان افراد ۱۵ تا ۳۵ ساله روی می‌دهد. پژوهش‌ها نشان داده است که در سال ۱۳۹۲ خورشیدی، به‌طور متوسط از هر ۱۰۰ هزار تن ایرانی، بیش از ۶ تن در سال جان خود را با خودکشی از دست می‌دهند». (دانشنامه ویکی پدیا)

به موازات این واقعیات باید به روند روبه رشد خودکشی در میان دانشجویان اشاره نمود. یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به وجود ستم، فشارهای سازمانداده شده از سوی حکومت بر دانشجویان و نیز مجموعه مشکلات ناشی از فقر و فشارهای مالی می‌نویسد: «مسعود آدم با سوادی بود. به سه زبان انگلیسی و آلمانی و روسی مسلط و از نظر فرهنگی فعال بود. معدل‌های بالای ۱۷ در کارنامه‌اش دارد اما بی‌انگیزه‌اش کردند. مشکلات خانوادگی و مالی داشت که با دانشگاه و مرکز مشاوره در میان گذاشت. دانشگاه با علم به وضعیت این دانشجو، جلوی پاس‌کردن سه واحد باقی مانده‌اش را گرفت. به گفته مهرداد، دانشگاه به جای حل مشکل برای او مشکل تراشید. حتی درخواست کمک هزینه تحصیلی او را نپذیرفت». (سایت حکومتی فرارو ۲ شهریور ۱۳۹۶)

ترجمان این جملات به معنای آن است که برخلاف تمامی استانداردهای امروزی که دولت‌ها هزینه‌های ویژه‌ای را در اختیار بخش‌های آموزشی، فرهنگی و پروراندن نسل دانشگاهی احتساب می‌کنند، دیکتاتوری آخوندی به تنها امری که اعتقاد عملی و فکری ندارد، همان دانشجو، دانشگاه و مجموعه مشکلات آنان است. بر این منطق است که رژیم با سرکوب و راه‌اندازی «انقلاب فرهنگی» دست به تصفیه و بدین سان بسیاری از دانشجویان مبارز و مجاهد را زندانی، اعدام و سر به نیست می‌نماید و باز بر این منطق است که هر روز شاهد اعتراضات دانشجویی علیه وضعیت وخیم دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی و همچنین علیه کیفیت و سطح نامطلوب مدارس عالی دانشگاه هستیم.

این گزارش در ادامه به عمق فاجعه رفته و تأکید می‌کند: «پدیده‌ خودکشی در بین دانشجویان به دلیل مسائلی از قبیل بالا بودن تجرد، زندگی خوابگاهی و جدایی از خانواده، آشنایی با محیط و افراد جدید که خوشایند نیست، آن را به دومین علت مرگ‌و‌میر در بین دانشجویان تبدیل کرده است...در تحقیقاتی که در ایران روی میزان شیوع افسردگی در میان دانشجویان صورت گرفته است، به عددی بیش از ۵۰ درصد برمی‌خوریم. این عدد در میان دانشجویان بومی بیشتر از دانشجویان غیربومی بوده است».