گلریزانی برای قیام ایران


 ایران طی چهار روز گذشته شاهد برپایی بزرگترین و حماسی ترین گلریزان در حمایت از سیمای قیام و آزادی بود.

به یقین ابعاد حمایت های بیدریغ ایرانیان، اشرف نشانان و حامیان مقاومت بحدی است که زبان از بیان تمامی ابعاد، شکوه و زیبایی های آن قاصر می باشد. سخن از دورانی نوین بر بستر سیاست های اصولی مقاومت ایران و مجاهدین است که اکنون با قیام مردم بجان آمده در بیش از ۱۹۱ شهر میهن امان، به چراغ امید برای سرنگونی دیکتاتوری ولی فقیه و خامنه ای کودک کش تبدیل شده است.
براین منطق است که به روشنی آفتاب می توان به وجود یک «تحول فکری» در بطن جامعه و بویژه در میان جوانان و زنان رسید. تحولی که صد البته بینه ای برای عبور توده های بجان آمده از کلیت نظام و باندهای قلابی «اصلاح طلب و اصولگرای» آن با عار «مرگ بر خامنه ای» می باشد.

این واقعیت را مردم ایران و جهانیان در قیام ابان ماه به عینه دیدند و تجربه کردند. براین منطق نیز جهان یکبار دیگر ابعاد خشم، تنف، انزجار و عمق رادیکالیسم در آتش زیر خاکستری بنام قیام را دید و بر صحت تحلیل ها و استراتژی مقاومت ایران مهر تائید زد.

براین سیاق باید اذعان نمود که این همیاری گوشه ای از شرف و عزت مردمی است که کمر بسته اند تا با کانون های شورشی و مقاومت ایران کلیت نظام آخوندی را به زیر بکشند.
مقاومتی که برخلاف تمامی کباده و عربده کشان، عافیت طلبان، جریانات اپورتونیست و سازشکار و تمامی باندها و رادیو و تلویزیون های استعماری، ارتجاعی و معلوم الحال که به مانند گرگ و روباه و کفتار به انتظار نشسته اند، دستانش را بسوی مردم خوب میهن اسیرش، بسوی یاران و خیل هواردارانش و بیشمار ایرانیان دراز می کند تا امر استقلال و در پرتو آن پیشبرد مبارزه برای سرنگونی رژیم آخوندی رابه مهیا سازد.
بقول آن هموطن عزیز و دردمند که گفت: «سیمای آزادی پخش درد و رنج مردم ماست و امید ماست که به‌زودی سیمای آزادی یا همان تلویزیون ملی ایران بازپخش شادی و آبادانی میهن اسیرمان باشد».

همچنین این کهکشان ترجمان سخن بسیاری از ایرانیان است که می گویند، ما به تمامی کف بردهان آوردگان می گوئیم، این گوی و این میدان، مجاهدین با کانون های شورشی همان نیرو و هماوردی در تاریخ معاصر میهن امان است که آخوند های ضد بشر در سناریوهای امنیتی و شیطان سازی، از بام تا شام آنان را وابسته به شرق و غرب عالم تبلیغ می کنند.
خامنه ای طلسم شکسته نیز در فردای سرکوب خونین قیام آبان ماه یکبار دیگر در مقابل کانون های شورشی و مردم ایران متحمل شکست سنگینی شد و اکنون با این خیز ملی ضربه دیگری بر پیکر پوسیده اش را تجربه نمود.
 وی براین باور بود که با بگیر و ببند ، با امنیتی نظامی کردن جامعه، با سربه نیست کردن جوانان و نوجوانان در رودخانه ها و دریاچه ها، میخ خود را در جامعه کوبیده و از روی آوردن توده ها بسوی مقاومت ایران و مجاهدین ممانعت بعمل آورده است. این همیاری تصویر جامع دیگری ازاتحاد و همبستگی ملی برای سرنگونی دیکتاتوری ولی فقیه بود.
برهمه ایرانیان مبارک