قیام ایران - پاسخ جامعه به جنازه گردانی خامنه ای



طی روزهای اخیر شهرهای کشور یکبار دیگر شاهد خیزش مردم بجان آمده علیه کلیت نظام آخوندی می باشد.

سخن از شعله های قیامی بحق است که با سرنگون نمودن هواپیمای مسافربری توسط سپاه سرکوبگر پاسداران، دیگر بار لرزه بر اندام رژیم آخوندی انداخته است.

طی این هفته شاهد بودیم که چگونه دستگاه تبلیغاتی آخوندی تلاش زیادی بخرج داد تا بر جنایت انجام شده از سوی سپاه سرپوش بگذارد. به یقین شلیک موشک به یک هواپیمای مسافربری که تمامی مشخصات پرواز آن را دستگاه های امنیتی حکومت در اختیار داشته اند، عامدانه بوده و مصداق بارز یک «جنایت جنگی» است. این واقعیت را می توان در دروغ های سیستماتیک حکومت طی سه روز نخست از فاجعه مرگبار هواپیما بخوبی رویت نمود.

براین اساس شاهد هستیم که مردم و مقاومت ایران ضمن برملا کردن دستان آلوده بخون حکومت ، تمامی صحنه پردازی های رژیم را به ضد خود تبدیل کردند. فرصتی که این فاجعه برای شعله ور شدن قیام پدیدار نمود، تنها در سایه هوشیاری فعالیت های افشاگرانه اشرفیان و اشرف نشانان در سراسر جهان و همچنین وجدان بیدار بشری در کشورهای مختلف ممکن گردید.
برای نمونه شهردار جولیانی در مصاحبه ای با فاکس نیوز ، تاکید کرده: «این سلسله تظاهرات برای دو و نیم تا سه سال است که جریان دارد در ۲۷۸نقطه در ایران اتفاق افتاده است، مردم کشته شدند ولی نفرات بیشتری مجدداً بازگشته و تظاهرات کردند. پرستاران تظاهرات کردند کارگران شهرداریها تظاهرات کردند رژیم ایران در آستانه سرنگونی است، بلکه وزارت‌خارجه ما بیدار شود! بیدار شود!».

حال با نیم نگاهی به شعارهای معترضین و ابعاد رادیکالیسم در آنها بخوبی می توان به عمق تنفر جامعه دردمند ایران از دیکتاتوری خامنه ای رسید. براین سیاق شاهد هستیم که چگونه خروش مردم بجان آمده با پاره کردن تصاویر خامنه ای و یا پاسدار کودک کش قاسم سلیمانی این خشم مقدس را به تصویر می کشند.
فریادهای «می کشم، می کشم، آنکه برادرم کشت» و یا «خامنه ای حیا کن، مملکت را رها کن»، «سلیمانی قاتله، رهبرش هم قاتله» تنها گوشه ای از ابعاد قام می باشد.

بدین سان ملاحظه می شود که در پرتو خون های بناحق ریخته شده در آبان ماه ورنج و شکنج اسیران چگونه یکبار دیگر مردم بپا خاسته دیکتاتور را به چالش سرنگونی کشانده اند. این واقعیت در حالی است که ولی فقیه زهر خورده در یک بسیج حکومتی تلاش نمود تا با راه انداختن جنازه یک پاسدار خون ریز، جامعه جوشان را به تکریم بکشاند.

اما پاره کردن تصاویر قاسم سلیمانی در شهرها و ابعاد شجاعت معترضین در رویارویی با نیروهای تا دندان مسلح رژیم، مشت محکمی از سوی توده ها بویژه دانشجویان مبارز برای برهم زدن این شعبده بازی های رژیم آخوندی می باشند.
ابعاد این وضعیت بحدی است که به یقین می توان گفت، ورقی در جامعه برگشته و آب ریخته شده دیگر به جوی بازنخواهد گشت. این واقعیت را اکنون می توان حتی در انعکاسات گسترده جهانی و بویژه رسانه های وابسته به ابواب جمع مماشات که طی هفته تلاش کردند تا نمایش مسخره «جنازه گردانی» را ادله ای برای «مشروعیت» ناداشته رژیم جا بزنند، بخوبی رویت نمود.