ویروس ولایت – فلاکت در سیستان و بلوچستان بیداد میکند


یکی از تبعات ناشی از سیاست های مخرب دیکتاتوری فاسد و غارتگر ولی فقیه همان بروز فقر و فلاکت گسترده در کشور و بویژه در مناطق ضربه پذیر می باشد.

براساس داده های حکومتی، تا قبل از رشد ویروس مرگبار کرونا، قریب ۶۰ میلیون ایرانی در فقر مطلق و یا نسبی بسر می بردند. به یقین اکنون با گذشت بیش از ۳ ماه از آثار این بیماری و شیوع گسترده آن در شهرهای میهن، برآمار واقعی درمیان خانوارهای فقیرو تهی دست بسیار افزوده گردیده.
در این رابطه تازه ترین آمار قطره ای از سوی دولت شیخ حسن روحانی از بروز بیش از «۲ میلیون» فقیر در استان سیستان و بلوچستان سخن می گویند.
یک گزارش حکومتی به نقل از نماینده رژیم در این خطه به فراموشی سپرده شده، می نویسد: «۷۴ درصد مردم سیستان و بلوچستان زیر خط فقر امنیت غذایی هستند». (سایت حکومتی عصر ایران ۵ ازدیبهشت ۱۳۹۹)
واقعیت در رژیم آخوندی آن است که بدلیل عدم اختصاص بودجه های عمرانی برای مناطق عمدتا سنی نشین، مردم محروم میهن امان در این بخش ها در شرائط اسفبارمعیشتی بسر می برند.
پراکندگی جمعیت، نبود صنایع و شغل، راه ههای ارتباطی، شبکه های آب رسانی و فاضلاب، درمانگاه و بیمارستان اکنون بسیاری از مرم سیستان و بلوچستان را راهی دیگر شهرها و به تبع آن حاشیه نشینی کرده است.

مضافا براین ضعیت نیز باید به شرائط وخیم اقلیمی در این مناطق سابقا زرخیز و انبار غلات ایران، وجود توفان های شنی، گرد وغبار، خشکسالی رودخانه هیرمند و یا دریاچه هامون، بیکاری گسترده، کپر نشینی و فلاکت نیز اشاره نمود تا بدین سان پازل بلایای ولایی روشن تر گردد.
این کارگزار حکومتی در ادامه با اعتراف به تبعیض قومی وفرهنگی علیه مردم این منطقه می افزید: «اگر دولت برای حمایت از افرادی که شغل ثابتی در سیستان و بلوچستان ندارند، تمهیداتی می‌اندیشید، ما امروز شاهد ابتلای مردم به کرونا نبودیم. به نظر می‌رسد دولت در موضوع حمایت از اقشار آسیب دیده سیستان و بلوچستان موفق عمل نکرد، چون ۷۰ درصد مردم آن منطقه به شبکه مخابراتی دسترسی ندارند».

براین منطق می توان پیش بینی نمود که آمار مبتلایان و قربانیان از ویروس کرونا در سیستان و بلوچستان بسیارفراتر از ارقامی است که از سوی حکومت به بیرون داده شده، می باشد.
نماینده مجلس حکومتی در ادامه می گوید: «به دلیل پراکندگی جمعیت در استان، تعداد مبتلایان و جان باختگان کرونا محدود بود اما پس از اینکه مجوز شروع به کار و فعالیت از سوی دولت داده شد، آمار مبتلایان صعودی شد».
وی سپس می افزاید: «آنها سال‌هاست که از آب گودالی که رنگش به سبز(جلبک زده) تغییر یافته آشامیده‌اند و صدایشان هم در نیامده، چه برسد به آنکه معنای ضدعفونی، بیماری، ویروس و اپیدمی را بدانند و فکری به حال آن کنند».

بدین سان مشخص می شود که در نبود امکانات ارتباطی، پزشکی، درمانی و دارویی و همچنین وجود فقر بسیار گسترده در این دو استان ضربه خورده کشور، اکنون قریب ۳ میلیون هموطن ما بدون هرگونه حمایت های دولتی، چگونه با بیماری، فقر و فلاکت روبه رشد دست و پنجه نرم می کنند.