ویروس ولایت - شکست یک آزمایش



طی روزهای گشته شاهد پخش گسترده پوسترهای مجتبی خامنه ای در سطح شهر تهران بوده ایم.

این اقدام که به یقین خودسرانه نبوده، بقدری با انزجار و تنفر عمومی روبرو گردید که شبکه های اجتماعی بلافاصله با حجم عظیمی از بازتاب منفی و واکنش های کاربران روبرو گردید.

واقعیت در این میان عمق تنفر و انزجار جامعه از دیکتاتوری ولی فقیه و بویژه شخص خامنه ای نهفته است، زیرا هرآنچه که امروز بر مردم و میهن ما می رود، حاصل سیاست های مخرب یک دیکتاتور عنان گسیخته می باشد که در روند قدر قدرتی عنان گسیخته خود، تمامی زیربناهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را از بین برده و بجای آن تفکرات ارتجاعی و قرون وسطایی را با سرکوبی خونین حاکم نموده است.

ابعاد بی آبرویی برای خامنه ای در فردای این اقدام آزمایشی بحدی بود که حکومت بناچار مجبور به تکذیب آن گردید.
برای نمونه بسیاری از رسانه های رژیم از جمله سایت حکومتی یتابناک (۲۷ دیماه ۱۳۹۹) در یک خبر کلیشه ای از دستگیری «۵ کارگر» سخن به میان آورده اند که گوئیا «خودسرانه » دست به پخش پوسترهای «لبیک با مجتبی » زده اند!

این گزارش حکومتی از جمله تاکید دارد: «عاملان پخش ،،پوسترای خیابان انقلاب،، کارگرانی بودند که با دریافت ۵ میلیون تومان پوسترها را از دفتر فنی چاپ تحویل و سپس پخش و نصب کرده و آمر تمام مراحل را از طریق تلفن به آنها گفته است»

به یقین در همین چند جمله بخوبی می توان به دروغ های ساخته و پرداخته از سوی اطلاعات رژیم پی برد ، زیرا آن دستگاه اطلاعاتی که می تواند طی چند روز عوامل پخش چنین پوسترهایی را ردیابی و دستگیر نماید، چگونه از دستگیری «آمر » این عمل عاجز مانده است؟
خامنه ای با چنین ترفند ها تلاش میکند تا ضمن سلب مسئولیت از خود، بر واقعیتی بنام «شکست برسر تعیین جانشینی» که به یقین یکی از داوطلبان آن همان فرزند وی می باشد، خاک بپاشد.

همچنین این اقدام از سوی بیت خامنه ای در حالی است که ولی فقیه زهر خورده با بیماری های متعدد دست و پنجه نرم میکند و موضوع جانشینی وی از هم اکنون به جنگ و جدال میان بند های حکومتی تبدیل شده است.
این وضعیت بحرانی برای رژیم تا حدی است که در فردای فراگیر شدن شعار«مرگ بر اصل ولایت فقیه» از سوی مردم بجان آمده و کانون های شورشی، اکنون حذف اصل ولایت فقیه از قانون اساسی نیز به یکی از خواسته های جناح مقابل نیز تبدیل گردیده است.

ابعاد تنفر مردم از ولی فقیه بحدی است که برای نمونه بدلیل فشارهای اجتماعی عوامل حکومتی بصراحت به آن اعتراف مینماید.
نمونتا یک کارگزار رژیم در تلویزیون حکومتی (۲۷ دیماه سایت مجاهدین خلق) اعتراف کرده است: «اینها می آیند تو این جامعه می‌گویند که ما ولایت فقیه را نمی‌خواهیم. ولایت فقیه می‌خواهیم برای چی؟ رساله عملیه مرجع تقلید را می‌خواهیم برای چی؟».