این حمله و حملات تروریستی مشابه بیانگر این است که اروپا و آمریکا شناخت واقعی از رفتار و عملکرد تروریستها ندارند و اگر هم شناختی داشته باشند، بر واقعیت وجودی تروریستهای بنیادگرای اسلامی و در این مورد مشخص منطبق نیست. شاید بتوان از دو منظر واکنش نسبت به عملیات تروریستی موردنظر قرارداد. اول ازنظر نظامی و دوم ازنظر شناخت ایدئولوژی و بنیادهای فکری و ارتجاعی بنیادگرایان اسلامی
بهجرئت میتوان گفت که غرب در هر دو زمینه ناتوانیهای زیادی برای مقابله با تروریزم اسلامی از خود نشان داده است.
کشورهای غربی در مورد شناخت و مبارزه با زمینههای فکری بنیادگرایان اسلامی وضعیت بهتری از مبارزه نظامی ندارند. مطبوعات و سیاستمداران غربی برای نام بردن از گروه تروریستی داعش توافق ندارند. در برخی از کشورها آنان را حکومت اسلامی (آی- اس)، در برخی از کشورها " اسلامگرایان تندرو"، "جهادیان"، و برخی هم شاید بهعمد از آنان بهعنوان "اسلامیست ها " نام میبرند و بهندرت آنان را "داعش" میخوانند. به همین اندازه هم در تعریف بنیادگرائی اسلامی دچار سردرگمی هستند و گاه بنیادگرائی اسلامی را جنگ بین شیعه و سنی و دیگر نحلههای اسلامی تعریف میکنند. مهمتر از همه اینها رویکرد متناقض و مماشات گرایانه غرب با کشورهایی که پشتیبان تروریزم هستند؛ به جریانهای تروریستی زمینه عملی بیشتری را میدهد.
سران جمهوری اسلامی ایران در طول سالیان با سند و مدرک بهعنوان سازمان دهنده عملیات تروریستی برونمرزی شناختهشدهاند، خبر در عربستان، پایگاه آمریکائیها دربیروت، مرکز یهودیان در بوئنوس آیرس در آرژانتین و دهها قتل مخالفان ایرانی از این جمله است. تمامی سران کشورهای غربی به این واقعیت اشراف دارند که بدون سرمایه و کمکهای مالی و انسانی رژیم ایران نه حزبالله و نه اسد حتی یک روز دوام نخواهند آورد.
سالها قبل از حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر به آمریکا مقاومت ایران خطر بنیادگرائی اسلامی بهمثابه بزرگترین چالش دوران معاصر را تذکر داده بود. محمد محدثین نویسنده کتاب «بنیادگرائی اسلامی، تهدید جدید جهانی» و مسئول کمسیون خارجی شورای ملی مقاومت این مسئله را ریشهیابی میکند. محدثین بنیادگرائی اسلامی را محدود به محیط جغرافیائی نمیبیند ولی ازآنجاکه گسترش این طرز تفکر پایههای عینی، اجتماعی و مادی میخواهد هیچ جریانی چه ازنظر فکری و چه ازنظر سیاسی، نظامی بهاندازه حکومت آخوندی حاکم بر ایران و بهخصوص با ایده ئولوژی خمینی ساخته ولایتفقیه توان سازماندهی این جریانهای تروریستی ندارد.
پس از اشغال عراق توسط نیروهای متحدین به فرماندهی آمریکا در سال ۲۰۰۳ و سیاستهای غلط آمریکا در دوران اشغال عراق زمینه گسترش تروریزم صادراتی از سوی رژیم ایران را آمادهتر ساخت. مریم رجوی در سخنرانی خودرو به نمایندگان مجلسین انگلستان هشدار دارد که خطر بنیادگرائی اسلامی به سرکردگی ولایتفقیه هزاران بار از خطر بمب اتمی بیشتر است. ازآنجاکه فرض محال، محال نیست فرض میکنیم که داعش سازمانی تروریستی و مستقل از ولایتفقیه و سپاه پاسداران باشد. باکمال تأسف سران کشورهای غربی بهجای توجه کردن به این تهدید و راهکار اندیشیدن برای محدود کردن آن برای خامنهای نامههای عاشقانه میفرستند و یا اینکه روحانی سردار ترور را بهعنوان رئیسجمهور اصلاحطلب به کشورهای خود دعوت میکنند. باید به سران کشورهای اروپائی گفت چطور میشود که اروپا با تروریزم در جنگ باشد و میزبان رهبر یک کشور تروریست بود. آیا این مغازله با تروریستهای واقعی نیست.
درزمینهٔ ی مقابلهی سیاسی و عقیدتی با بنیادگرائی، هم با ضعف جدی از طرف غرب روبرو هستیم. محدثین در کتاب «بنیادگرائی اسلامی، تهدید جدید جهانی» به عدم توانائی ایدئولوژیکی نظامهای فکری مثل لیبرالیسم و سوسیالیسم در مقابله با پدیدهی بنیادگرائی مذهبی اشاره میکند و مبانی این ضعف بنیادی را توضیح میدهد. این نقض جدی سیاست مقابله با تروریسم بنیادگرای مذهبی، خود را در سردرگمی مقابله با عضوگیری و رشد این پدیده در کشورهای اروپای غربی نشان میدهد. در اکثر اوقات فریاد کنترل پلیسی بیشتر، فضای تنفسی برای دیگر راهبردها را بسته است. اگر به این "فقر ایدئولوژیکی " مضرات سیاست ضد اخلاقی مماشات با رژیم که بارزترین مظهر آن، در لیست گذاشتن مجاهدین خلق و بمباران سنگین مواضع تنها بوده است را اضافه کنیم، اول دلیل طول عمر این پدیدهی ضد تکاملی در حاکمیت بر ایران و دوم تأثیر بلا مستقیم دخالتهای رژیم آخوندی در سرکوب انقلاب مردم سوریه و جنبش برابری طلبی در عراق را که زمینهساز ایجاد و گسترش داعش بوده را بهخوبی میفهمیم.
راه مقابله با این پدیدهی شوم در مهمترین قدم از پشتیبانی سیاسی و اخلاقی از نیروهای دموکراتیک مسلمانی است که اکنون در بعد از سیوچند سال درگیری تمامعیار با بنیادگرائی مذهبی به دستاوردهای بسیار مهمی رسیدهاند و تجربهی موفق ایجاد یک ائتلاف دیرپا و دموکراتیک و گسترش نقش زنان در تمامی سطوح جنبش انقلابی ایران را با خود حمل میکنند. مریم رجوی سمبل یک اسلام بردبار و کثرتگراست. راهحلهای متعدد و متفرقی وجود ندارد. نمایندگان مختلف از کشورهای عربی و آفریقایی و اروپائی و آمریکایی بر این واقعیت انگشت گذاشتهاند. این وظیفهی میرم سیاسی نیروی است که خواهان مقابله جدی با تروریسم میباشد.